سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کل بازدیدها:----982958---
بازدید امروز: ----125-----
بازدید دیروز: ----35-----
جستجو:
مهر87 به بعد - حرف های جوانی
  • لوگوی وبلاگ
    مهر87 به بعد - حرف های جوانی

    پیوندهای روزانه
  • لینک دوستان من
    عاشق آسمونی
    وبلاگ گروهی فصل انتظار
    (( همیشه با تو ))
    ورود پسرا ممنوع
    آموزه
    دنیای جوانی
    مرکز دانلود رایگان آهنگ فیلم و کلیپ جالب دوربین مخفی
    همسفر مهتاب
    ای نام توبهترین سر آغاز
    دست نوشته های بی معرفت
    حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد
    آقاشیر
    روانشناسی آیناز
    کـــــلام نـــو
    .:: اســــوه هــــا ::.
    کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد !
    تکنولوژی کامپیوتر
    xXxرنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx
    بوی سیب BOUYE SIB
    سیاست
    پاک دیده
    آدمک ها
    آخوندها از مریخ نیامده اند!!!
    مدیر پارسی بلاگ
    پرسش مهر 8
    یا مهدی ادرکنی
    پیمان دانلود
    السلام علیک یا حبیبی یا رسول الله !
    هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره)
    خط بارون
    شور شیرین
    کلام دل
    مفرد مؤنث غائب
    قافله شهدا
    پیامبر اعظم
    دوستداران و منتقدان دکتراحمدی نژاد
    عطاری عطار
    نان ، عشق ، موتور هزار
    تخیّلات خزان‌زده یک برگ بید
    امیدزهرا omidezahra
    شاهد
    یارب کی آن صبا بوزد کز نسیم او گردد
    مهدیار دات بسیجی
    گل نرگس
    ولایت علیه السلام
    .:: مهدیاد ::.
    خانه اطلاعات
    علوم قرآنی
    ألا إنَّّ حِزبَ الله هُمُ الغالِبُون
    پوست کلف
    مشاوره و مقالات روانشناسی
    کجایید ای شهیدان خدایی

    تارنما
    نسیمی از بهشت ...
    موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
    آریایی بیدارشو
    دسته کلید
    افشای سایت www.roozna.com/
    تا ریشه هست، جوانه باید زد...
    خلوت تنهایی
    عشقی
    شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
    ایران اسلام
    زیر آسمان خدا
    جوان ایرانی
    بهار سبز
    ..:: نـو ر و ز::..
    تالوگ
    دنیا به روایت یوسف
    ترنم باران
    کانون گفتمان قرآن
    یک امل مدرنیسم نشده
    یوسف گم گشته
    یاد ایام
    رادیوی نسل برتر
    به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
    شمیم وصل
    دانستنیهای علمی ، تاریخ، ترفند ، دانلود
    اقالیم قبله
    رایحه عشق
    بچه دانشجو !
    حوزه نت
    منصوره معتمدی
    جامعه اسلامی دانشجویان
    مقاومت
    پایگاه آیت الله حائری شیرازی
    علمیران
    علمی
    شبکه المنار
    زن مسلمان
    دل نوشته ها

    ملیکا
    معصومین
    ادبیات
    در پیشگاه قرآن
    وفا لینک
    خاکریز
    دانش نامه ی آزاد
    پیامبر اعظم(ص)
    حوزه نت
    همه چی از موبایل
    جدیدترین اخبار روز دنیا
  • لوکوی دوستان من
  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • مطالب بایگانی شده
  • وضعیت من در یاهو
  • خواستگاری با زور اسلحه!
    نویسنده: جوانان ایران زمین یکشنبه 87/7/7 ساعت 7:22 صبح

    خواستگار شکست خورده دختر مورد علاقه اش را ربود
    دختر جوان که از سوى خواستگار شکست خورده، ربوده شده و تحت شکنجه قرار گرفته بود در فرصتى مناسب از اسارتگاه پسر تبهکار و خانواده اش گریخت.
    صبح پنجشنبه دختر جوانى هراسان و رنگ پریده خود را به خودروى گشت پلیس در خیابان بهار رساند و از ماجراى ربوده شدنش خبر داد. او گفت: دیروز از سوى پسرى که چندى قبل به خواستگاریم آمده بود با تهدید اسلحه ربوده شدم. خواستگار شکست خورده سعى داشت با کمک پدرش مرا به زور وادار به ازدواج کنند که در فرصتى مناسب فرار کردم. دختر جوان در تشریح جزئیات ماجرا به مأموران پلیس گفت: «دانشجو هستم و چند ماه قبل در مسیر دانشگاه با پسرى آشنا شدم. او مدتى بعد به خواستگارى ام آمد. اما پدر و برادرم گفتند بعد از انجام تحقیقات لازم پاسخ مى دهند.» چند روز بعد برادرم با عصبانیت به خانه آمد و از من خواست فکر ازدواج با خواستگارم را از سرم بیرون کنم. چرا که او معتاد و بیکار بود. از آنجا که خودم نیز تمایل زیادى به ازدواج با او نداشتم بلافاصله مخالفت خانواده ام را به «سینا» اعلام کرده و از او خواستم دیگر با من تماس نگیرد. اما او پس از شنیدن جواب منفى ام در حالى که آشفته و عصبى شده بود قسم خورد هر طور شده مرا وادار به ازدواج با خودش مى کند.
    آن روز تهدیدش را جدى نگرفتم اما وقتى مزاحمت هایش ادامه پیدا کرد، موضوع را با پدر و برادرم در میان گذاشتم. چندى بعد خواستگار دیگرى برایم آمد و من هم به او جواب مثبت دادم. اما وقتى سینا از این ماجرا باخبر شد تهدیدهایش را بیشتر کرد. تا این که سه شنبه گذشته هنگام رفتن به دانشگاه او را سوار بر خودرویش دیدم. مى خواستم بى اعتنا از کنارش بگذرم که جلو آمد و با تهدید گفت: «اگر سوار نشوى هم تو را مى کشم هم خودم را.» سپس اسلحه اى از جیبش بیرون آورد و در حالى که لوله آن را به طرفم گرفته بود مجبورم کرد همراهش بروم. او مرا با زور به خانه اش برد و در تمام این مدت با اسلحه تهدیدم مى کرد و مى گفت باید با او ازدواج کنم و به پدر و مادرم بگویم که خودم از خانه فرار کرده و با پاى خود به خانه سینا آمده ام.
    دختر جوان در حالى که مى لرزید ادامه داد: سینا لوله اسلحه اش را هر چند دقیقه یک بار روى پیشانى ام مى گذاشت و شلیک مى کرد. مى گفت تا زمانى که جواب مثبت ندهى این کار را تکرار مى کنم شاید در یکى از این شلیک ها گلوله به مغزت اصابت کند. دختر جوان که از یادآورى آن لحظات مرگبار، وحشتزده بود ادامه داد: بالاخره به او جواب مثبت دادم. بعد هم سینا به پدرش تلفن کرد و گفت که من با پاى خودم به خانه آنها رفته ام و مى خواهم با او ازدواج کنم. پدرش نیز به سرعت به خانه آمد و با یکدیگر به یک دفتر خانه ازدواج رفتیم. اما محضردار گفت باید قبل از عقد آزمایش خون بدهیم.
    او همچنین گفت وقتى براى عقد مراجعه کردیم پدر من نیز باید براى اجراى مراسم حضور داشته باشد. بدین ترتیب آن شب من به اجبار در خانه سینا زندانى شدم و صبح زود براى انجام آزمایش به یک آزمایشگاه رفتیم. پس از این که آزمایش انجام شد من به بهانه اى از سینا جدا شده و به سرعت فرار کردم. نمى دانستم چگونه طول خیابان را مى دویدم که با ماشین گشت پلیس روبه رو شدم. پس از شکایت دختر جوان پرونده اى در شعبه چهارم دادیارى دادسراى جنایى تهران تشکیل شد و قاضى رضوانفر - سرپرست شعبه - پس از شنیدن اظهارات دختر جوان دستور تحقیق در این پرونده و دستگیرى سینا و پدرش را صادر کرد. کارآگاهان پلیس آگاهى تهران نیز تحقیقات خود را در این باره آغاز کرده اند.
    منبع:ایران

    نظرات دیگران ( )

  • انا انزلناه فى لیلة القدر
    نویسنده: جوانان ایران زمین جمعه 87/6/29 ساعت 4:0 عصر

    و ما ادریک ما لیلة القدر
     

    شب‌های قدر، عالی ‌ترین لحظات برای پیوند بنده و خالق و بهترین فرصت برای اندیشه در جهت بازگشت به خویشتن در اوج غرق گشتگی در دنیای مادی است.

    آنان که مأمن و پناهگاه امنی برای توسل می‌جویند، آماده شده‌اند تا در شب های دل کندن از هر آنچه انسان را به پستی و فراق از اصل کشانده، رهایی یابند و همچون آیینه‌ای، مهیا و آماده تجلی نور حق و خداشناسی شوند.

     

    اکنون که بیش از نیمی از ماه پرفیض رمضان سپری شده، دل‌ها و قلب‌ها در دریای بیکران این ماه شسته و مطهر شده، تا در شب‌های ریزش باران رحمت الهی، به درگاه حضرتش انسی دوباره گیرد و برای کسب عافیت به دور از هر آلودگی دعا کند. در حقیقت حلقه اتصال بندگان با خالق هستی که از اول رمضان آغاز گشته است در شب‌های قدر به اوج خود می‌رسد.

     

    درهای رحمت الهی گشوده شده، فرشتگان نظاره ‌گر اعمال و شب زنده‌داری‌های بندگان عاشقی هستند که سر بر سجده شکر ساییده و او را می‌خوانند تا اندکی از خوان بیکران رحمتش برای ادامه زندگی و ره توشه سفر آخرت به روی آنان گشوده شود.

     

    "انا انزلناه فی لیله القدر" آیه‌ای از کلام وحی الهی که بارها شنیده و زمزمه کرده‌ایم، کلامی که انسان مانده در قفس دنیا و در بند مادیّات را به سوی شبی فرا می‌خواند که گویند از هزار شب برتر است.

     

    "قدر" به معنای اندازه‌گیری است و از اسرار شب قدر نزول قرآن است و در این شب حوادث یک سال تا شب قدر سال آینده اعم از زندگی، مرگ، رزق، سعادت و شقاوت بندگان تقدیر می ‌شود.

     

    در قرآن کریم آیه‌ای که بیان کند شب قدر چه شبی است، دیده نمی‌شود، تنها در آیه ? ????سوره بقره اینگونه آمده است که "شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن" قرآن یکپارچه در ماه رمضان نازل شده است.

     

    با استناد به این آیه معلوم می‌شود شب قدر یکی از شب‌های ماه رمضان است، اما این که کدام یک از شب‌های آن است، در قرآن کریم بیان نشده و تنها از روایات استفاده می‌شود.

     

    اهمیت شب قدر به حدی است که بسیاری از امامان دین بر احیای این شب حتی در حال بیماری نیز سفارش کرده‌اند.

     

    امام صادق(ع) به ابو بصیر می ‌فرماید: در هر یک از دو شب بیست و یکم و بیست و سوم صد رکعت نماز بخوان، تا می‌توانی آن دو شب را تا سپیده صبح شب زنده داری کن، در آن دو شب غسل کن. ابوبصیر عرض کرد: اگر نتوانستم ایستاده نماز بخوانم؟ فرمودند: نشسته بخوان. اگر باز هم نتوانستم؟ خوابیده بخوان.

     

    اگر باز هم نتوانستم؟ ایرادی ندارد که سر شب کمی بخوابی و باقی مانده شب را به هر نحوی که می‌توانی به عبادت بپردازی، چون در ماه رمضان، درهای آسمان گشوده است، شیطان ها در زنجیرند و اعمال مؤمنان پذیرفته می‌شود.

     

    از این حدیث بر می ‌آید که انسان در این شب باید به هر شکل ممکن عبادت و راز و نیاز با خالق را از دست ندهد زیرا در این شب که شیاطین در بند هستند، هیچ واسطه‌ای بین بنده و خالق نیست.

     

    از پیامبر گرامی اسلام (ص) نیز نقل است: از خداوند به دور باد و نفرین بر کسی که به شب قدر برسد و زنده باشد، اما آمرزیده نشود.

     

    "انس بن مالک" از پیامبر (ص) نقل کرده که فرمودند: ماه مبارک به شما رو آورده است و در این ماه شبی است که برتر از هزار ماه است و هر کس از فیض شب قدر محروم گردد، از تمام خیرات بی‌نصیب مانده است و محروم نمی‌ماند از برکات شب قدر، مگر کسی که خویشتن را محروم کرده است.

     

    از امام باقر (ع) نیز درباره به وجود آمدن شب قدر نقل است که اگر خداوند کارهای مؤمنان را چند برابر نکند به سر حد کمال نمی‌رسند، اما از راه لطف کارهای نیکوی آن‌ها را چند برابر می‌فرماید تا کاستی هایشان جبران شود.

     

    براین اساس، راز سعادتمند شدن انسان‌ها در شب قدر، عمل اختیاری صالحی است که با عنایت خداوند، برکت یافته و چند برابر می‌شود.

     

    از حضرت رسول (ص) نیز پیرامون شب زنده داری شب قدر نقل است که فرمودند: کسی که شب قدر را شب زنده‌داری کند، تا شب قدر آینده، عذاب دوزخ از او دور گردد.

     

    امام موسی بن جعفر (ع) نیز در این ‌باره فرمودند: کسی که در شب قدر غسل کرده و تا سپیده صبح شب زنده ‌داری کند، گناهانش آمرزیده می‌ شود.

     

    همه این روایات بر این مطلب دلالت دارند که برخی مقدرات و پاداش‌ها، مانند دور شدن از عذاب دوزخ، نتیجه کار خود بندگان است و سرنوشت هر انسانی در شب قدر به دست خودش رقم می‌خورد.

     

    در این شب به خواندن دعاهایی از جمله "جوش کبیر"، "دعای افتتاح" و "ابوحمزه ثمالی" سفارش شده زیرا انسان با یادآوری لطف، گذشت، کرم، رحمت و بخشش بی‌پایان خدای مهربان او را در کنار و دستگیر خویش می‌بیند و نور امید در دلش می درخشد.

     

    در شب‌های قدر انسان وارد مسیر سرنوشت خود گشته و آن را تغییر می‌دهد، گاهی برای پیمودن مسیر مقدرات، بر بال دعا و گاه بر بال عمل می‌نشیند و با درک این شب، از شرّ نفس و شیاطین به آن خالق یکتا دست یاری دراز می ‌کند تا همواره نگاهبان او باشد تا بتواند ره توشه‌ای از اعمال نیک و شایسته برای سفر آخرت خود ذخیره کند.

     

    از اعمال شب قدر آن است که انسان به نگهبانان این شب "معصومین (ع)" توسل جسته و توفیق در اعمال و احوال را که به آن احتیاج دارد ذکر کرده و تلاش کند تا با استغفار از گناهان خود، باران رحمت و جود و بخشش خداوند را شامل حال خود کند.

     

    از دیگر اعمال شب قدر، نمازی است که در آن یک بار حمد و هفت بار "قل هو الله احد" خوانده می‌شود و بعد از پایان نماز هفتاد بار ذکر "استغفرالله ربی و اتوب الیه" گفته می‌شود و سپس حوایج از خدا خواسته می‌شود.

     

    به جا آوردن صد رکعت نماز و خواندن دعاهایی که در بین آن وارد شده از دیگر اعمال این شب است، زیرا مضامین آن برآمده از سینه امامان دین بوده و در این ادعیه علوم گران بهایی است که جز پیامبران و جانشینان آنان کسی از آن آگاه نیست.

     

    خواندن دعای گشودن قرآن و قرآن را روی سر گذاشتن از دیگر اعمال شب قدر است به این نیت که عقل و اندیشه او با این عمل تقویت شده و با دانش‌های قرآن کامل شود و نور عقل با نور قرآن ضمیمه گردد.

     

    قرآن را بگشاید و بگذارد در مقابل خود و بگوید:

     

    اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاَْکْبَرُ، وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنى، وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجى، أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ  عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ. پس هر حاجت که دارد بخواهد. قرآن شریف را بر سر بگذارد و بگوید:

     

    اللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِن مَدَحْتَهُ فِیهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلاَ أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ، پس ده مرتبه بگوید بِکَ یَا اللّهُ، ده مرتبه بِمُحَمَّد، ده مرتبه بِعَلِیٍّ، ده مرتبه بِفاطِمَةَ ده مرتبه بِالْحَسَنِ ده مرتبه بِالْحُسَیْنِ ده مرتبه بِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ده مرتبه بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ده مرتبه بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد ده مرتبه بِمُوسَى بْنِ جَعْفَر ده مرتبه بِعَلِیِّ بْنِ مُوسى ده مرتبه بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ده مرتبه بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد ده مرتبه بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ ده مرتبه بِالْحُجَّةِ پس هر حاجت که دارى طلب کن.

     

    به جا آوردن نمازهای مستحبی و قضا، قرائت سوره‌های روم، عنکبوت و دخان (در شب بیست و سوم)، از دیگر اعمال سفارش شده در شب های قدر برای بهره‌ گیری از کرم و بخشش خداوند و آمرزش گناهان است.


    نظرات دیگران ( )

  • 50 پرسش از خویشتن در ماه نیایش و مغفرت
    نویسنده: جوانان ایران زمین دوشنبه 87/6/25 ساعت 8:17 صبح

    سجاد واعظی

    پنجاه پرسش برای آنکه می خواهد محاسبه نفس خویشتن کند
     

    1. آیا به دید و بازدید گورها رفتی و ویران کننده خوشی ها را به یاد آوردی و توشه ای برای آن سرای آماده ساختی؟
    2. آیا از خشم و کین دوری گزیدی و با آن کس که بر تو لغزش نمود، بردبار بودی؟
    3. آیا درست کردن بدی ها و اصلاح عیوبت تو را از پرداختن به بدی های دیگران بازداشت؟
    4. آیا با نفس خود به جهاد و مجاهدت پرداختی، تا از تقوا پیشگان به شمار آیی و از سستی و کاهلی در پرستش پروردگار دوری کردی؟
    5. آیا قلب و دلت خاشع و فروتن گشت و چشمانت برای خدا اشکبار گشت، آن هم در تنهایی و دوری از مردمان؟
    6. آیا همه توان و تلاشت را در دعوت و فراخواندن نوجوانی یا جوانی به راه خدا به کار بردی؟
    7. آیا در زندگی ات کوشا بودی، در اینکه از زیاده روی و اسراف در مباحات بپرهیزی و از دیگر سو در کمالیات و شایستگی ها اغراق بورزی؟
    8. آیا اوقات و ساعاتت را از تباهی نگاه داشتی و دانش را طلب کردی و چیزی از آیات و سخنان پیشوایان دین را از بر کردی؟
    9. آیا درود و سلامت را بر همه ـ چه آنکه وی را می شناسی و چه آنکس که او را نمی شناسی ـ فاش و نثار کردی، در حالی که دهانت خنده رو و کلامت پاکیزه بود؟
    10. آیا به والدینت نیکی کردی و پیوند خویشی را استوار نمودی یا به دیدار برادر دینی ات شتافتی؟
    11. آیا هنگام شنودن خبری خوش به پاس سپاس از حضرت دوست سجده کنان به خاک فرو افتادی؟
    12. آیا به گیرانه نور و نماز پناه جستی، آنگاه که اندوه ها بر تو فرود آمد و خاطرت پریشان گشت؟
    13. آیا به سازش و آشتی دادن میان برادران دینی ات مبادرت ورزیدی و از خود آغازیدی، به دوستی و برادری با آنان که از ایشان بریدی؟
    14. آیا بر فقرا تصدّق کردی یا کاری نیک و شایسته ـ بی مزد و منّت ـ انجام دادی به ویژه صدقه جاریه؟
    15. آیا به تمام قرارها و وعده هایت در موعد آن پایبند بودی، تا از دورویان به شمار نروی؟
    16. آیا به معروف فرمان دادی و از منکر بازداشتی؟
    17. آیا در راه خدا و برای خشنودی وی روزی را روزه گرفتی، به ویژه دوشنبه و پنج شنبه؟
    18. آیا ساعتی با خانواده و نزدیکانت نشستی و آنان را به سوی خدا دعوت نمودی و به ایشان آموختی، آنچه را که برای ایشان سودمند افتد؟
    19. آیا به دیدار بیماری رفتی و برای بهبودی و تندرستی او به درگاه خدا نیایش نمودی؟
    20. آیا چیزی از اندوه اسلام را به دوش گرفتی و از آنچه بر سر مسلمانان در سراسر دنیا می رود، آزرده و متأثّر گشتی؟
    21. آیا به زیارت خانه خدا مشتاق و بر انجام «حج» و «عمره» آرزومند بودی، تا پیش از مرگت این دو عبادت را به جای آری؟
    22. آیا مشتاق و حریص بودی، بر مژده دادن مسلمان، به آنچه که مایه نشاط و شادکامی وی است و داخل کردن شادی و شادمانی در قلب و اندرون وی؟
    23. آیا همه نمازهایت را به جماعت گزاردی و بر صف اول محافظت کردی؟
    24. آیا چیزی از کتاب خدا را با درنگ و اندیشه و تدبّر خواندی؟
    25. آیا بر انجام نوافل و تعقیبات نماز مواظبت و نگهبانی داشتی؟
    26. آیا خدا را با راستی و صدق و صفا خواندی و فروتنانه و با خواهش و اصرار به سوی او زاری و لابه نمودی، در حالی که یقین به اجابت داشتی؟
    27. آیا در نماز فروتن و فرمانبردار گشتی و به نبرد با شیطان پرداختی و اندیشه های بد و ناراست (وساوس) را از خود دور کردی؟
    28. آیا بر خواندن ذکرهای بامدادی و شامگاهی و دعاهای زمانی و مکانی محافظت و پاسبانی داشتی؟
    29. آیا در خوردن، پوشیدن، معامله کردن، و در همه کارهایت از سمت راست [و با دست راست] آغاز نمودی؟
    30. آیا از همنشینی با عاصیان گنه پیشه سرباز زدی مگر برای دعوت و ارشاد ایشان؟
    31. آیا بر مسواک زدن مداومت داشتی خصوص هنگام وضو و نماز؟
    32. آیا پیش از خواب به محاسبه نفس خود پرداختی و به خواب رفتی، در حالی که دلت تهی از رشک و حسد بر مردم بود؟
    33. آیا در همه حال پروای خدا را داشتی و در کارهایت اخلاص تامّ و تمام [برای وی] نشان دادی؟
    34. آیا با مؤذّن [اذان را] تکرار کردی، تا شفاعت رسول خدا را کسب کنی؟
    35. آیا از زیاده روی در خوراک، سخن، نگاه، خواب، آمیزش و خنده دوری کردی؟
    36. آیا زبانت را از حرام به ویژه غیبت باز داشتی؟
    37. آیا دیدگان خود را (از دیدن عورت های دیگران) فرو نهادی و گوشت را از آنچه خدا حرام کرده، بازداشتی؟
    38. آیا از خدا استواری و پایداری بر دین، داخل شدن در بهشت و فردوس برین و رهایی از آتش را درخواست نمودی؟
    39. آیا خدا را بر نعمت اسلام، تندرستی، مال و فرزند سپاس گفتی؟
    40. آیا بر خدا توکّل کردی و او را به کمک طلبیدی و کارت را بدو سپردی؟
    41. آیا در نهانی و تنهایی برای دیگری دعا کردی؟
    42. آیا با مردم فروتن بودی و تا آنجا که در تاب و توانت بود، به یاری ایشان شتافتی؟
    43. آیا در آفرینش الهی اندیشیدی و در ملکوت و حقیقت آسمان ها و زمین و هر چیزی که خدا آفرید تفکّر و نظر کردی؟
    44. آیا در آنچه از اندوه، سختی، رنج و غم، ماتم و مصیبت به تو رسید، تنها سوی خدا به دادخواهی و شکایت برخاستی و از شکوی نزد دیگران دوری نمودی؟
    45. آیا زمانی که خدای بزرگ تو را به میهمانی خویش فرا خواند، معنای درست این ضیافت را دریافتی و شناختی و همه رفتار و اعمال خویش را با اخلاص و خلوص همراه ساختی؟
    46. آیا هنگامی که در ماه فرود آمدن قرآن، دروازه های بهشت بر تو گشوده شد، از خدای خویش خواستی که دیگر هیچ گاه آن ها را بر تو نبندد؟
    47. آیا در بهار قرآن از خدای خویش خواستی تا توفیق تلاوت، تدبّر و عمل به آیات کتابش را به تو ارزانی کند و فضل و کرمش را بر تو فرو بارد؟
    48. آیا هنگامی که عبارت قرآن را می خواندی، از خدای خویش خواستی که تو را به اشارات، لطائف و سپس به توفیق مجاورت معصوم به حقائق آن نیز رهنمون کند؟
    49. آیا آن هنگام که به پا داشتن قسط و تقسیم عادلانه به زیان خودت و یا نزدیکانت بود، باز هم بر آن ـ به گونه ای شایسته و بایسته ـ پایدار و استوار بودی؟
    50. و آیا آن گاه که دانستی خدا بر تو احاطه دارد، گواه بودن خدا بر تو کافی نبود (که دست از کردار ناصواب برداری)؟
    منبع: پایگاه خبری صدای بوشهر


    نظرات دیگران ( )

  • مستند دفاع مقدس
    نویسنده: جوانان ایران زمین شنبه 87/6/23 ساعت 4:8 عصر

     

    قل هل تربصون بنا الا احدی الحسنیین (قرآن کریم )

    تقدیم به حماسه سازان گمنامی که در پرتو ایمان و تدبیر و توکل ، شهره عرش و عرشیان شده اند .

    مستند دفاع مقدس قسمت  (1) 

    قسمت (2) 

    قسمت (3) 

    قسمت (4) 

    قسمت (5)

    قسمت (6)  

    قسمت (7)     

    قسمت (8)     

    قسمت (9)  

    قسمت(10)

    قسمت(11)  
    قسمت(12)  
    7 6 5 4 3

    2

    1
    14 13 12 11 10 9 8
    19 18 17 16 15


    نظرات دیگران ( ) حرف های جوانی

  • تربیت کودک از نگاه نبوی
    نویسنده: جوانان ایران زمین چهارشنبه 87/6/20 ساعت 1:13 صبح

    فاطمه محمدی نویسی

    در این مقاله بر آنیم که پس از بررسی اجمالی مفهوم تربیت و انواع آن، تربیت کودک در دیدگاه و سیره پیامبر اعظم(ص) را بررسی کنیم. 
        مقدمه
       
        کودکان ارزشمند‌ترین و ظریف‌ترین هدیه‌ای هستند که خداوند به امانت به ما سپرده و ما را بر سرنوشت آنها حاکم کرده است و ما نیز وظیفه داریم که این بار مسئولیت را با مطلوب‌ترین روش‌ها به سر منزل مقصود برسانیم.
        لازمه تربیت صحیح کودک، یاری گرفتن از قرآن و احادیث و رعایت موازین اسلامی است.
        روش اسلام در تربیت کودک، محبت و پند و نصیحت توأم با مدارا و احتیاط است که باید در عین حال دلنشین و مؤثر باشد. بنابراین تنبیه و مجازات نخستین عامل تربیتی در اسلام نیست، بلکه ابزاری است که در صورت سودمند واقع نشدن رفق و محبت در ایجاد عادات خوب به کار می‌آید. در تربیت اسلامی زیاده‌روی دیده نمی‌شود و فقط از این راه می‌توان افرادی معتدل را تربیت کرد؛ به طوری که تمام قوای او اشباع و تعدیل شوند و جسم و روح و عقل، هماهنگ باشند.
        به یاد داشته باشیم که مقوله تربیت، فارغ از جنبه روحی و نفسانی آن، جنبه بدنی و عقلی را نیز شامل می‌شود و هر گاه این سه به موازات یکدیگر و به طور صحیح تربیت شوند، قطعاً انسان توانا و مستعدی را تقدیم جامعه بشری خواهیم کرد.
        خانواده، مدرسه و گروه‌های دینی عواملی هستند که صرف‌نظر از عوامل قهری همچون وارثت، بر روش و منش کودکان تأثیر به سزایی دارند.
        موضوع تعلیم و تربیت و روش‌های مطلوب آن از زمان‌های بسیار دور مورد توجه بشر بوده و در تمام عصرها در زندگانی انسان اهمیت والایی داشته است.
        علاوه بر پیامبران الهی که رسالت و مسئولیت تعلیم و تربیت جوامع بشری را عهده‌دار بوده‌اند، دانشمندان، فلاسفه و اندیشمندان هر جامعه و ملتی نیز همگام با آنان در این رهگذر می‌کوشیده‌اند. دانشمندان اسلامی نیز از آغاز قرن اول اسلامی تا کنون، به مدد قرآن و حدیث رهنمودها و تألیفات ارزشمندی از خود بر جای گذاشته‌اند که همه از آموزه‌های اسلامی الهام گرفته‌اند.
       
        در این مقاله بر آنیم که پس از بررسی اجمالی مفهوم تربیت و انواع آن، تربیت کودک در دیدگاه و سیره پیامبر اعظم(ص) را بررسی کنیم. 
        View Raw Image" jQuery1171530925437="16">
        معنای تربیت
       
        تربیت به معنای پروردن، نشو و نما دادن و زیاد کردن و از ماده «رَبَوَ» است که به معنای بالا رفتن، اوج گرفتن، افزودن و رشد کردن است. برخی گفته‌اند تربیت، از حد افراط و تفریط بیرون آوردن و به حد اعتدال سوق دادن است.
        اما تربیت در اصطلاح، کوشش برای ایجاد دگرگونی مطلوب در فرد و به کمال رساندن تدریجی و مداوم او است. به عبارت دیگر، تربیت به فعلیت رساندن استعدادها، به کمال رساندن فرد مستعد کمال و نیز مراقبت از او در مسیر رشد و سیر او به سوی کمال است. 

        اهمیت تربیت
        از تعریف بالا اهمیت فراوان تربیت آشکار می‌گردد؛ چون انسان، ترکیبی از استعدادها و قوای جسمی و روحی است. پیامبر گرامی اسلام در حدیثی انسان‌ها را به معادن تشبیه کرده و فرموده است:
        «الناس معادن کمعادن الذهب و الفضّه؛[1] مردم معدن‌هایی هستند همچون معادن طلا و نقره».
        چنانچه این استعدادها به شکوفایی و فعلیت نرسد، زندگی انسان بیهوده و عبث خواهد بود و کسی که هدف مشخص و اعتقادات راسخی دارد، هرگز بدین وضع راضی نیست، بلکه همواره در مسیر کمال گام می‌نهد و هر لحظه خود را به هدف نزدیک‌تر می‌کند. پس انسانی دور از تربیت، یعنی انسان دور از حیات فرهنگی و اعتقادی، دور از کمال و پیشرفت، انسان بی‌هدف و بالأخره انسانی دور از انسانیت.
       
        عوامل مؤثر در تربیت
        عوامل گوناگونی پیوسته در انسان و زندگانی او تأثیر می‌گذارند. مربی می‌خواهد از این عوامل در جهت مصلحت فرد بهره‌گیرد و یا احیاناً از آثار سوء آن بکاهد. این عوامل عبارت‌اند از :
        الف) خانواده؛ ب) مدرسه؛ ج) گروهای دینی و اخلاقی؛ د) عوامل پیش بینی نشده.
       
        الف) خانواده
        تأثیر خانه و خانواده در فرد، نامحدود است و می‌توان گفت پایه‌های تربیتی فرد در خانه نهاده شده است؛ چون فضای خانه آرامش و نیازمندی‌های روانی او را تأمین می‌کند و فرصتی را برای ارضای تمایلات و غرایز او فراهم می‌سازد و این امور در چگونگی رشد کودک مؤثر است. خانه اساس سلامت اخلاقی کودک را بنیانگذاری می‌کند؛ زیرا او ارزش‌های اخلاقی، علاقه به راستی و درستی و تنفر از دروغ و نادرستی، گرایش به تعاون و همکاری، علاقه به همنوع و بالأخره دوست داشتن فضایل و مبارزه با رذایل را از محیط خانه فرا می‌گیرد.
        ساختار عقلانی کودک، از طریق مسموعات (شنیدن الفاظ به کار رفته در میان افراد خانواده، داستان‌ها و ...)، خواندنی‌ها (مانند کتاب‌ها و مطبوعات و ...) و مشاهدات (مانند تلویزیون، حوادثی که در محیط خانواده رخ می‌دهد و رفتارهایی که از بزرگ‌ترها می‌بیند)، بنیان نهاده می‌شود. 
            ب) مدرسه
        از آنجا که تمام ملت‌ها می‌کوشند کودکان خود را درست تربیت کنند و از آثار منفی محیط خانوادگی بکاهند، مدارس تأسیس شدند تا محیطی تربیتی که از یک سو مورد پذیرش اجتماع و از سوی دیگر مورد حمایت دولت‌هاست، فراهم شود.
       
        ج) جمعیت دینی و اخلاقی
        در عصرهای گذشته و در عصر کنونی، گروه‌هایی دینی و اخلاقی مانند واعظان به تربیت افراد می‌پرداخته‌اند و عده‌ای هم برای یاری رساندن به ملت‌ها، با برگزاری همایش‌ها، انتشار کتاب‌ها، ساخت ابزارهایی چون اسباب بازی‌ برای کودکان، تلاش کرده‌اند تا گام‌هایی را در این مسیر بردارند.
       
        د) عوامل پیش بینی نشده
        عوامل دیگری هم وجود دارند که پیش‌بینی نشده‌اند و ناخودآگاه در طرز رشد کودک بسیار تأثیر گذارند؛ مانند وراثت، محیط شهر و روستا، دوستان و همبازی‌ها، و هر عامل دیگری که کودک ناخواسته از آن تأثیر می‌پذیرد و اخلاق و رفتار او را دگرگون می‌سازد.
       
        انواع تربیت
        تربیت بر سه قسم است:
        تربیت بدنی، تربیت عقلی، تربیت روحی. 
            1. تربیت بدنی
        تربیت بدنی، پروراندن جسم کودک است تا او بتواند به اعمال گوناگونی بپردازد و بدنش در برابر بیماری‌ها مقاوم گردد. شنا، تیراندازی و سوارکاری بخشی از روش‌های تربیت بدنی در اسلام است که روایاتی از رسول اکرم(ص) نیز در این باره نقل شده است. هدف از این گونه تربیت، تقویت جسم و تمرین آن بر تحمل ناهمواری‌هاست. پس بهره‌برداری و تمتع از زندگی، یکی از هدف‌های تربیت بدنی در اسلام است؛ زیرا بدن ناتوان نمی‌تواند بهره خویش را از زندگانی به دست آورد. پیامبر اسلام می‌فرماید:
        «إنّ لبدنک علیک حقّاً؛ برای بدن تو، بر تو، حقی است که باید آن را ادا کنی».
        بر اساس این حدیث باید وسایل تغذیه و آسایش و بهداشت بدن را فراهم ساخت. اسلام ما را به بهره‌برداری از مزایای دنیا برای بدن دعوت می‌کند، اما در صدد تنظیم و تعدیل نیاز‌های آن است؛ زیرا اگر انسان بخواهد به گونه‌ای افسار گسیخته در صدد تأمین نیازهای جسم خود باشد، در هیچ حدی متوقف نمی‌شود.
       
        2. تربیت عقلی
        اسلام دینی فطری است و تمام قوا و نیروهای انسانی را محترم می‌شمرد و از راه صحیح و به دور از افراط و تفریط، آنها را پرورش می‌دهد. به همین جهت، عقل را نیرویی با ارزش معرفی و آن را در راه خیر و نیکی تربیت می‌کند. اسلام عقل بشر را به بهره‌برداری از نیروهای مادی و به کارگیری آنها برای زندگانی متوجه می‌سازد. قرآن کریم می‌فرماید:
        (فَامْشُوا فِی مَنَاکِبِهَا وَکُلُوا مِن رِزْقِهِ[2])؛ «در اطراف زمین بگردید و از روزی خدا بخورید».
       
        (وَلَقَدْ مَکَّنَّاکُمْ فِی الأرْضِ وَجَعَلْنَا لَکُمْ فِیهَا مَعَایِشَ [3])؛ «ما به شما در زمین، قدرت و توانایی دادیم و در آن، وسایل زندگی شما را فراهم ساختیم».
        اما از سوی دیگر، اسلام روح بشر را به ارتباط با خدا و ترس از او متوجه می‌گرداند. به همین جهت، انسان با استفاده از نیروی عقل شیفته و فریفته آن نمی‌شود و این تصور در او به وجود نمی‌آید که عقل عصاره زندگی و تنها گوهر حیات است. از این رو، مسلمان در سایه تعالیم اسلام زندگی می‌کند، از این نیرو ـ در حالی که زمام آن در دست وحی است ـ بهره‌مند می‌شود.
        اسلام واقعیت زندگی زمینی بشر را فراموش نکرده است و تاریخ گواه است که مسلمانان تا چه پایه در امور مادی ترقی کردند. ولی پیشرفت مادی، آنها را فریب نداد و هرگز آنها را از انسانیت خارج نکرد و این نکته یگانه امتیازی است که میان روش تربیتی اسلام و دیگر روش‌ها وجود دارد.
        در اسلام پیوند میان انسان و خدا، بر اساس محبت و مودت و امید است؛ علاقه‌ای ناگسستنی که عقل و روح را به هم مربوط می‌سازد. به همین جهت، عقل در تعالیم اسلامی دستخوش انحراف و گمراهی نمی‌گردد و هرگز از طریق خیر منحرف نمی‌شود و از معلومات و اکتشافات در راه شر بهره‌برداری نمی‌کند.
        میان روح و ماده پیوندی وجود دارد که در نتیجه آن انسان اسیر ماده نمی‌شود و ظواهر دنیوی هرگز نمی‌توانند او را مغلوب کنند؛ بلکه انسان در سایه چنین تربیتی در همه حال به یاد خداست و همواره از او استمداد می‌جوید. از این رو، در تعالیم اسلامی انسان عنصری فعال و مؤثر در ماده است، نه آنکه او تحت تأثیر آن قرار گیرد. 
        3. تربیت روحی
        اسلام عنایت خاصی به پرورش روح دارد؛ چون مرکز و کانون شخصیت انسان را تشکیل می‌دهد و بدون تردید این نیروی مجهول، بزرگ‌ترین نیرو در وجود و هستی است؛ چون نیروی جسمی بشر به امور مادی و محسوسات و نیروی عقل به معقولات و زمان، مکان و آغاز و انجام، و بالأخره به فنا و نابودی محدود است، ولی نیروی روح نامحدود است و دستخوش دگرگونی‌های زمان و مکان نمی‌شود و بی‌آغاز و انجام و فناناپذیر است.
        روش اسلام در پرورش روح این است که پیوستگی خلل ناپذیری را میان آن و خدا در تفکر و شعور و عمل انسانی در هر لحظه و هر جا ایجاد کند و بدین منظور، از راه‌های مختلف بهره‌ می‌گیرد.
        اولاً، قلب انسانی را در برابر قدرت خداوند حساس و بیدار می‌کند. وقتی قلب انسان در برابر خدا حساس گشت، روح او در جامعه به راه مستقیم هدایت می‌شود و افراد جامعه دور از هر گونه جرم و پلیدی‌ها زندگانی می‌کنند. این گونه تربیت، نتایج فراوانی برای افراد جامعه دارد؛ از جمله اینکه عادت به محبت و علاقه را در بشر به وجود می‌آورد؛ چون نفس انسان نیز مانند جسم بر اثر تراکم سموم در آن، مسموم می‌شود و هیچ عاملی مانند محبت نمی‌تواند این سموم را برطرف سازد.
        روح در آیین اسلامی به گونه‌ای تربیت می‌شود که به هر چیزی محبت بورزد، به ویژه محبت میان افراد بشری که بخشی از منظور نهایی تربیت اسلامی است.
       
        انواع تربیت در سیره پیامبر اکرم(ص)
        پیامبر گرامی اسلام، شخصیت ممتاز و یگانه و استثنایی است که عالم انسانیت به خود دیده است. او حتی پیش از بعثت، انسانی امین، صادق، صاحب درایت و به دور از خرافات بود. نهضتی را که آن حضرت بلافاصله پس از رسالت آغاز کرد، آن چنان اصیل و استوار بود که به سرعت به حکومت قدرتمندی تبدیل شد و در برابر حکومت روم و ایران آن روز قرار گرفت. بدیهی است 23 سال دوران بعثت در محاسبه با زمان پدید آمدن سایر تحولات تاریخی، چندان طولانی نیست. با این حال، آن نهضت چنان ریشه‌دار بود که تا به امروز بر جای مانده است و حدود یک چهارم مردم روی زمین پیرو مکتب او هستند.
        تربیت را می‌توان به دو نوع تقسیم کرد:
       
        1. تربیت تکوینی
        تربیت تکوینی یعنی افاضه وجود به تمام ماهیات ممکن و آنها را از طریق اسباب و مقدماتی که به آنها احتیاج دارند، از مرتبه قابلیت به مقام فاعلیت رساندن که این نوع تربیت مربوط به تمام موجودات از جمله انسان است.
        خداوند متعال در انسان وسایل رشد مادی و معنوی را قرار داد و همه را با فطرت الهی خلق کرد و این معلم یا والدین یا خود انسان است که این فطرت را آلوده می‌کند.
       
        2. تربیت تشریعی
        عبارت است از تکمیل نفوس انسانی از طریق معارف حق و صفات پسندیده و اعمال شایسته که موجب سعادت اخروی و دنیوی است. همه مردم می‌توانند بنده شایسته خدا باشند، ولی باید بدین منظور تربیت شوند. خداوند معارف حق را با وحی به پیامبر اکرم(ص) القا کرد و برای تربیت و تکمیل نفوس او را به ابلاغ این حقایق مأمور ساخت. تربیت تشریعی به وسیله کتاب خدا و پیامبر و ائمه اطهار انجام می‌گیرد.
        پیامبران برای تربیت انسان مبعوث شده‌اند و امامان نیز همین راه را ادامه می‌دهند. پیامبران و امامان می‌گویند با نفس خود به مبارزه برخیزید و به عبارت دیگر خود را تربیت کنید. انسان وقتی تکامل می‌یابد که نفس خود را تربیت و به رهنمودهای پیامبر و امامان عمل کند. 

        لزوم تربیت کودک در خردسالی
        کودک در خردسالی تربیت پذیری بیشتری دارد؛ زیرا در این سن، او به راحتی و آسانی فرمانبردای می‌کند و سریع‌تر تحت تأثیر قرار می‌گیرد و هنوز در او عاداتی که مانع اطاعت او باشد، به وجود نیامده است و نیز اراده‌ای قوی ندارد تا او را از اطاعت باز دارد. بنابراین اگر کودک خردسال به امری عادت کند، چه خوب چه بد، این عادت به آسانی تغییر نمی‌یابد. اگر او به روش‌های نیکو و رفتارهای خوب، انس و عادت پیدا کند، این عادت در او مستمر و بلکه رو به شدت و افزایش خواهد بود و اگر در این دوره او را به حال خود رها کنند و یا او را به بی‌بند و باری در اموری که طبیعت و سرشت او اقتضای آن را ندارد، عادت دهند و سپس شروع به تربیت و تهذیب او کنند، پس از اینکه این عادات در او راسخ گشت، تغییر آنها در او برای مربی دشوار خواهد بود. خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید:
        (وَلَوْ رُدُّواْ لَعَادُواْ لِمَا نُهُواْ عَنْهُ([4]؛ «هر گاه برگردانده می‌شدند به آنچه از آن نهی شدند، دوباره به آن دچار می‌گشتند».
        از این آیه چنین استفاده می‌شود که باید از راه تعلیم و تلقین، افراد را به فضیلت عادت دهیم. بزرگ‌ترین اشتباه آن است که برخی می‌گویند باید کودکان را به حال خود واگذاشت تا آنها آزادانه و بی‌هیچ قید و بندی پرورش یابند.
       
        کسی که در دوران کودکی آزادانه از تمایلات خود پیروی می‌کرده، در دوران رشد و بزرگسالی نمی‌تواند تمایلات خود را تعدیل و تنظیم کند؛ زیرا عاداتی که در دوران کودکی داشته، به صورت ملکه راسخ و پایدار در آمده است. به همین دلیل است که آنچه انسان در دوران خردسالی فرا می‌گیرد، همچون نقشی می‌ماند که در سنگ ایجاد شده و به آسانی محو نمی‌شود.
       
        اسلام برای ساختن شخصیت انسانی، به مربیان امر کرده تا به کودکان محبت بورزند؛ چنان که پیامبر گرامی اسلام(ص) می‌فرماید: «به کودکان محبت بورزید و به آنها ترحم کنید. وقتی به آنان وعده دادید، وفا کنید؛ زیرا آنها جز اینکه شما را روزی دهنده خود می‌بینند، تصور دیگری ندارند».
       
        پیامبر اعظم(ص) در این حدیث حقوق کودکان را در محبت و ترحم به آنها خلاصه فرموده است. ترحم به هر فردی، متضمن اجرای تمام حقوق و مزایا درباره او است. اسلام برای آنکه توجه مردم را به کودک جلب کند، سختی و مجاهدت مربیان در راه تربیت و رفاه و آسایش و تأمین حوایج کودکانشان را عباد و جهاد در راه خدا می‌داند. از امام رضا(علیه السلام) روایت شده که مردی به حضور پیامبر اسلام(ص) رسید و عرض کرد: حق این فرزند بر من چیست؟ فرمود: اسم و ادب او را نیکو گردانی و او را در جای شایسته خویش قرار دهی.[5] 
        تلطیف رفتار کودک و تنظیم آن
        آزادی دادن به کودک خردسال و تأیید آمریت کودکانه او و اعطای مجال انتقاد به وی معنایش این نیست که او را به اصطلاح لوس و خودکامه بار بیاوریم، بلکه موظفیم بلافاصله پس از هفت سالگی، او را تحت مراقبت قرار دهیم تا رفتار آزادانه و خودسرانه او در مجرای صحیح و معقول و سنجیده‌ای قرار گیرد و تحرک‌های او سازمان یابد.
        فقط در زمانی که مربی از روش محبت و دوستی اثری مشاهده نکند، ناگزیر شدت عمل نشان می‌دهد، ولی این شدت عمل از نظر اسلام چنان است که به سلامتی کودک صدمه‌ای نمی‌زند.
        پیامبر اسلام در تربیت فرزندان خود، هرگز به تنبیه بدنی متوسل نشد و از هیچ عاملی جز لطف و محبت و مهر و عاطفه بهره نگرفت.
       
        همبستگی ایمان و امانت‌داری
        پیامبر اکرم(ص) فرمود:
        «لا إیمان لمن لا أمانة له؛ آن که امانت‌دار نیست، ایمان ندارد».
        مربیان و معلمان باید بدانند که اولیا، فرزندان خود را به امانت به آنان سپرده‌اند و هدف آنان نگه داشتن جسم فرزندانشان نیست، بلکه مقصود تربیت و پرورش همه جانبه آنان است. تربیت صحیح ایجاب می‌کند که کودکان را آن چنان که هستند، پرورش دهند، نه آن گونه که خود تمایل دارند. برخی از پدران و مادران در این راه دچار اشتباه می‌شوند و با دست‌کاری در زمینه‌های فطری کودکان، آن را تغییر می‌دهند که این خیانت، بزرگ و نابخشودنی است.
        فراموش نکنیم که رسول خدا(ص) فرمود: هر کودکی با زمینه‌ای فطری و خداداد متولد می‌شود و این پدران و مادران و مربیان هستند که آنان را در مسیر‌های خاص دینی و تربیتی قرار می‌هند:
        «کل مولود یولد علی الفطرة إلاّ أنّ أبواه یُهوّدانه أو یُمجّسانه[6]؛ هر کودکی با فطرت سالم آفریده می‌شود و این پدران و مادران هستند که آنان را یهودی یا نصرانی یا مجوسی می‌گردانند».
        آری، پدر و مادر نقش مهمی در خوشبختی‌ها و بدبختی‌های فرزندانشان دارند. آنان هستند که فرزند خود را در مسیر سعادت یا بدبختی قرار می‌دهند. این تأثیرگذاری به اندازه‌ای است که از پیامبر اکرم(ص) روایت شده: «السعید من سعد فی بطن أمّه و الشقّی فی بطن أمّه؛[7] دل مادر زمینه‌ساز سعادت یا شقاوت بچه است».
        بنابراین امانت بودن فرزندان به این معنا نیست که فقط به بهداشت و تغذیه جسمانی آنان بپردازیم. به علاوه، باید بدانیم که کودکان معصوم ما با زمینه‌ای فطری و سالم به دست ما سپرده شده‌اند و ما باید در این فطرت خیانت نکنیم.
       
        پی‌نوشت‌ها:
        1 . فروع کافی، ج8، ص177،ح197.
        2 . ملک/15.
        3 . اعراف/10.
        4 . انعام/28.
        5 . محجة البیضاء، ج2، ص237.
        6 . بحار الانوار، ج2، ص88.
        7 . تفسیر روح البیان، ج1، ص104؛ کنزالعمال، خبر490.
     
    منبع : فصلنامه کوثر


    نظرات دیگران ( )

    <   <<   6   7   8   9   10