سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کل بازدیدها:----982398---
بازدید امروز: ----109-----
بازدید دیروز: ----23-----
جستجو:
حرف های جوانی - حرف های جوانی
  • لوگوی وبلاگ
    حرف های جوانی - حرف های جوانی

    پیوندهای روزانه
  • لینک دوستان من
    عاشق آسمونی
    وبلاگ گروهی فصل انتظار
    (( همیشه با تو ))
    ورود پسرا ممنوع
    آموزه
    دنیای جوانی
    مرکز دانلود رایگان آهنگ فیلم و کلیپ جالب دوربین مخفی
    همسفر مهتاب
    ای نام توبهترین سر آغاز
    دست نوشته های بی معرفت
    حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد
    آقاشیر
    روانشناسی آیناز
    کـــــلام نـــو
    .:: اســــوه هــــا ::.
    کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد !
    تکنولوژی کامپیوتر
    xXxرنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx
    بوی سیب BOUYE SIB
    سیاست
    پاک دیده
    آدمک ها
    آخوندها از مریخ نیامده اند!!!
    مدیر پارسی بلاگ
    پرسش مهر 8
    یا مهدی ادرکنی
    پیمان دانلود
    السلام علیک یا حبیبی یا رسول الله !
    هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره)
    خط بارون
    شور شیرین
    کلام دل
    مفرد مؤنث غائب
    قافله شهدا
    پیامبر اعظم
    دوستداران و منتقدان دکتراحمدی نژاد
    عطاری عطار
    نان ، عشق ، موتور هزار
    تخیّلات خزان‌زده یک برگ بید
    امیدزهرا omidezahra
    شاهد
    یارب کی آن صبا بوزد کز نسیم او گردد
    مهدیار دات بسیجی
    گل نرگس
    ولایت علیه السلام
    .:: مهدیاد ::.
    خانه اطلاعات
    علوم قرآنی
    ألا إنَّّ حِزبَ الله هُمُ الغالِبُون
    پوست کلف
    مشاوره و مقالات روانشناسی
    کجایید ای شهیدان خدایی

    تارنما
    نسیمی از بهشت ...
    موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
    آریایی بیدارشو
    دسته کلید
    افشای سایت www.roozna.com/
    تا ریشه هست، جوانه باید زد...
    خلوت تنهایی
    عشقی
    شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
    ایران اسلام
    زیر آسمان خدا
    جوان ایرانی
    بهار سبز
    ..:: نـو ر و ز::..
    تالوگ
    دنیا به روایت یوسف
    ترنم باران
    کانون گفتمان قرآن
    یک امل مدرنیسم نشده
    یوسف گم گشته
    یاد ایام
    رادیوی نسل برتر
    به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
    شمیم وصل
    دانستنیهای علمی ، تاریخ، ترفند ، دانلود
    اقالیم قبله
    رایحه عشق
    بچه دانشجو !
    حوزه نت
    منصوره معتمدی
    جامعه اسلامی دانشجویان
    مقاومت
    پایگاه آیت الله حائری شیرازی
    علمیران
    علمی
    شبکه المنار
    زن مسلمان
    دل نوشته ها

    ملیکا
    معصومین
    ادبیات
    در پیشگاه قرآن
    وفا لینک
    خاکریز
    دانش نامه ی آزاد
    پیامبر اعظم(ص)
    حوزه نت
    همه چی از موبایل
    جدیدترین اخبار روز دنیا
  • لوکوی دوستان من
  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • مطالب بایگانی شده
  • وضعیت من در یاهو
  • انتظار
    نویسنده: جوانان ایران زمین جمعه 87/4/21 ساعت 12:59 عصر


    انتظار
    سال‌هاست که در انتظار دیدن جمالت، چشم انتظاریم. به هر گلی که می‌رسیم، بوی تو را در آن جست و جو می‌کنیم. در کوچه پس کوچه‌های عشق به دنبال معشوق می‌گردیم تا شاید نشانی تو بیابیم و بتوانیم گرمای وجودت را با تمام وجودمان حس کنیم. چه زیباست لحظه‌ی وصال!

        چشمهای من در پی فردایی روشن

    می ریزه اشکم از دامن تا تو برگردی

    لبهای من داره فریاد از زمونه

    شعر دلتنگی میخونه تا تو برگردی

    با نگاهم آسمونها را می گردم

    به امید روی ماهت تا تو برگردی

    روح و جانم به فدای هر نگاهت

    می نشینم در خاک راهت تا تو برگردی

    از دعا لب بر ندارم تا تو برگردی

    لحظه ها را می شمارم تا تو برگردی 


    نظرات دیگران ( ) حرف های جوانی

  • تنبیه و تشویق کودک
    نویسنده: جوانان ایران زمین شنبه 87/4/15 ساعت 6:1 صبح


    تشویق یکی از ابزار مهم تربیت است که مربی می تواند از آن بهره گیرد و کودک را به کارهای نیک علاقه مند سازد. کودک در سایه تشویق، از بسیاری از خواسته های خود چشم می پوشد و به راهی که مورد نظر مربی است، قدم می گذارد.

    تشویق به معنای به شوق آوردن، کار کسی را ستودن و او را دلگرم ساختن است.(1)

    نیاز به تشویق از تمایلات فطری هر انسان است که تا پایان عمر در او باقی می ماند. این خطاست که تصور کنیم شخص از آن جهت که بزرگ شده است و خوب و بد را می فهمد، احتیاج به تشویق ندارد، زیرا بسیاری از تلاشها و رقابتهای بزرگسالان به منظور به دست آوردن تشویق و تحسین دیگران است.

    شیوه تشویق
    ادامه مطلب...

    نظرات دیگران ( ) حرف های جوانی

  • خوشا به حال رجبیّون
    نویسنده: جوانان ایران زمین پنج شنبه 87/4/13 ساعت 11:26 عصر


    ماه مبارک رجب آمده تا دلهای مجذوب را به میهمانی شعبان ببرد.
    رجب واقعاً ماه خداست. ماهی که تلنگری به دلت میخورد که معبودت را چگونه می پرستی و....
    خوشا به حال آنانکه رجب را از پیشگاه معبود شروع کردند و به سوی نور شتافتند.
    هلال ماه رجب، زندگی و تولـدی دوباره را بـه عاشقان نوید می دهد.
    ماه رجـب فصل جدیدی در کتاب زندگی می گشاید که از عطر دل انگیز نیایش سرشار است. پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله) با دیدن هلال ماه مبارک رجب، دست به دعا بر می داشت و پس از حمد و ثنای الهی، سی بار تکبیر و لااله الا اللّه می گفت و می فرمود: ماه رجب، ماه استغفار برای امت من است. در این ماه بسیار طلب آمرزش کنید که خداوند آمرزنده مهربان است.
    در ماه رجب فرشته ای تا صبح اینگونه ندا می دهد: خوشا به حال رجبیّون، خوشا به حال آنان که والایی ماه رجب را دریافته اند، خوشا به حال آنان که از برکت ماه رجب نصیبی اندوخته اند.

    پوینده طریق بندگی و سالک راه ملکوت و رهسپار وادی معرفت و چشم انتظار بهار طاعت و مشتاق دعا و مناجات و مسئلت که شیر روز و زاهدی در دل ظلمت است و با اقلیم توحید آشنایی دارد و از جام محبت و دلدادگی جرعه هایی جانبخش نوشیده و طالب قرب، کرامت، تعالی و فضیلت می باشد گاه رسیدن پر برکت سال همچون رجب، شعبان و رمضان همچون انسان هایی تشنه و مشتاق در انتظار گمشده آشنای خود در این مواقع بسر می برد تا از آب گوارا و نوشین حیات و معنویت سیراب شده و روح و روان خود را جانی نوین و طیب و طاهر ببخشد و با نظافت خانه دل و آراستن درون، خود را برای میهمانی خدا و درک لیله القدر ماه مبارک مهیا کند...
    ...........................................
    www.irib.ir


    نظرات دیگران ( ) حرف های جوانی

  • گلاب گیری و برنج کاری
    نویسنده: جوانان ایران زمین پنج شنبه 87/4/13 ساعت 6:28 صبح

    جمع آوری گل محمدی از باغ گل در لاله زار شهر کرمان
    جمع آوری گل محمدی از باغ گل در لاله زار شهر کرمان
    جمع آوری گل محمدی از باغ گل در لاله زار شهر کرمان
    جمع آوری گل محمدی از باغ گل در لاله زار شهر کرمان
    گلهای محمدی در کارگاه گلابگیری لاله زار شهر کرمان
    گلهای محمدی در کارگاه گلابگیری لاله زار شهر کرمان
    گلابگیری در لاله زار شهر کرمان



    نظرات دیگران ( ) حرف های جوانی

  • فرشته دنیایی!
    نویسنده: جوانان ایران زمین دوشنبه 87/4/3 ساعت 5:19 عصر

    ملاقات فارس با همسر یک جانباز 70 درصدی، در آستانه میلاد حضرت فاطمه"س"

    نمی‌توان برای این مصاحبه تیتر زد
    نرگس کیانیان جوراب های همسر جانباز خود   را برای گرفتن وضو از پایش در می آورد

    خبرگزاری فارس: او فرشته‌ای است که این چنین می‌گوید: «همیشه با خود فکر می‌کردم که در جنگ نبودم اما شاید قابل باشم تا وقتی در این کره خاکی هستم یک جانباز را همراهی کنم. با خود می‌گفتم ما که غیر از این افراد نیستیم پس می‌توانیم حداقل در ادامه مسیر زندگی آن‌ها را همراهی کنیم».
      
     
    فردا روز مادر است. روز میلاد بانوی دو عالم. بانویی که اسوه دختران، زنان و مادران است. بانویی که هر آنچه از او گفته شود، کم گفته‌ شده و قلم‌ها در وصفش ناتوان است.
    این بار به سراغ زنی رفتیم که همچون دیگر زنان ایران اسلامی، الگوی خود را بانوی دو عالم قرار داده است. زنی که در اوج نشاط و جوانی انتخابی آگاهانه کرد و تصمیم گرفت سهمی از آن همه عشق و ایثار در طول 8 سال دفاع مقدس را داشته باشد و آنگاه بود که قدم در زندگی «سیدمحمدحسام آقاطاهری» گذاشت.
    خبرگزاری فارس در آستانه روز میلاد حضرت فاطمه(س) به سراغ همسر «یک جانباز 70 درصد نابینا از هر دو چشم و قطع دو دست» رفته است.
    گفت‌وگوی ما را با نرگس کیانیان که هم‌اکنون یک دختر 10 ساله با نام «مریم» دارد، بخوانید:

    *‌ شما از قبل با آقای آقاطاهری آشنا بودید؟

    نه! از طریق یکی از آشنایان با ایشان آشنا شدم و همدیگر را انتخاب کردیم.

    * چی شد که این انتخاب را کردید؟

    ماجرایش طولانی است. من سال 65 به دلخواه خودم برای ادامه تحصیل، رشته علوم آزمایشگاهی را در دانشگاه اهواز انتخاب کردم چرا که خوزستان را خیلی دوست داشتم. وقتی وارد خوزستان می‌شدم، احساس آرامش می‌کردم البته الآن هم اینگونه است.

    * قبل از ادامه بحث بگوئید زمان تحصیل در جنگ، آن هم در اهواز، چه حالی داشتید؟

    ما به رزمنده‌ها حسودیمان می‌شد. نرگس کیانین همسر سید محمد حسام آقا طاهری جانبازی که در جریان جنگ تحمیلی دو چشم و دو دست خود را ازدست داده است

    * برای کمک به مجروحان به بیمارستان‌های اهواز می‌رفتید؟

    بله! ما به بیمارستان‌های مختلف اهواز می‌رفتیم و هر کاری که از دستمان بر می‌آمد برای مجروحان انجام می‌دادیم. البته ما در کار کادر پزشکی دخالت نمی‌کردیم بلکه کارهای جانبی مانند شست‌وشو و بتادین زدن به زخم، کمک به رزمنده‌های مجروح برای کارهایشان و غیره را انجام می‌دادیم. در حقیقت هر کسی هر کاری که انجام می‌داد، احساس افتخار می‌کرد.

    * آن موقع چه حالی داشتید؟

    انگار همراه رزمنده‌ها شده بودیم. سعی می‌کردیم توفیق کمک به آن‌ها را از دست ندهیم. یادم می‌آید یکی از رزمنده‌ها را وقتی آوردند. تمام بدنش از ترکش سوراخ سوراخ شده بود و پزشک بیمارستان به ما گفت «بهتر است بتادین را رویش بریزید» و افزود «دردی که این رزمنده می‌کشد را اگر ما می‌کشیدیم، قالب تهی می‌کردیم».
    راستش وقتی رزمنده‌ها را با آن وضعیت می‌دیدیم احساس غم شدیدی می‌کردیم. این‌که چرا نمی‌توانستیم به آن‌ها کمک کنیم. گاهی آنقدر مجروح زیاد بود که روی زمین جای حرکت نبود و وقتی رزمنده‌ای به شهادت می‌رسید برای این‌که خودمان را دلداری دهیم، می‌گفتیم. او چیز بالاتری می‌خواست و جایش اینجا نبود. خوش به این سعادتش. نرگس کیانیان آستین های همسر جانباز خود  سید محمد حسام آقا طاهری را برای گرفتن وضو بالا میزند

    * برگردیم به همان سؤال دوم، دوست داریم بدانیم انتخاب یک جانباز به عنوان همسر آینده‌اتان چه دلیلی داشت؟

    خب! همیشه با خودم فکر می‌کردم من که در جنگ نبودم اما شاید قابل باشم تا وقتی در این کره خاکی هستم یک جانباز را همراهی کنم. آخر می‌دیدم که رزمنده‌ها با چه مظلومیتی سلامتشان را از دست می‌دهند. با خودم می‌گفتم ما که غیر از این افراد نیستیم پس می‌توانیم حداقل در ادامه مسیر زندگی آن‌ها را همراهی کنیم.

    *‌ برخورد خانواده و اطرافیان با این موضوع چه بود؟

    به انتخابم احترام گذاشتند. من از مردم معمولی هیچ وقت ناراحت نشدم. هرگاه ما را در خیابان دیدند احترام گذاشتند. یادم می‌آید یک ‌روز در خیابان مردی به سوی آقای آقاطاهری دوید. دستانش که از بازو قطع است را می‌بوسید و گریه می‌کرد.
    مردم همیشه به آقای آقاطاهری احترام گذاشتند و ما این را همیشه دیدیم.

    * روزهای سختی را گذراندید، درسته؟

    سخت بود اما عنایت خدا همیشه شامل حال ما شده است. بگذارید یک مثال کوچک بزنم. ما یک پیکان داشتیم که هیچ وقت پیش نیامد این پیکان در بین راه خراب شود. گاهی اوقات همین که به دم در خانه می‌رسیدیم، خراب می‌شد و این چیزی نیست جز خواست خدا.

    * خانم کیانیان، چه می‌شود که یک زن می‌تواند چون شما زندگی سخت و پرفراز و نشیب با یک جانباز را بپذیرد؟

    ببینید! معتقدم که اول از همه خانم‌ها باید خودشان را باور کنند. درست است که لطیف آفریده شدیم اما ضعیف آفریده نشدیم. منتهی باید ظرفیت‌های بالقوه به بالفعل تبدیل شود. پس اول باید خانم‌ها باور کنند که توانایی انجام خیلی کارها را دارند. البته توکل به خدا نباید فراموش شود.

    *‌ نظرتان درباره همسران جانبازان چیست؟

    همسران جانباز سختی‌های بسیار زیادی را تحمل می‌کنند اما هیچگاه لب به شکوه باز نکرده و در سکوت تحمل می‌کنند. آن‌ها همه فرشته‌اند. نه این‌که چون خودم همسر جانباز هستم این را می‌گویم بلکه واقعاً همسران جانباز فرشته‌های روی زمین هستند. البته همه به جز من.

    * به عنوان هدیه روز زن از آقای آقاطاهری چه می‌خواهید؟

    چیز مادی نمی‌خواهم. جایگاه آقای آقاطاهری در آن دنیا خیلی بالاست و من نمی‌توانم ادعا کنم که همیشه صبور و مهربان بودم. بالاخره یک روز خستگی، یک روز مریضی و غیره پیش آمده است. ‌می‌خواهم ایشان مرا بابت دقایق و زمان‌هایی که ناملایمت داشته‌ام ببخشد و شفاعتم را کند. سید محمد حسام آقا طاهری جانبازی که در جریان جنگ تحمیلی دو چشم و دو دست خود را ازدست داده است

    * خانم کیانیان از مادر شدنتان بگویید؟ برای همسر یک جانباز این دوران بسیار سخت‌تر از زنان معمولی است؟

    در ابتدا فکر می‌کردم اگر فرزندم پسر باشد بهتر است و می‌تواند کمک دست آقای آقاطاهری باشد. آخر گاهی اوقات حضور من در کنار ایشان محدودیت دارد به همین دلیل فکر می‌کردم حضور فرزند پسر می‌تواند اوضاع را بهتر کند و پسر عصای دستشان ‌شود اما راستش این جمله راست است که می‌گویند« خدا اگر کسی را خیلی دوست داشته باشد به او دختر می‌دهد».

    * وقتی قرار بود 3 نفر شوید، چه حسی داشتید؟

    وقتی قرار بود 3 نفر شویم، خیلی خوشحال بودم البته فکر می‌کردم که مسئولیتم سنگین‌تر شده است. بعضی اوقات به خودم می‌گفتم چرا بچه‌دار شدم و چگونه می‌خواهم این بچه‌ را نسبت به شرایط پدرش توجیه کنیم. از سویی یک حالت خوشحالی و دلهره به خاطر این شرایط داشتم اما به این نتیجه رسیدم که خدا کمک می‌کند و به مرور زمان به آرامش رسیدم.

    * دخترتان به این وضعیت پدر خو گرفت، درسته؟

    بله! مریم از همان کودکی با دستان قطع شده پدرش بازی می‌کرد و همان طور که بزرگ‌تر می‌شد شرایط پدر برایش طبیعی بود. از سویی لطف و عنایت خداوند نیز شامل حال ما می‌شد و دلهره‌ای که به خاطر فرزندم داشتم، رفع شد و او پدر را همان طور که هست پذیرفت و اکنون عاشق پدرش است.

    * تا حالا پیش آمده که در روند کارهای اداری به خاطر جانباز بودن همسرتان دچار مشکل شوید؟

    یک بار قرار بود مریم آندوسکوپی شود و چون کودک بود باید بیهوشش می‌کردند. به همین دلیل مسئولان بیمارستان گفتند که باید پدر مریم حتماً حضور داشته باشد و تعهد دهد. هر چقدر که ما گفتیم پدرش جانباز است و نمی‌تواند بیاید؛ نپذیرفتند. ما نیز مجبور شدیم که کلی مسیر را آن هم در ترافیک به خانه برگردیم و آقای آقاطاهری را با خود به بیمارستان ببریم. جالب این‌که همین که مسئولان آن بخش ایشان را دیدند. کلی شرمنده شدند و عذرخواهی کردند و اصلاً تعهد هم از ایشان نگرفتند.

    * وضعیت معابر شهری را برای عبور و مرور جانبازان چگونه ارزیابی می‌کنید؟

    متأسفانه پیاده‌روها هم سطح نیست و برای جانباز نابینایی مثل آقای آقاطاهری به هیچ وجه مساعد نیست. گاهی آنقدر پیاده‌روها نامساعد است که مجبور می‌شویم از کنار خیابان عبور کنیم و گاهی اوقات اتومبیل‌هایی نیز کنار خیابان پارک است و ما دیگر مجبور می‌شویم در خیابان تردد کنیم. حالا شما تصور کنید ماشینی از پشت سر می‌آید و راننده با خودش فکر می‌کند این‌ها چه افرادی هستند که بدون توجه دست در دست هم در خیابان تردد می‌کنند. البته وقتی از کنار ما می‌گذرند تازه متوجه می‌شوند که آقای آقاطاهری جانباز است. سید محمد حسام آقا طاهری جانباز هفتاد درصد به همراه همسرش نرگس کیانیان در گفتگوی اختصاصی با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری فارس

    *‌به نظرتان اگر بخواهیم به درستی ترویج فرهنگ ایثار و شهادت داشته باشیم، باید چه کنیم؟

    باید اقدامات فرهنگی از کلیشه بودن در آید. فیلم‌هایی که برای جانبازان ساخته و یا اقداماتی که برای آنان انجام می‌شود، به همین چند روز مناسبت‌های مربوط به دفاع مقدس و روز جانباز و آزاده منتهی می‌شود. در حالی که می‌توان از این کلیشه‌ای بودن خارج شد و این برنامه‌ها را در طول سال پخش کرد چرا که جنگ ما جنگ ارزشی بود و با فطرت‌ها سازگاری داشت. پس نیاز به آموزش و یاد دادن نیست تنها باید یادآوری کرد. در حقیقت باید با روش باطنی پیش رویم و پیوسته خدا را یاد کنیم.
    انتهای پیام/
     


    نظرات دیگران ( ) حرف های جوانی

    <      1   2   3   4   5   >>   >