سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کل بازدیدها:----969342---
بازدید امروز: ----11-----
بازدید دیروز: ----42-----
جستجو:
مهرماه 86 به بعد - حرف های جوانی
  • لوگوی وبلاگ
    مهرماه 86 به بعد - حرف های جوانی

    پیوندهای روزانه
  • لینک دوستان من
    عاشق آسمونی
    (( همیشه با تو ))
    وبلاگ گروهی فصل انتظار
    ورود پسرا ممنوع
    آموزه
    دنیای جوانی
    مرکز دانلود رایگان آهنگ فیلم و کلیپ جالب دوربین مخفی
    همسفر مهتاب
    ای نام توبهترین سر آغاز
    دست نوشته های بی معرفت
    حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد
    آقاشیر
    روانشناسی آیناز
    کـــــلام نـــو
    .:: اســــوه هــــا ::.
    کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد !
    تکنولوژی کامپیوتر
    xXxرنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx
    بوی سیب BOUYE SIB
    سیاست
    پاک دیده
    آدمک ها
    آخوندها از مریخ نیامده اند!!!
    مدیر پارسی بلاگ
    پرسش مهر 8
    یا مهدی ادرکنی
    پیمان دانلود
    السلام علیک یا حبیبی یا رسول الله !
    هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره)
    خط بارون
    شور شیرین
    کلام دل
    مفرد مؤنث غائب
    قافله شهدا
    پیامبر اعظم
    دوستداران و منتقدان دکتراحمدی نژاد
    عطاری عطار
    نان ، عشق ، موتور هزار
    تخیّلات خزان‌زده یک برگ بید
    امیدزهرا omidezahra
    شاهد
    یارب کی آن صبا بوزد کز نسیم او گردد
    مهدیار دات بسیجی
    گل نرگس
    ولایت علیه السلام
    .:: مهدیاد ::.
    خانه اطلاعات
    علوم قرآنی
    ألا إنَّّ حِزبَ الله هُمُ الغالِبُون
    پوست کلف
    مشاوره و مقالات روانشناسی
    کجایید ای شهیدان خدایی

    تارنما
    نسیمی از بهشت ...
    موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
    آریایی بیدارشو
    دسته کلید
    افشای سایت www.roozna.com/
    تا ریشه هست، جوانه باید زد...
    خلوت تنهایی
    عشقی
    شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
    ایران اسلام
    زیر آسمان خدا
    جوان ایرانی
    بهار سبز
    ..:: نـو ر و ز::..
    تالوگ
    دنیا به روایت یوسف
    ترنم باران
    کانون گفتمان قرآن
    یک امل مدرنیسم نشده
    یوسف گم گشته
    یاد ایام
    رادیوی نسل برتر
    به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
    شمیم وصل
    دانستنیهای علمی ، تاریخ، ترفند ، دانلود
    اقالیم قبله
    رایحه عشق
    بچه دانشجو !
    حوزه نت
    منصوره معتمدی
    جامعه اسلامی دانشجویان
    مقاومت
    پایگاه آیت الله حائری شیرازی
    علمیران
    علمی
    شبکه المنار
    زن مسلمان
    دل نوشته ها

    ملیکا
    معصومین
    ادبیات
    در پیشگاه قرآن
    وفا لینک
    خاکریز
    دانش نامه ی آزاد
    پیامبر اعظم(ص)
    حوزه نت
    همه چی از موبایل
    جدیدترین اخبار روز دنیا
  • لوکوی دوستان من
  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • مطالب بایگانی شده
  • وضعیت من در یاهو
  • زنان شجاع ایران
    نویسنده: جوانان ایران زمین یکشنبه 86/11/21 ساعت 10:21 عصر


    نظرات دیگران ( ) حرف های جوانی

  • وزیر شعار: امام بعد از سخنرانی در بهشت...
    نویسنده: جوانان ایران زمین شنبه 86/11/20 ساعت 7:33 صبح

    محمود مرتضایی فر
    خاطره ناگفته «محمود مرتضایی فر» از روز 12 بهمن امام پس از سخنرانی در بهشت زهرا، کجا رفت؟
    «محمود مرتضایی فر» در مراسم بزرگداشت دهه فجر در قیطریه تهران یکی از نکات ناگفته روز ورود امام خمینی را توضیح داد.
    به گزارش خبرنگار ما، وی که در جمع انبوه نمازگزاران مرد و زن مسجد بانو مفتخر سخن می گفت، با اشاره به اینکه ماجرای سخنرانی امام خمینی در بهشت زهرای تهران معمولاً تا پایان بیانات ایشان پایان می پذیرد و کسی از دنباله آن با خبر نیست، اظهار داشت: پس از سخنرانی ایشان، با برنامه ریزیهایی که در کمیته استقبال انجام داده بودیم قرار بود حضرت امام به مدرسه رفاه تشریف بیاورند، اما پس از گذشت ساعتها خبری از معظم له نشد.
    «مرتضایی فر» که از امام لقب به یادماندنی «وزیر شعار» را به یادگار دارد، افزود: ساعت از 8 شب هم گذشته بود، اما هیچ خبری از امام نبود و کم کم شائبه و شایعه احتمال ربوده شدن ایشان یا حادثه ای ناخواسته در اذهان همه کسانی که در کمیته استقبال در مدرسه رفاه بودیم شکل گرفت و در آن میان، آیت الله خلخالی بیش از دیگران ناراحت و متأثر بود. ساعت از 8 گذشته بود که امام تشریف آوردند و همه ما از خوشحالی اشک شوق ریختیم اما آیت الله خلخالی آنقدر خوشحال بود و حرکاتی انجام داد که حضرت امام خمینی وقتی این منظره را دیدند، از کار آقای خلخالی حسابی خنده شان گرفت و فضای کل مدرسه عوض شد.
    «مرتضایی فر» سپس توضیح داد: امام در مسیر بازگشت می خواهند که ایشان را به بیمارستانی که مجروحان و تیرخوردگان حوادث انقلاب بیش از همه، در آنجا باشند ببرند و به همین منظور، ایشان را به بیمارستان هزار تختخوابی]امام خمینی فعلی[ می برند و رهبر کبیر انقلاب از بیماران و تنی چند از مجروحان حوادث انقلاب عیادت می کند. سپس به منزل یکی از اقوام خود که در آن حدود زندگی می کرده تشریف می برند و پس از نماز مغرب و عشا به سمت مدرسه رفاه حرکت می کنند.
    وی در ادامه خاطرات خود، از تلاش ملی گرایان برای تعطیل کردن دیدارهای عمومی روزانه امام خمینی سخن گفت و افزود: حضرت امام به محض اینکه از این دیدگاه مطلع شدند، تاکید کردند که دیدارهای عمومی روزانه ایشان،هم برای آقایان و هم بانوان، باید حتماً ادامه پیدا کند.
    مرتضایی فر همچنین خاطره دیگری را از روز 12 بهمن نقل کرد و گفت: هنگامی که امام درباره دولت بختیار فرمودند: «من توی دهن این دولت می زنم، من خودم دولت تشکیل می دهم...» آنقدر این جمله تأثیرگذار بود که بی اختیار شروع به دست زدن کردم و خیل جمعیت نیز به تبع من شروع به دست زدن کردند، اما متوجه شدم در محضر علما نباید دست زد و تکبیر گفتم که جمعیت هم «الله اکبر» گفتند و از همان لحظه بود که تکبیر گفتن برای تایید اظهارات سخنرانان باب شد که تا حالا باقی مانده است.
    حاج «محمود مرتضایی فر» از نزدیکان شهید مطهری در پیش از انقلاب و از اعضای کمیته استقبال از حضرت امام خمینی بود که از اولین لحظات ورود امام تاکنون وظیفه شعار دادن و تهییج مردم در مراسم گوناگون بویژه در نمازهای جمعه و حج را به عهده داشته است و دو سه ماهی است که به افتخار بازنشستگی نایل آمده است.
    منبع: کیهان: شنبه 20 بهمن 1386
    -----------------------------
    چندی پیش در جایی نوشته بود: «اگر اذان جاوید موذن زاده اردبیلی ، ربنای استاد محمدرضا شجریان و دعای سحر سیدجواد ذبیحی بخشی از خاطره جمعی ما ایرانیان و نماد اسلام ایرانی باشد، باید «الحمدلله علی ما هدینا» و نماز عید فطر با صدای مرتضایی فر را هم به این فهرست افزود» محمود مرتضایی فر را بیشتر با نام وزیر شعار می شناسند.
    وی در آستانه 73 سالگی با تریبون نماز جمعه وداع می کند تا به گفته خودش به نسل جوان میدان دهد. در آستانه سالروز اقامه اولین نماز جمعه تهران با او که در تمامی این 28 سال ، «بلال انقلاب» بوده است به گفتگو می نشینیم:

    آقای مرتضایی فر! شما را بیشتر با عنوان وزیر شعار می شناسند. چه کسی شما را به این عنوان معرفی کرد؟
    آیت الله توسلی یک بار مرا دیدند و فرمودند آقای مرتضایی فر خبر داری وزیر شعار شده ای؟ با تعجب پرسیدم چطور؟ گفتند دیروز امام از حاج احمد آقا حال شما را پرسیدند که حاج احمد آقا فرمودند وزیر شعار را می فرمایید که امام خندیدند و از آنجا بود که این موضوع سراسری شد و به خاطر نفس گرم امام (ره)، بدون این که کسی تبلیغ کند، همه جا به من وزیر شعار می گویند.
    آقای مرتضایی فر چه شد که در نماز جمعه مشغول به فعالیت شدید؟
    از کوچکی به مجریگری علاقه داشتم. کلاس چهارم بودم که به خاطر علاقه و استعدادم مسوولان مدرسه من را برای قرائت قرآن در صف انتخاب کردند. به قرآن علاقه مند بودم و در کلاسهایی شرکت می کردم. استاد قرآنم آقای شریفی بودند که مرا با تجوید و کلاسهای قرائت آشنا کردند. بعدها در مجالسی که در مسجد هدایت و لاله زار تشکیل می شد پیش از سخنرانی آیت الله طالقانی ، آیت الله مطهری و برخی دیگر از بزرگان ، چند آیه قرآن می خواندم و گاه جلسه را اداره می کردم. این سابقه ای که آیت الله طالقانی از من در مجریگری سراغ داشتند زمینه ساز حضورم به عنوان مجری نماز جمعه شد.
    با آیت الله طالقانی چگونه آشنا شده بودید؟
    مسجد هدایت ، مرکز فعالیت آیت الله طالقانی بود که امامت آن را نیز به عهده داشتند. معمولا از مغازه که نزدیک مسجد بود می رفتم اذان می گفتم. آن موقع از بهترین قاریان قرآن بودم (با فروتنی می گوید البته الان نه) و در بهترین برنامه ها از من دعوت می کردند و از طرف آیت الله طالقانی دعوت به همکاری شدم.
    علت انتخاب آیت الله طالقانی به امامت جمعه تهران چه بود؟
    آقای طالقانی یک روحانی مبارز و روشنفکر بود که سالها زندان کشیده و مورد توجه امام و مردم بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی خدمت امام رفتند و عرض کردند الحمدلله حضرتعالی در راس حکومت اسلامی هستید و جا دارد نماز جمعه اقامه شود. امام هم فرموده بودند از همین هفته خودتان بخوانید. شفاهی فرمودند و حکم ندادند. ایشان هم چهارشنبه در مصاحبه ای به مردم اعلام فرمودند که این جمعه در دانشگاه تهران نماز جمعه برگزار می شود. حتی یکی از دلایل زندان رفتن ایشان در زمان طاغوت ، به خاطر مطلبی بود که درباره نماز جمعه بیان کرده بودند. ظهر جمعه ماه مبارک رمضان بود و ایشان در آن سال ، ممنوع المنبر بودند. بعد از نماز فرمودند: «به من گفته اند که سخنرانی نکنم. من هم سخنرانی نمی کنم. گفته اند تفسیر هم نگویید. منبر هم نروید ما هم نمی رویم ، ولی مساله که می توانیم بگوییم.گفتند چون امروز جمعه است ، می خواهم مساله نماز جمعه را بیان کنم.»
    ایشان از طرح این مساله ، یک هدف سیاسی را دنبال می کردند. پرسش خود را این طور مطرح کردند که علت چیست که در تمام جهان اسلام ، نماز جمعه اقامه می شود، ولی شیعه نماز جمعه را اقامه نمی کند. حال آن که سوره ای به نام جمعه در قرآن آمده و تمام فرقه های اسلامی هم اقامه نماز جمعه دارند. ایشان در جمعه اول ماه رمضان این موضوع را مطرح کردند و پاسخ ایشان به همراه توضیحات مفصل ، در دیگر جمعه های ماه رمضان ادامه داشت تا این که در جمعه آخر ماه ، علت اصلی را به این شکل مطرح کردند که اقامه نماز جمعه از نظر تشیع 3 حالت دارد: اول این که امام معصوم حاضر و ظاهر باشد. خودش امام جمعه می شود و مردم هم اقتدا می کنند. دوم این که امام معصوم کسی را انتخاب کرده باشد و حالت سوم این است که اگر 2 موضوع اول نبود، رئیس حکومت باید عادل باشد و او امام جمعه را تعیین کند. امام زمان (عج) که در غیبت هستند، طبعا وقتی ظاهر نیستند، کسی را هم انتخاب نکرده اند. رئیس حکومت هم عادل نیست.
    به این علت است که ما نمازجمعه نداریم. به این شکل به طور رسمی اعلام کردند که شاه عادل نیست. همان شب بود که به منزل ایشان ریختند و بازداشتشان کردند.
    این تکبیرهای نماز جمعه ها از کجا آمده است؟
    وقتی زمزمه بازگشت امام به ایران مطرح شد از سوی کمیته استقبال مرا برای اجرا و شعارها انتخاب کردند. زمان سخنرانی پرشور امام (ره) در بهشت زهرا، در مردم نیز نشاط و شعف خاصی پدید آمده بود. صحبت های امام (ره) به اینجا رسید که ایشان فرمودند: «من تو دهن این دولت می زنم. من دولت تعیین می کنم ، من به پشتیبانی این ملت ، دولت تعیین می کنم.»
    عده ای از خبرنگاران ، پایین جایگاه نشسته بودند و شروع کردند به کف زدن و مردم هم شدید به ابراز احساسات پرداختند. من هم از آنجا که خیلی احساساتی شده بودم ، دست زدم. ناگهان متوجه شدم در برابر بزرگان دست زده ام. ما در جریان مبارزه علما هرگز دست زدن نداشتیم ، بلکه برای این که موضوعی را تایید کنیم ، 3 بار می گفتیم صحیح است. در آن لحظه بود که یکدفعه کلمه الله اکبر بر زبانم جاری شد و 3 بار این کلمه را تکرار کردم. این بود که تکبیر گفتن در صحبت مسوولان از آنجا رسم شد و بحمدالله تا به امروز هم ادامه دارد.
    پس از ارتحال مرحوم طالقانی بافت اجراکنندگان نماز جمعه تغییر کرد. چه شد که شما ماندید؟
    عده ای شیطنت هایی کردند، ولی بزرگانی همچون شهیدان رجایی و باهنر و اسلامی سوابق سیاسی من را تایید کردند و گفتند فرد دیگری نمی تواند نماز را اداره کند و مردم نیز ایشان را دوست دارند. با حمایت این بزرگواران حضور من به عنوان مجری ادامه یافت ؛ البته من با برخی از یاران نزدیک امام در ارتباط بودم و از آنها نظر می خواستم و راهنمایی می گرفتم.
    یکی از برجسته ترین روزهای نماز جمعه روز انفجار بمب بود، از آن روز برایمان بگویید.
    آخرین جمعه سال 63 بود. روز پنجشنبه صدام اعلام کرده بود فردا نماز جمعه تهران را منفجر می کنیم و این بین مردم پیچیده بود. برخلاف معمول که جمعه آخر سال به علت گرفتاری های روزهای پایانی سال کمی خلوت تر است ، جمعیت موج می زد. حضرت آیت الله خامنه ای در حال ایراد خطبه ها بودند که انفجار صورت گرفت. موج و حرارت انفجار تا جایگاه هم رسید، ولی خوشبختانه به ایشان آسیبی نرسید. ایشان در عین حال اصرار داشتند به صحبت خود ادامه دهند.
    من هم می ترسیدم مبادا حادثه ادامه داشته باشد و ایشان هدف سوء قصد قرار گیرند. از ایشان خواهش کردم اندکی به کنار جایگاه بیایند تا من مردم را به آرامش دعوت کنم ؛ البته هدف دیگری هم داشتم. از قبل می دانستم که امام خمینی (ره) تمامی نمازهای جمعه تهران را به طور مستقیم از طریق رادیو گوش می کردند. اگر مشکلی هم بود تذکر می دادند. آن روز هم که این اتفاق افتاد، احساس کردم الان امام (ره) گمان می کنند که حتما برای حضرت آیت الله خامنه ای اتفاقی افتاده است. بسرعت در جایگاه قرار گرفتم و 3 بار این جمله را بیان کردم: «لطفا توجه کنید! رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران ، هم اکنون به خطبه های عالمانه خود ادامه می دهند» این سخن علاوه بر این که آرامش را به نمازگزاران برگرداند، در واقع به امام (ره) هم این پیام را رساندم که آقا سالم هستند. چیزی که خیلی از آن روز برایم خیلی جالب است این بود که چنین حادثه ای ، حتی در صدای آقا هم تاثیری بر جای نگذاشت و ایشان با صلابت همیشگی و با همان عظمت ادامه خطبه ها را ایراد کردند، به گونه ای که ظاهرا هیچ اتفاقی نیفتاده است. مردم هم از جای خود تکان نخوردند و نماز جمعه برگزار شد. در این حادثه 14 نفر به شهادت رسیدند. بعدها خانواده شان گفتند برخی از آنها صبح به بهشت زهرا رفته و از مجروحان در بیمارستان عیادت کرده بودند و با غسل شهادت به نماز آمده بودند.
    این که امام نماز جمعه را مستقیم گوش می کردند خیلی جالب است. هیچ گاه تذکری هم به شما داده بودند؟
    بله یک بار یکی از مداحان آمده بود و شعرهایی می خواند که ترحم برانگیز بود و از مردم گریه می گرفت. آقای توسلی تماس گرفتند که امام فرمودند ما مرد جنگیم و نگذارید این گونه اشعار خوانده شود. تذکر دادند که مداحان باید اشعار حماسی بخوانند. بجز این مورد به یاد ندارم تذکری داده باشند.
    تهران تا به حال چند امام جمعه داشته است؟
    تهران تاکنون به غیر از رهبر معظم انقلاب 11 امام جمعه دیگر داشته است که به ترتیب اقامه اولین نماز حضرات آیات طالقانی ، منتظری ، موسوی اردبیلی ، هاشمی رفسنجانی ، امامی کاشانی ، ربانی املشی ، یزدی ، مهدوی کنی ، جنتی ، طاهری خرم آبادی و سید احمد خاتمی هستند. شهید آیت الله ربانی املشی که توسط منافقین به شهادت رسیدند با اقامه 3 نماز جمعه کمترین و آیت الله هاشمی رفسنجانی با حدود 400 نماز جمعه بیشترین تعداد نماز جمعه تهران را اقامه کرده اند.
    در این میان به نظر شما کدام نمازجمعه پرشورتر بود؟
    همه نمازجمعه ها پرشور است. در آغاز نماز چون آیت الله طالقانی ، مبارز دیرین محبوبیت فراوانی داشتند، طبیعی بود. پرشورترین نماز جمعه اولین نماز جمعه روز قدس بود که از زمین چمن تا خیابان طالقانی تا شریعتی و خیابان های متصل ، بلوار کشاورز و... همه مملو از جمعیت بود. شور عجیبی در مردم افتاد. به ابتکار حضرت امام و با این کار، نماز جمعه سراسر جهان اسلام احیا شد. هم اینک هر زمان که رهبر معظم انقلاب خطبه ها را ایراد می کنند سیل جمعیت در خیابان های اطراف مستقر می شود به گونه ای که گاه رساندن صوت به آنها مشکل می شود و مردم از طریق رادیو به خطبه ها گوش می دهند.
    ماجرای جوانگرایی در مجری نماز جمعه چیست؟
    حس کردم که سنم در حال افزایش است و ضرورت دارد افرادی برای جایگزینی آماده شوند. چند سالی است که از دوستان جوان و تحصیلکرده ای دعوت کرده ایم که حضور یابند برنامه از اول تا آخر با آنهاست و من فقط چند شعار می دهم. شکر خدا در کارشان هم مسلط هستند.
    و خاطره پایانی؟
    هر روز منتظر حمله بودیم. امریکا به طبس حمله کرده بود. آقا نماز جمعه را اقامه کرده بودند و برای نماز عصر آماده می شدند به من اطلاع دادند که این حادثه رخ داده و هواپیماهای امریکا در طوفان طبس گرفتار شده اند. به آقا عرض کردم و فرمودند خودتان اعلام کنید. پشت تریبون رفتم و اعلام کردم : «توجه فرمایید! توجه فرمایید! هم اینک خبری از وادی طبس به دستمان رسیده است. هواپیماهای استکبار جهانی به طبس حمله کردند و طوفان الهی آنها را گرفتار کرده است.» اعلام این خبر هیجان گسترده مردم را به دنبال داشت. آن روزها همیشه منتظر حادثه ای بودیم. 
    منبع: جام جم


    نظرات دیگران ( ) حرف های جوانی

  • گفته‏ها و نوشته‏ها
    نویسنده: جوانان ایران زمین پنج شنبه 86/11/18 ساعت 7:59 صبح

    دوستی پایدار
    علی علیه السلام فرموده: کسی‏که پس از آزمایش صحیح، کسی را به دوستی برگزیند رفاقتش پایدار و مودتش استوار خواهد ماند.(غررالحکم، ص 659)
    ذکر وتر نماز شب
    در کتاب «من لایحضره الفقیه» از حضرت امام صادق(ع) روایت است که: هر کس در نماز شب خود آن هنگام که نماز وتر می‏گذارد هفتاد مرتبه بگوید، «استغفر اللّه و اتوب الیه» و بر این کار مدت یک سال مداومت نماید، خداوند متعال نام او را از جمله مستغفرین بالاسحار نوشته و مغفرت و آمرزش حق تعالی شامل او می‏گردد.
    (نشان از بی نشان‏ها، ص 425)
    نماز
    مثل نماز مثل خیمه است، اگر ستون خیمه بر پا باشد طناب‏ها و میخ‏ها و پوشش خیمه نیز سودمند است و آن گاه که ستون خیمه بشکند میخ و طناب و پوشش خیمه سودی نخواهد داشت.(من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 211)
    گرفتن حاجت
    شهید مدنی می‏فرمایند: روزی به مشهد مشرف شدم حاجتی داشتم به امام رضا عرض کردم ولی اثری ندیدم بعد از 12 روز دوباره به امام رضا عرض کردم! من از افرادی نیستم که زود دست بردارم تا وقتی حاجتم را برآورده نکنی از خانه‏ات نمی‏روم فردای آن روز در مسجد نماز می‏خواندم پس از نماز مردی که با امام ارتباط قلبی داشت دستش را روی شانه من گذاشت و فرمود سید حاجتت برآورده شد و همین طور شد و به آن چه می خواستم رسیدم.
    (یادواره شهید محراب، آیت اللّه مدنی، ص 51)
    آرزوی حضرت مریم (س)
    بعد از مرگ:
    بعد از آنکه حضرت مریم از دنیا رفت حضرت مسیح جنازه مادرش را به خاک سپرد پس روح مادر را در خواب دید مسیح پرسید: مادر! آیا هیچ آرزویی داری؟ مریم(س) پاسخ داد. آرزویم این است که در دنیا بودم و شبهای سرد زمستانی به مناجات و عبادت در درگاه خدا به بامداد می‏رساندم و روزهای گرم تابستانی را روزه می‏گرفتم.
    (حکایتهای شنیدنی، ج 5، ص 62)
    امور کشوری
    شخصی نزد علی(ع) عرض کرد یا علی چرا امور کشور برای ابوبکر و عمر هموار بود ولی برای شما نبود؟
    حضرت فرمود: برای اینکه ابوبکر و عمر بر افرادی مانند من حکومت می‏کردند لذا امور برای آن‏ها هموار بود ولی من بر افرادی نظیر تو حکومت می‏کنم لذا همه چیز بهم ریخته و مضطرب است.
    (همراه با راستگویان، ترجمه سید محمد جواد مهری، ص 191)
    ایمان فروشی
    مردی عالم از گرسنگی مشرف به مرگ بود شیطان برای اینکه ایمان او را برباید غذائی آورد به او نشان داد و گفت: این غذا را به تو می‏دهم بشرط اینکه ایمانت را به من بفروشی مرد قبول کرد اول غذا را گرفت و خورد وقتی که سیر شد گفت: آن‏چه را در حین گرسنگی به تو فروختم چیز موهوم و معدودی بیش نبود چون از قدیم گفته‏اند: آدم گرسنه ایمان ندارد، پس ایمانی نبود که من آن را به تو بفروشم.
    گرگ گرسنه چو یافت گوشت نپرسد  کاین شتر صالح است یا خر دجّال 
    (مردان علم در میدان عمل، ص 483)
    بصیرت دینی
    در میان اصحاب امیرالمؤمنین مردی است به نام «ربیع بن خثیم» در این که او یکی از هشت زاهد دنیای اسلام است شکی نیست.
    ربیع آنقدر به زهد و عبادت مشغول بود که دوران آخر عمرش قبر خود را کنده بود، گاهی می‏رفت داخل قبر می‏خوابید و خود را نصیحت می‏کرد و می‏گفت: «یادت نرود آخر باید بیایی اینجا» تنها جمله‏ای که غیر از ذکر و دعا از او شنیدند آن وقتی بود که اطلاع پیدا کرد که مردم حسین بن علی علیه السلام را شهید کرده‏اند. پنج کلمه در اظهار تأسف و تأثر از چنین حادثه‏ای به زبان آورد و گفت: «وای بر این امت که فرزند پیغمبرشان را شهید کردند» می‏گویند بعدها استغفار می‏کرد که چرا این چند کلمه را که غیر ذکر بوده به زبان آوردم!
    اسلام بصیرت می‏خواهد، هم عمل می‏خواهد، هم بصیرت. این آدم (خواجه ربیع) بصیرت ندارد در دوران ستمگری معاویه و ستمگرتری مانند یزید بن معاویه زندگی می‏کند... و تمام زحمات پیغمبر اکرم(ص) دارد هدر می‏رود، آقا رفته یک گوشه‏ای را انتخاب کرده شب و روز دائماً مشغول نماز خواندن است و جز ذکر خدا کلمه دیگری بر زبان نمی‏آورد. و یک جمله‏ای هم که به عنوان اظهار تأسف از شهادت حسین بن علی علیه السلام بر زبان می‏آورد پشیمان می‏شود که چرا بجای آن الحمدللّه یا سبحان اللّه نگفته است ...این با تعلیمات اسلام جور در نمی‏آید...فکر غلطی است و بسیار خطرناک...
    (به نقل از کتاب طهارت روح شهید مطهری)
    منبع: پاسدار اسلام شماره 275

    نظرات دیگران ( ) حرف های جوانی

  • صندلی وقفس داغ !
    نویسنده: جوانان ایران زمین دوشنبه 86/11/15 ساعت 10:27 عصر


    نظرات دیگران ( ) حرف های جوانی

  • لاریجانی!
    نویسنده: جوانان ایران زمین دوشنبه 86/11/15 ساعت 5:47 عصر


    نظرات دیگران ( ) حرف های جوانی

       1   2   3   4   5   >>   >