غم مخور ایام هجران رو به پایان می رود
این خماری از سر ما می گساران می رود
پرده را از روی ماه خویش بالا می زند
غمزه را سر می دهدغم از دل و جان می رود
بلبل اندر شاخسار گل هویدا می شود
زاغ با صد شرمساری از گلستان می رود
محفل از نور رخ او نورافشان می شود
هر چه غیر از ذکر یار از یاد رندان می رود
ابرها ار نور خورشید رخش پنهان شوند
پرده از رخسار آن سرو خرامان می رود
وعده ی دیدار نزدیک است یاران مژده باد
روز وصلش می رسد ایام هجران می رود
غزل از امام خمینی ( ره )می باشد
ا