کل بازدیدها:----995115---
بازدید امروز: ----12-----
بازدید دیروز: ----105-----
جستجو:
حرف های جوانی - حرف های جوانی
  • لوگوی وبلاگ
    حرف های جوانی - حرف های جوانی

    پیوندهای روزانه
  • لینک دوستان من
    عاشق آسمونی
    وبلاگ گروهی فصل انتظار
    (( همیشه با تو ))
    ورود پسرا ممنوع
    آموزه
    دنیای جوانی
    مرکز دانلود رایگان آهنگ فیلم و کلیپ جالب دوربین مخفی
    همسفر مهتاب
    ای نام توبهترین سر آغاز
    دست نوشته های بی معرفت
    حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد
    آقاشیر
    روانشناسی آیناز
    کـــــلام نـــو
    .:: اســــوه هــــا ::.
    کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد !
    تکنولوژی کامپیوتر
    xXxرنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx
    بوی سیب BOUYE SIB
    سیاست
    پاک دیده
    آدمک ها
    آخوندها از مریخ نیامده اند!!!
    مدیر پارسی بلاگ
    پرسش مهر 8
    یا مهدی ادرکنی
    پیمان دانلود
    السلام علیک یا حبیبی یا رسول الله !
    هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره)
    خط بارون
    شور شیرین
    کلام دل
    مفرد مؤنث غائب
    قافله شهدا
    پیامبر اعظم
    دوستداران و منتقدان دکتراحمدی نژاد
    عطاری عطار
    نان ، عشق ، موتور هزار
    تخیّلات خزان‌زده یک برگ بید
    امیدزهرا omidezahra
    شاهد
    یارب کی آن صبا بوزد کز نسیم او گردد
    مهدیار دات بسیجی
    گل نرگس
    ولایت علیه السلام
    .:: مهدیاد ::.
    خانه اطلاعات
    علوم قرآنی
    ألا إنَّّ حِزبَ الله هُمُ الغالِبُون
    پوست کلف
    مشاوره و مقالات روانشناسی
    کجایید ای شهیدان خدایی

    تارنما
    نسیمی از بهشت ...
    موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
    آریایی بیدارشو
    دسته کلید
    افشای سایت www.roozna.com/
    تا ریشه هست، جوانه باید زد...
    خلوت تنهایی
    عشقی
    شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
    ایران اسلام
    زیر آسمان خدا
    جوان ایرانی
    بهار سبز
    ..:: نـو ر و ز::..
    تالوگ
    دنیا به روایت یوسف
    ترنم باران
    کانون گفتمان قرآن
    یک امل مدرنیسم نشده
    یوسف گم گشته
    یاد ایام
    رادیوی نسل برتر
    به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
    شمیم وصل
    دانستنیهای علمی ، تاریخ، ترفند ، دانلود
    اقالیم قبله
    رایحه عشق
    بچه دانشجو !
    حوزه نت
    منصوره معتمدی
    جامعه اسلامی دانشجویان
    مقاومت
    پایگاه آیت الله حائری شیرازی
    علمیران
    علمی
    شبکه المنار
    زن مسلمان
    دل نوشته ها

    ملیکا
    معصومین
    ادبیات
    در پیشگاه قرآن
    وفا لینک
    خاکریز
    دانش نامه ی آزاد
    پیامبر اعظم(ص)
    حوزه نت
    همه چی از موبایل
    جدیدترین اخبار روز دنیا
  • لوکوی دوستان من
  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • مطالب بایگانی شده
  • وضعیت من در یاهو
  • خاطرات قرائتی
    نویسنده: جوانان ایران زمین جمعه 85/2/15 ساعت 9:20 عصر

    روزى که وارد تلویزیون شدم
    خدا رحمت کند شهید مطهرى را. چون مرا مى‏شناخت و برنامه‏هاى مرا دیده بود، مرا به صدا و سیما فرستاد. به سراغ رئیس وقت صدا و سیما رفتم. ایشان گفت: تلویزیون جاى آخوند نیست، اینجا بازى نیست، مسئله هنر است.
    گفتم: احتمال نمى‏دهى که من معلّم هنرمندى باشم؟ دستور داد مرا به اتاقى بردند که عدّه‏اى از هنرمندان نشسته بودند. گفتند: حرف حساب تو چیست؟
    گفتم: من یک معلّم هستم و مى‏خواهم درس بدهم، از این لحظه تا دو ساعت مى‏توانم با حرف حقّ شما را چنان بخندانم که نتوانید لب‏هاى خود را جمع کنید. ساعت گذاشتند و من برنامه بسیار شادى را اجرا کردم و بالاخره ورود من به تلویزیون مورد قبول آنان واقع شد.

    حدیث مهمان
    عدّه‏اى از خانم‏ها به دعوت حاجیه خانم، مهمان ما و مشغول غذا خوردن بودند. تا وارد منزل شدم، خانم‏ها گفتند: حاج آقا براى ما هم حدیثى بخوان! گفتم: حدیث داریم قبل از سیر شدن دست از غذا بکشید!!

    منبع: سایت شخصی حجت الاسلام قرائتی


    نظرات دیگران ( ) حرف های جوانی

  • سخن ما
    نویسنده: جوانان ایران زمین جمعه 85/2/15 ساعت 6:5 عصر

    بالا بردن محتوای وبلاگ های قرآنی با حضور خادمان قرآن میسر می‌شود

    گروه وبلاگ: متاسفانه حضور عالمان قرآن در زمینه وبلاگ‌نویسی بسیار ضعیف است؛ بخشی از این اشکال به حوزه‌های علمیه و بخش دیگر به نهاد‌های مسئول بر می‌گردد با وجود اینکه حدود پنج سال است که از ورود این ‌پدیده در کشور می‌گذرد هنوز برای حضور محسوس و باشکوه آن در مسائل مذهبی و قرآنی کاری نکرده‌ایم.

    بلاگر فعال در عرصه علوم قرآنی و مذهبی در دیدار از غرفه ی خبرگزاری قرآنی ایران در سیزدهمین نمایشگاه مطبوعات ایران درباره ضرورت انجام فعالیت قرآنی در وبلاگ گفت: قبل از آن که درباره ضرورت کار قرآنی در وبلاگ صحبت کنم، باید درباره‌ی اهمیت ‌‌پدیده وبلاگ متذکر شوم که با وجود پانصد هزار بلاگر در ایران هنوز وبلاگ قرآنی جایگاه مناسبی در این فضا ندارد. اگر دوستداران فعالیت‌های قرآنی از کارایی وبلاگ و نفوذ آن در عرصه رسانه‌ها و سادگی و سهولت انجام کار با وبلاگ آشنایی داشته باشند می‌توان مطمئن بود که بیشتر قرآن‌پژوهان برای خودشان وبلاگ راه اندازی می‌کنند. متاسفانه اطلاع‌رسانی و آموزش در این زمینه وجود ندارد و متولی خاصی نیز تا به حال نداشته است و اگر روند سازمان‌دهی که برای مسابقات قرآنی اتخاذ می‌شود در زمینه مدیریت وبلاگ و وبلاگ‌های قرآنی نیز ایجاد شود شاهد جهشی رسانه‌ای در این زمینه خواهیم بود.

     سازماندهی وبلاگ های قرانی

    متاسفانه اطلاع رسانی و آموزش در این زمینه وجود ندارد. و متولی خاصی نیز تا به حال نداشته است، اگر روند سازمان دهی که برای مسابقات قرآنی اتخاذ می شود در زمینه مدیریت وبلاگ و وبلاگ های قرآنی ایجاد شود شاهد یک جهش رسانه ای خواهیم بود.

    بلاگر وبلاگ«حرف های جوانی» درباره روش‌های بالا بردن محتوای مطالب وبلاگ‌ها ابراز داشت: بیشتر وبلاگ‌ها از نظر محتوایی بسیار ضعیف و بی‌هدف هستند. تنها راه بالا بردن محتوای وبلاگ‌ها، آوردن خادمان قرآن کریم در عرصه این رسانه مهم است. وبلاگ از نظر سرعت ارسال مطلب و تنوع کار‌های هنری مانند عکس، انیمیشن و مولتی مدیا توانایی بسیاری دارد. اگر این توانایی در راستای ترویج مفاهیم قرآنی استفاده شود شاهد استقبال خوبی از طرف افراد مختلف خواهیم بود به شرط آنکه، سیستم مدیریت متمرکز وبلاگ‌نویسی قرآن را ایجاد کنیم دانش‌پژوهان قرآنی نیز می‌توانند از طریق این رسانه در جریان ‌یافته‌ها و اطلاعات روز قرار بگیرند. در مسیر رسیدن به این هدف رسانه‌های نوشتاری و دیداری و خبرگزاری قرآنی (ایکنا) می‌توانند نقش اساسی داشته باشند.

    وی در مورد حضور عالمان و متخصصان قرآن گفت: متاسفانه حضور عالمان قرآن در این زمینه بسیار ضعیف است. بخشی از این اشکال به حوزه‌های علمیه و بخشی دیگر به نهاد‌های مسئول بر می‌گردد. با وجود اینکه حدود پنج سال است که از ورود این ‌پدیده در کشور می‌گذرد، هنوز برای حضور محسوس و باشکوه آن در مسائل مذهبی و قرآنی کاری نکرده‌ایم.

     خصوصیت یک وبلاگ قرآنی:

    مطالب باید مختصر و گویای موضوعات مورد نیاز جامعه بوده و همچنین از نظر جذابیت های ظاهری و رعالیت اصول هنری بسیار غنی بوده و بلاگر باید نسبت به بروز رسانی آن حساس باشد.

    نویسنده وبلاگ« Harfhayejavani.parsiblog.com»در پایان، در مورد خصوصیات یک وبلاگ خوب چنین گفت: مطالبی که نوشته می‌شود باید مختصر و گویای موضوعات مورد نیاز جامعه باشد که بیشتر نسل جوان به آن‌ها نیاز دارند و همچنین از نظر جذابیت‌های ظاهری و رعایت اصول هنری بسیار غنی بوده و بلاگر باید نسبت به به‌روز رسانی آن حساس باشد.

    (ایکنا)


    نظرات دیگران ( ) حرف های جوانی

  • الگویی از رفتار معقول دوجنس مخالف
    نویسنده: جوانان ایران زمین سه شنبه 85/2/12 ساعت 5:0 صبح

    الگویی از رفتار معقول دوجنس مخالف
    نوشتار حاضر تحت عناوین زیر سامان یافته است :
    الف ) مدخل بحث
    ب ) طرح آیات مربوطه
    ج) درسهایی از الگوی قرآنی در ارتباط دختر و پسر
    د) جمع بندی و نتیجه گیری

    الف) مدخل بحث :
    در مقدمه نوشتار ، برای ورود به بحث تأمل بر روی نکاتی چند در رابطه با مفهوم الگو ضروری می نماید :

    1 ) واژه الگو را مرحوم دهخدا در لغت نامه ، در معانی سر مشق ، مقتدی ، اسوه ، قدوه ، مثال ، نمونه آورده است . و در اصطلاح ، "آلن بیرو" ، الگو" را بدین نحو تعریف نموده است :
    الگو آن چیزی است که شکل گرفته و در یک گروه اجتماعی به این منظور که به عنوان مدل یا راهنمای عمل در رفتارهای اجتماعی به کار می آید ، حضور می یابد . از دیدگاهی هم کارکردی و هم _ روانی _ اجتماعی باید گفت الگو ها آن شیوه های زندگانی هستند که از صوری فرهنگی منشأ می گیرند .
    افراد بهنگام عمل بطور طبیعی با این الگو ها سروکار دارند و اعمال آنها با این الگوها تطابق می یابند .

    2 ) واژه الگو ( pattern ) که کاربردی در علوم اجتماعی و تربیتی دارد ، از سوی بعضی محققین معادل و مترادف واژه "اسوه" گرفته شده که در فرهنگ دینی و اسلامی مستعمل است .

    مثلاً گفته می شود که "اسوه نیز همچون معادل فارسی الگو ، علاوه بر آنکه بر نمونه های عینی و مصادیق خارجی امور و مفاهیم اطلاق می شود ، به معنی طرحها و روشهای عمل و سلوک نیز می باشد ." و حال آنکه بعضی دیگر معتقدند که اگر اسوه ها را افرادی بدانیم که از افق های بلند و بسیار دور دست ، مردمان اعصار مختلف را تحت تأثیر خود قرار می دهند . در سطحی محدود تر می توان از الگوها یاد کرد که در محیط خویش با دیگران تفاوت دارند و می توانند نمونه های عینی برای سر مشق گرفتن نوجوانان و جوانان باشند.

    3 ) از جمله روشهای تربیتی برای ساختن و بازسازی جسم و جان افراد ، بهره بردن از روش " توجه دادن به الگوها است."
    اگر چه الگوها می توانند " بد یا خوب باشند ، ولی در یک نظام تربیتی ، تمرکز و توجه به الگوهای خوب و حسن است . در این پژوهش نیز به عنوان الگوی حسنه " روابط دختر و پسر " از نگاه دینی به ترابط " موسی و دختران شعیب " توجه و تأکید شده است .
    ضمناً معنای الگو در این پژوهش متفاوت از اسوه گرفته شده تا کلیه نقش آفرینان در این داستان بتوانند پند آفرین و مدل تربیتی باشند و واضح است که "موسای" قبل از پیامبری که در این نوشتار مورد تأمل قرار گرفته ، به تعریف الگوی متفاوت از اسوه نزدیک است . ( در قرآن مجید از دو پیامبر تحت عنوان اسوه یاد شده است . حضرت ابراهیم ، سوره ممتحنه / 4 و پیامبر اسلام ، احزاب / 21 )

    ب) طرح آیات مربوطه :
    بدنیست ، قبل از هر گونه داوری و تحلیل در روابط دختر و پسر ، الگوی منتخب در قرآن ، به نقل از ابن کتاب مقدس عیناً منعکس گردند . این داستان را می توانیم در سوره قصص از آیه 23 به بعد ببینیم (4) : داستان مربوط به زمانی است که حضرت موسی از شهر مصر با حال ترس و نگرانی از دشمن به جانب مدین بیرون رفت . در آیه 23/ قصص می خوانیم " و چون به سر چاه آبی در حوالی شهر مدین رسید ، آنجا جماعتی دید که حشم و گوسفندانشان را سیراب می کردند .
    و دو زن را یافت که دور از مردان در کناری به جمع آوری و اختلدها گوسفندانشان مشغول بودند . موسی به جانب آن دو رفته ، گفت شما اینجا چه کار می کنید ؟ گفتند که منتظریم تا مردان ، گوسفندانشان را سیراب کرده ، باز گردند ، آنگاه گوسفندان خود را سیراب کنیم و پدر ما مردی سالخورده است . "
    در آیه 24 / قصص اشاره شد که موسی گوسفندانشان را سیراب کرد و دست به دعا برداشت . در آیه25/ قصص آمده " موسی هنوز از دعا لب نبسته بود ، دید که یکی از آن دو دختر با کمال وقار و حیاء باز آمده گفت پدرم از تو دعوت می کند تا به منزل ما آیی و در عوض سقایت گوسفندان ما به تو پاداش دهد. چون موسی نزد او ( شعیب ) و دختران رسید و سرگذشت خود را با شعیب حکایت کرد ، شعیب گفت اینک هیج نترس که از شر قوم ستمکار نجات یافتی ." در آیه 25/ قصص می خوانیم . " یکی از آن دو دختر ( صفورا ) گفت : ای پدر این مرد را به خدمت خود اجیر کن که بهتر کسی که باید به خدمت برگزید ، کسی است که امین و تواناست . " و در آیه 26/ قصص آمده" شعیب گفت : من اراده آن دارم که یکی از دو دخترم را به نکاح تو در آورم ... " و در آیه بعد از پذیرش این عهد از سوی موسی سخن به میان آمده است .
    اگر پذیرفته شده باشد که طرح داستانها در قرآن گزافه نبوده بلکه برای درس ، پند و عبرت است ، در اینصورت بازیگران و نقش آفرینان قصه ها و داستانها الگوهای خوب یا بدند و نقش آفرینان _ مثبت ، الگوهای حسنه قرآنند . با این نگاه اکنون به درسهایی که از این الگوی حسنه قرآنی برای ارتباط دختر و پسر می توان آموخت ، می نشینیم .

    Image of flower

    ج ) درسهایی از الگوی قرآنی در ارتباط دختر و پسر :

    1) اگر در این داستان ، دختران شعیب ، الگوی دختران و موسی ، الگوی پسران در روابط دختر و پسر باشد حداقل دو الگوی ارتباطی در این داستان نفی می شود ، اول : الگویی که از ترابط آزاد و بی حد و حصر پسر و دختر دفاع می کند . زیرا دیدیم که نقل قرآنی دلیل آنکه دختران نخواستند با جنس مخالف براحتی اختلاط ، بلکه حتی ارتباط بگیرند .
    دوم : الگویی که نفی مطلق ازتباط دختر و پسر می کند . این الگو نیز از نگاه قرآنی مردود است ، زیرا موسی وقتی دختران را در کنار چاه دید ، با آنها ارتباط کلامی گرفت و از مشکل آنها پرسید و این تعامل حکایت ازمشروعیت از تباط کلامی بین دختر و پسر در صورت ضرورت و نیاز دارد .
    پس الگوی مطلوب دینی در ارتباط دختر و پسر ، پذیرش ارتباط مقید و مشروطً است ، نه نفی ارتباط مطلقاً و نه وجود هر گونه ا زتباط مطلقاً .
    در آیات دیگر از قیود تعامل دو جنس مخالف ، خودداری از نگاه ناروا است ، که از آن در سوره نور 30و31 به "غض" بصر یاد شده است . در قرآن فرمان و دستور آن نیست که زن و مرد و دختر و پسر در ارتباط با هم "غمض" بصر که بستن چشم است ، داشته باشند بلکه فرمان ، غض بصر است که منظور کنترل چشم از نگاه خیره ، هوس آلود ، مریض و کنترل نشده است . و این نکته یعنی ارتباط مقید دو جنس از نگاه دینی .

    2) از جمله نکات بسیار مهم که در ترابط دختر و پسر در آیات مورد بحث مطرح شده ، شیوه راه رفتن دختر شعیب نزد موسی است . (گر چه مشهور آن است که شعیب این آیات همان شعیب پیامبر است ولی بعضی از علماء مثل عبدالله ابن عباس ، آنرا غیر از شعیب پیامبر می دانند )
    در آیه 26 / قصص این قید را "مشی با حیا" ( تمشی علی استحیاء ) ذکر نموده است . در تعامل دختر با پسر مشی مبتنی بر حیاء ، عفاف ، وقار ، متانت بسیار حائز اهمیت است . زیرا شیوه حرکت ، سبک سخن گفتن ، نحوه لباس پوشیدن حامل پیام است و در هر فرهنگی ، با مخاطبش سخن می گوید .
    لازم به توضیح است که برخورد متکی به " حیا " ، با برخورهای غلط دیگر از اساس متفاوت است .
    " حیا " یک صفت پسندیده اخلاقی است و عبارت است از کنترل ارادی رفتار خویش ، به منظور حفظ حریم بین خود و دیگران . حیا ، رفتاری است اختیاری و ارادی ، در حالیکه " شرم " ، یک نوع ناتوانی در اظهار وجود و ابراز خود است شرم و خجالت یک حالت هیجانی است که فرد در آن به شکل غیر ارادی ، از انجام عملی و یا بیان عقیده ای و یا حضور در جمع و جماعتی ، خودداری می کند . در چنین و ضعی ، فرد مضطرب است و بر رفتار خود تسلط اندکی دارد و
    حال آنکه در حیاء‌ فرد بر خود مسلط است . در حیاء‌ نیز فرد از انجام دادن اعمال و بیان گفتار و یا برخورد مستقیم با فرد یا افراد اجتناب می ورزد ، لکن این اجتناب و خودداری مبتنی است بر خونسردی،آرامش و هشیاری فرد . در چنین شرایطی ، فرد علی رغم توانایی در تحقق یک عمل ، بنا به دلایلی عقلانی ، ‌از تحقق آن اجتناب می کند .
    در آیه از حیاء در رفتار دختر شعیب سخن به میان آمده، اما رعایت " حیا " در تعامل دختر و پسر مختص دختران نیست . چنانچه در روایات ذیل همین آیات ، وقتی که موسی به منزل شعیب از طریق همین دختر فرا خوانده می شود ، می خوانیم که دختر برای راهنمایی از پیش او حرکت می کرد و موسی پشت سرش . باد بر لباس دختر می وزید و ممکن بود لباس را از اندام او کنار زند . حیاء و عفت موسی اجازه نمی داد ، چنین شود . از این رو به دختر گفت : من از جلو می روم ، بر سر دوراهیها و چند راهیها ، مرا راهنمایی کن .
    حاصل آنکه اولاً : دختر و پسر از هر گونه ارتباط نفی نشده اند و در صورت نیاز می توانند با هم سخن بگویند : ثانیاً : کلام ، لباس و شیوه رفتاری ، حامل بار معنایی است و زبان دارد . از این رو باید در رنگ لباس ، نوع آن ( تنگ ، کوتاه ، آستین نامناسب و ... ) ، کفش ، و انتخاب کلمات و طرز ادای آن ( با طنازی و نرم و ... ) دقیقاً رعایت حیاء را نمود ؛ ثالثاً : رعایت عفاف و حیا ویژه جنس خاصی نیست و پسر مهذب و دختر عفیف در ترابط هر دو باید رعایت همه جوانب آسیب پذیر به حیا و عفاف و وقار را بنمایند . رابعاً : مراد از حیا ، انزواگرایی ، کناره گیری و برخوردی مبتنی بر شرم نیست .
    با این توضیح برداشت آنانی که ذیل آیه گفته اند " شاید یک داستان نویس امروز که پروای قلم و نوشتن نیز نداشته باشد در ترسیم این لحظه ( زمان مواجهه دختر با موسی برای دعوت کردن به نزد پدر ) به صورت گل انداخته از شرم دختر اشاره می کرد ، اما قرآن شرم را در گامهای دختر توصیف می کند ، نه درسیمای او . بی آنکه از دست و پا گم کردن ، توصیف و نشانی باشد ." این برداشت ناصواب است ، زیرا برخورد شرم آمیزی در کار نبوده تا قرآن از دستپاچگی دختر گزارش دهد ، بلکه برخورد مسلط و مبتنی بر حیا بوده است و آیه نیز بدان اشعار دارد و برخورد شرمگینانه در ترابط دختر و پسر مذموم است و حال آنکه گام برداشتن بر گستره حیاء ممدوح و مطلوب است و این درسی است از که آن الگوی قرآنی استنتاج می گردد .

    3) امروزه آنچه در سطح جامعه ما به عنوان مشکل اساسی در سطح خانواده و محیطهای آموزشی رخ می نماید وجود روابط پنهانی بین دختران و پسران است . و حتی از جمله عوامل زمینه ساز در برقراری روابط پنهانی ، احساس رسالت برخی از دختران و پسران به منظور یافتن دوست برای یکدیگر است . در برقراری روابط پنهانی می باید به نقش عواملی که اولین پیوندها را ایجاد می کند و همین پیوندها موجبات استمرار روابط پنهانی را فراهم می آورند نیز به خوبی توجه کرد .
    اما آیا از آیات مورد بحث و از این الگوی قرآنی در رابطه با معضل روابط پنهانی و راههای مواجهه با آن می توان درس و پندی آموخت ؟ به نظر می رسد که آنچه که در منابع روایی آمده گره گشاست که چون آن دو دختر بر خلاف عادت هر روزه بزودی به خانه برگشتند و گوسفندان را با خود آوردند ، پدرشان که ا ز زود آمدنشان تعجب کرده بود ، پرسید : چه سبب شد که امروز به این زودی بازگشتید ؟ دختران گفتند:مرد صالحی بر سر چاه بود که با مشاهده وضع ما بر ما ترحم کرد و گوسفندانمان را آب داد و ما زود تر به خانه آمدیم .
    به عبارت دیگر روابط پنهانی عمیق و کثیر یکدفعه شکل نمی گیرد . با برخورد اتفاقی ، خصوصاً اگر در قالب رفع مشکل و حاجتی باشد که بر قلب و لسان آدمی اثر مطلوب بگذارد ، به سمت روابطی گسترده تر و احیانا نامطلوبتر می رود . در اینجا از راههای آسیب زدایی در ارتباط دختر و پسر آن است که همان اولین برخورد ،‌ در فضای خانوادگی مطرح شده و افراد مجربتر و والدین سرد و گرم چشیده ، راهنمایی های لازم را در اختیار نسل جوان قرار دهند . در صورتیکه دختر و پسر مشکلات و حوادث جدید و برخورد قابل توجه روزانه را با افراد مجربتر در فضای خانواده مطرح کنند و والدین نیز بتوانند نقش مفید ، راهنما و سازنده ایفاد کنند . با روابط پنهانی و ناسالمی که محتمل است متعاقب برخورد اول شکل گیرد ، گرفته می شود .
    البته واضح است که چنین اقدامی ، اولا : روابط صمیمی والدین و نوجوانان و جوانان را می طلبد . باید فرزندان محیط خانه را سالم ، امن و قابل اعتماد احساس کنند تا درد دلها و مشکلات را با والدین در میان بگذارند . ثانیا : والدین باید شرایط نسل بعدی را درک کنند و سعة‌ صدر داشته باشند ،‌ تا واقعیتها را بشنوند و به راه حلها بیندیشند . این چنین اقدامی از « انقطاع نسلها » در محیط خانواده جلوگیری نموده و ضمن ایجاد فضای سالم در نظام خانوادگی ، به راه حلهای مطلوب نیز می رسند .
    چنین پیامی را به وضوح از الگوی قرآنی روابط دختر و پسر می توان آموخت ، زیرا دختران آنچه را که رخ داده بود با پسر جوانی در خانواده مطرح می کنند و پدر حکیمانه نسبت به آن عکس العمل نشان داد .
    نه تنها دختران را در ارتباط گرفتن با آن پسر سرزنش نکرد ، بلکه دخترش را به دنبال آن فرد صالح فرستاد و ...

    4) از نکاتی که در فرهنگ عامیانه ، ‌ارزش تلقی نمی شود و شاید حتی ضد ارزش نیز قلمداد شود آن است که برای تشکیل زندگی مشترک ، دختری از پسری خواستگاری نماید . حال با توجه به الگوی قرآنی مورد بحث در ارتباط دختر و پسر ،‌ پرسش اساسی آن است که آیا از نگاه دینی ،‌ برای زندگی مشترک دختر در انتخاب شریک زندگی می تواند پا پیش بگذارد یا خیر ؟
    در رابطه با پرسش حاضر چند نکته قابل بحث اند :
    اول : ارتباط دختر و پسر حیطه عامی دارد که یکی از موارد و مصادیق آن روابط دختر و پسر برای ازدواج است .
    روابط می تواند اداری باشد ( ارتباط دو همکار اداری یا یک فرد اداری با جنس مخالف از مراجعه کننده )
    این تعامل می تواند تحصیلی باشد و ... اما ارتباط دختر و پسر برای رسیدن به زندگی مشترک ، ارتباط عمیقتر و حساستری است و از این رو در فتاوای فقهی علیرغم حساسیت های ویژه ، آزادی عمل زیادی را در ارتباط بین دو جنس مخالف پذیرفته است مثلاً امام خمینی درباره زن و مرد و پسر و دختر که برای ازدواج اقدام می کنند بر این باور بودند که « هر یک از زوجین می توانند بدن دیگری را با شرایط ذیل به منظور تحقیق ببیند : نگاه به قصد لذت و ریبه نباشد ؛ 2) ازدواج متوقف براین نگاه باشد ؛ 3) مانعی از ازدواج این دو در میان نباشد . "
    دوم : آنچه که ا زآیات مورد بحث به عنوان الگوی قرآنی تعامل ارتباط دخترو پسر استنباط می شود آن است که این یکی از دختران است که به پدرت گفت:
    " یا اَبت استأجره ، اِن خیر من استاجرت القوی الامین " ( قصص / 26 ) ، ای پدر این مرد را به خدمت خود اجیر کن که بهتر کسی که باید به خدمت برگزید ، که امین و تواناست .
    و پدر با پذیرش این پیشنهاد ، به موسی طرح ازدواج با این دختر را باشرایطی مطرح کرد ( قصص / 27 ) به عبارت دیگر ، در اصل دختر با ظرافت خاصی و به صورت غیر مستقیم ، پیشنهاد ازدواج با موسی را داد .
    اینجاست که از آیه مورد بحث می فهمیم که دختران در گزینش همسر ، خصوصاً اگر فرد مناسب و ایده آلی را سراغ دادند می توانند و باید فعال باشند ولی اگر طرح مسأله را مستقیماً ،به مصلحت نمی دادند ، با تمهید مناسب و یا با واسطه ای ، پیشنهاد خود را برای مطلوب و محبوب خود مطرح نمایند .
    پس خواستگاری دختر از پسر نیز مانند خواستگاری پسر از دختر هم " عقلا" قابل دفاع است و هم " نقلا". و در نقل نیز آیات مورد بحث شاهدی از کتاب خدا درباره خواستگاری مرد است .این تأ یید را در سیره نبوی نیز مثلاً در داستان زیر می توان دید . داستانی که با اندک اختلاف در کتب شیعه و سنی آمده است ، ا ز اینقرار : زنی آمد بخدمت پیامبر اکرم و در حضور جمع ایستاد و گفت : یا رسول الله مرا به همسری خود بپذیر . رسول اکرم در مقابل تقاضای زن سکوت کرد ، چیزی نگفت ، زن سرجای خود نشست . مردی از اصحاب بپا خاست و گفت : یا رسول الله ، اگر شما مایل نیستید ، من حاضرم . پیغمبر اکرم سوال کرد : مهر چی می دهی ؟ هیچی ندارم . اینطور که نمی شود ، برو به خانه ات شاید چیزی پیدا کنی و به عنوان مهر به این زن بدهی .... مرد خواستگار حرکت کرد برود ، رسول اکرم او را صدا کرد : آهای بیا . آمد . بگو ببینم قرآن بلدی ؟ بلی یا رسول الله ، فلان سوره و فلان سوره را بلدم . می توانی از حفظ قرائت کنی ؟ بلی می توانم . بسیار خوب درست شد . پس این زن را به عقد تو در آوردم و مهر او این باشد که تو به او قرآن تعلیم بدهی . مرد دست زن خود را گرفت و رفت " .
    سوم : اما اینکه دختر شعیب به دو ویژگی موسی اشاره داشته و گواهی می دهد : یکی اینکه او قوی و نیرومند ا ست و دیگر آنکه او امانتدار و مورد اعتماد است. این مدعای دختر خاستگاهش کجاست؟ از چه رو او می تواند به چنین باوری رسیده باشد؟ در این رابطه مفسرین از جمله گفته اند "قوت او را به هنگام کنار زدن چوپانها از سر چاه برای گرفتن حق این مظلومان و کشیدن دلو سنگین را یکه و تنها از چاه فهمیده بود و امانت و درستکاریش آن زمان روشن شد که در مسیـر خانه شعیب ، راضی نشد ، دختر جوان پیش روی او راه برود ، چرا که ممکن است باد لباس او را جابجا کند . بعلاوه از خلال سرگذشت صادقانه ای که برای شعیب نقل کرد نیز قدرت او در مبارزه با قبطیان روشن می شود . هم امانت و درستی او که هرگز با جباران سازش نکرد و روی خوش نشان نداد .
    از این الگوی قرآنی در روابط دختر و پسر ، حداقل نکته ای که در بحث اخیر می توان آموخت آن است که در صورتیکه این ارتباط قرار باشد که به زندگی مشترک منتهی گردد ، باید طرفین به ویژگیهای مناسب هم توجه کنند و این ویژگی ها باید جامع باشد هم خصایص مناسب جسمی ( در این آیه قدرت و قوی بودن مرد ) و هم خصایل مناسب روحی و اخلاقی ( در این آیه امانت و درستکاری ) را در برداشته باشد .

    Image of flower

    د ) جمع بندی و نتیجه گیری :

    1 ) طرح داستانهای قرآنی ، صرفاٌ مطرح کردن قصه و یا رمانی نیست ، بلکه بار هدایتی آنها مورد توجه است و باید غایات داستانها و جوهره آنها را یافت و سرلوحه زندگی قرار داد . اگر قرآن مجید کتاب انسان سازی است و اگر اسلام دین کامل است ، باید برای مسأله روابط دختر و پسر طرح ، ایده و الگو ارائه نماید و چنین کاری در سوره قصص صورت پذیرفته و با تأمل در ابعاد موضوع می توان برای شرایط حاضر نکات اساسی در تعامل و ترابط دختر و پسر آموخت :

    2 ) در این داستان قرآنی ، بازیگران و نقش آفرینان دو جنس مخالف هستند ، که هر دو فعالند ، طرفین هر دو پیامهای سازنده برای دیگران دارند . مرد داستان ، در نهایت لقب قوی و امین را از آن خود می کند و زن داستان ، صفت حیاء را به خود اختصاص می دهد و بر بال حیاء راه می رود :

    3 ) در این داستان اصل ارتباط دختر و پسر ، به عنوان یک ضرورت زندگی پذیرفته شده است ولی این ارتباط ، یک ارتباط عاطفی ، پنهانی و بی حد و حصر نیست و با قیودی مورد پذیرش قرار گرفته است .

    4) از نکاتی که از این الگو قابل استنتاج است اینکه دختر و پسر در روابط عادی و ضروری نه باید شرم بیجا داشته ، دستپاچه شده ، مضطرب شوند و نه باید پرخاشگری نموده و به یکدیگر اهانت کنند ، بلکه خوب است با شناخت از واقعیتهای جنس مخالف و از بین بردن ترسها ، دلهره ها ، هیجانها و نیز احساس خصومت و خشونت نسبت به یکدیگر ، با خونسردی و صلابت شخصیت با جنس مخالف برخورد نموده و از رفتار سبک ، خودنمایی و جلب توجه جنس مخالف به وظایف محوله در اجتماع عمل کنند .

    5 ) اگر ارتباط دختر و پسر قرار است که به ازدواج منجر گردد ، مناسبتی ندارد که یک روابط پنهانی و مکتوم باشد ، بلکه با هماهنگ نمودن خانواده ها در شرایطی تا حد قابل توجهی می توانند از یکدیگر شناخت جسمی و روحی کسب نمایند . روابط پنهانی دختر و پسر آسیبهای فردی ، اجتماعی و ... دارد که باید از آن پرهیز نمود .

    6) در روابط سالم بین دو جنس مخالف . اصل نباید برتظاهر ، ریا و خودنمایی باشد . آنانی که سعی دارند با لباسهای بسیار ویژه ، آرایشهای آن چنانی و ... برای خود ایجاد جذابیت نمایند ، قطعاٌ از ضعفی درونی رنج می برند و بدینوسیله به دنبال جبران کاستی جسمی یا روحی خود هستند . وگرنه کسی که فضیلت جسمی ، عقلی و قلبی دارد ، چه ضرورتی دارد که با حرکات تصنعی در مقابل دیگران ظاهر شود ؟ شخصیتهای رشید ، خودبخود در ارتباط و تعامل برای دیگران به جهت فضایلشان زیبا جلوه می کنند .پس درارتباط سالم دختر و پسر خوب است ، هر یک به دنبال آن باشد که توانایی های علمی ، هنری ، اخلاقی ، ورزشی ، رزمی و کسب نمایند و طبیعی ، قوی و سالم در مقابل یکدیگر ظاهر شوند.

    منبع:سایت آسیب شناسی


    نظرات دیگران ( ) حرف های جوانی

  • منتخبی از پست های وبلاگ حرف های جوانی تاکنون
    نویسنده: جوانان ایران زمین دوشنبه 85/2/11 ساعت 5:40 صبح

    منتخبی از پست های وبلاگ حرف های جوانی تاکنون-روی عناوین کلیک کنید

      گل عفاف 
    استادجواد محدثی

    دوستی خیابانی و سرانجام آن- فهیمه صابری 

    هفته نامه تپش

    آراستگی زن و محبت شوهر

     

    چگونه بر استرس غالب شویم

    بچه داری در دانشگاه

    اختلاف زناشویی چرا؟

     

    روابط دختر و پسر قسمت اول - دکتر محمد منصور نژاد

    روابط دختر و پسر قسمت دوم وپایانی


    نظرات دیگران ( ) حرف های جوانی

  • فوتبال زنان در تهران
    نویسنده: جوانان ایران زمین یکشنبه 85/2/10 ساعت 12:0 صبح

    تیم ملى ایران و منتخب برلین به تساوى رسیدند

    فیروزه مظفرى

    براى ما زن ها که تاکنون فوتبال را از پشت کادر مربع تلویزیون دیده ایم، بازى فوتبال دیروز تجربه اى جدید و هیجان انگیز بود و شاید فقط تیم بانوان برلین بودند که از اول بازى دست و پاى خودشان را گم نکرده بودند. بازى در استادیوم باشگاه آرارات بهانه اى بود تا حضور کثیر تماشاچیان ارمنى را در استادیوم توجیه کند. بازى با قرائت قرآن توسط قارى زن راس ساعت ۴ شروع شد. اما دیدن این همه صحنه بدیع و هیاهو و شور و هیجان تماشاچیان جوان که یک نفس ایران را فریاد مى زدند به راحتى حواسم را از بازى پرت مى کرد. البته این صحنه ها تنها تمرکز من که براى دیدن فوتبال به استادیوم رفته بودم را برهم نزده بود. تماشاچى هاى فوتبال امروز بیشتر از خود فوتبالیست ها و بازى سوژه بودند. دختران جوانى که فکر نمى کردند روزى بوقچى تیم ملى بانوان فوتبال باشند با حرارت پرچم ایران را تکان مى دادند و لابد غصه مى خوردند که چرا براى موج مکزیکى رفتن توى استادیوم تمرین و تجربه کافى ندارند؟!با اینکه تیم بانوان ایران اولین تجربه هاى بازى روى چمن را انجام مى داد، اما با اعتماد به نفس خوبى در مقابل تیم برلین بازى مى کرد. زمان به کندى مى گذشت اما بازى از سرعت بالایى برخوردار بود. صبر کن، انگار هنوز یک چیزى کم است و آن عادت ما به تماشاى فوتبال از دریچه تلویزیون و شنیدن صداى گزارشگر و تکرار حرکات آهسته است. تماشاچیان به طور پیوسته تیم ایران را تشویق مى کردند. با این وجود گل اول و دوم آلمان چیزى از شادى و تشویق هاى تماشاچى ها نکاست، همان تماشاچیان جوانى که سوژه داغى براى فیلمبرداران و خبرنگاران کانال هاى خارجى بودند به خصوص شبکه هاى ZDF و BBC.استادیوم رفته رفته پر مى شد. با پایان نیمه اول یک ترانه مجاز و البته ریتمیک از بلندگوى استادیوم پخش شد، اما شور و هیجان این همه دختر جوان باعث شد تا به سرعت موسیقى قطع شود و البته تذکر مامور نیروى انتظامى از پشت میکروفن بى شباهت به تذکرات مربیان امور تربیتى در مدارس دهه ۶۰ نبود. و اما نیمه دوم؛ انگار این بار نوبت ایرانى ها بود که جریان بازى را در دست بگیرند. در این نیمه همه چیز در دست بازیکنان ایرانى بود و بالاخره گل هاى زده جبران شد. ۲ گل زده، جواب ۲ گل خورده.
    خیلى بعید به نظر مى رسید این همه چست و چابکى از بازیکنان ایرانى که در نخستین تجربه هاى حضورشان در روى چمن این قدر خوب ظاهر شوند. بازیکنان تکنیکى ایران که شاید نقطه ضعفشان ضربه هاى سر بود وگرنه در دریبل کردن و لایى زدن چیزى از همتاهاى مذکرشان کم نداشتند.
    در حال مقایسه این بازى با بازى مردان بودم و در کمال بى رحمى دلم مى خواست توى زمین یک مصدوم هم داشته باشیم تا ببینیم براى حمل مصدوم به بیرون زمین چه تدبیرى اندیشیده اند! با پایان بازى و شنیدن سوت داور بازیکنان دو تیم حلقه شادى زدند و بسیار خواهرانه مشترکاً نتیجه ۲ بر ۲ بازى را جشن گرفتند. در پایان بازى صحنه هاى جالبى دیده مى شد. دختران تماشاچى روى نرده ها رفتند تا از نزدیک فوتبالیست هاى محبوب تیمشان را تشویق کنند و از آنها امضا بگیرند و شاید این انگیزه را پیدا کنند که فوتبال را به شیوه اى دیگر دنبال کنند. سال ها است که فوتبال دیگر ورزشى انحصارى براى مردان نیست و مى شود پا به توپ به روى چمن دوید و فوتبالیست بود. و چه خوب بود اگر واژه مناسبى براى بازى جوانمردانه در یک روز کاملاً زنانه پیدا مى کردیم. شاید این واژه هم بد نباشد: «بازى جوانزنانه».


    نظرات دیگران ( ) حرف های جوانی

    <   <<   86   87   88   89   90   >>   >