کل بازدیدها:----995128---
بازدید امروز: ----25-----
بازدید دیروز: ----105-----
جستجو:
حرف های جوانی - حرف های جوانی
  • لوگوی وبلاگ
    حرف های جوانی - حرف های جوانی

    پیوندهای روزانه
  • لینک دوستان من
    عاشق آسمونی
    وبلاگ گروهی فصل انتظار
    (( همیشه با تو ))
    ورود پسرا ممنوع
    آموزه
    دنیای جوانی
    مرکز دانلود رایگان آهنگ فیلم و کلیپ جالب دوربین مخفی
    همسفر مهتاب
    ای نام توبهترین سر آغاز
    دست نوشته های بی معرفت
    حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد
    آقاشیر
    روانشناسی آیناز
    کـــــلام نـــو
    .:: اســــوه هــــا ::.
    کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد !
    تکنولوژی کامپیوتر
    xXxرنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx
    بوی سیب BOUYE SIB
    سیاست
    پاک دیده
    آدمک ها
    آخوندها از مریخ نیامده اند!!!
    مدیر پارسی بلاگ
    پرسش مهر 8
    یا مهدی ادرکنی
    پیمان دانلود
    السلام علیک یا حبیبی یا رسول الله !
    هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره)
    خط بارون
    شور شیرین
    کلام دل
    مفرد مؤنث غائب
    قافله شهدا
    پیامبر اعظم
    دوستداران و منتقدان دکتراحمدی نژاد
    عطاری عطار
    نان ، عشق ، موتور هزار
    تخیّلات خزان‌زده یک برگ بید
    امیدزهرا omidezahra
    شاهد
    یارب کی آن صبا بوزد کز نسیم او گردد
    مهدیار دات بسیجی
    گل نرگس
    ولایت علیه السلام
    .:: مهدیاد ::.
    خانه اطلاعات
    علوم قرآنی
    ألا إنَّّ حِزبَ الله هُمُ الغالِبُون
    پوست کلف
    مشاوره و مقالات روانشناسی
    کجایید ای شهیدان خدایی

    تارنما
    نسیمی از بهشت ...
    موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
    آریایی بیدارشو
    دسته کلید
    افشای سایت www.roozna.com/
    تا ریشه هست، جوانه باید زد...
    خلوت تنهایی
    عشقی
    شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
    ایران اسلام
    زیر آسمان خدا
    جوان ایرانی
    بهار سبز
    ..:: نـو ر و ز::..
    تالوگ
    دنیا به روایت یوسف
    ترنم باران
    کانون گفتمان قرآن
    یک امل مدرنیسم نشده
    یوسف گم گشته
    یاد ایام
    رادیوی نسل برتر
    به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
    شمیم وصل
    دانستنیهای علمی ، تاریخ، ترفند ، دانلود
    اقالیم قبله
    رایحه عشق
    بچه دانشجو !
    حوزه نت
    منصوره معتمدی
    جامعه اسلامی دانشجویان
    مقاومت
    پایگاه آیت الله حائری شیرازی
    علمیران
    علمی
    شبکه المنار
    زن مسلمان
    دل نوشته ها

    ملیکا
    معصومین
    ادبیات
    در پیشگاه قرآن
    وفا لینک
    خاکریز
    دانش نامه ی آزاد
    پیامبر اعظم(ص)
    حوزه نت
    همه چی از موبایل
    جدیدترین اخبار روز دنیا
  • لوکوی دوستان من
  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • مطالب بایگانی شده
  • وضعیت من در یاهو
  • شکست در عشق، راه حل چیست؟(قسمت دوم و پایانی)
    نویسنده: جوانان ایران زمین جمعه 85/1/4 ساعت 8:0 صبح

     

     شکست در عشق، راه حل چیست؟

    قسمت دوم و آخر

    دکتر محمد منصورنژاد

     

    اما مصداق معشوقها برای چنین عاشق بحران زده یی در سه سطح قابل فرض اند:

    اول، معشوقه ی فرا انسانی

    مراد از مصادیق، معشوقه هایی هستند که جنبه ی تجرد داشته و قرار نیست عاشق با قالبی ملموس، مشهود و ملموس، مثل سایر اشیاء و آدمیان سروکار داشته باشد، بلکه با امور و مصادیق مجرد، غیرملموس و غیرمشهود مواجه است. به عبارت دیگر، برای فرار از عشق مجازی، می توان به دامن عشق حقیقی چنگ زد. از آنجا که ورود به فضای عشق حقیقی، توان، ادراک، تخیل و امکانات ویژه می طلبد، که کار هر کسی نیست، عاشق ناکام از آنجا که تمرین پرواز، تلقین حرکتهای سنگین روحی، تجربه ی تخیلهای عمیق و همه جانبه را دارد، بسیار مستعد است که در سطوح بالاتری نیز پرواز نماید. از این رو می توان به این گونه عاشقها گفت، وارد فضای عشق الهی و معنوی شوید، با خدا سودا کنید، با مسایل و اشخاص معنوی (مثلا معصومین) عشق بازی کنید و عطش وجودی خودتان را از سرچشمه های اصیل و سالم عشق فراانسانی سیراب کنید و با توکل و توسل به آرامش برسید.

    این راه رفتنی، قابل وصول و نتیجه بخش است. (بد نیست از این زاویه تجربه های معنوی مولانا پس از ازدست دادن شمس تبریزی و استاد محمدحسین شهریار پس از نومیدشدن از معشوقه اش مورد توجه و تامل قرار گیرند). اما راهی است صعب و سنگین و از این رو در حد همه ی انسانها و هر سطح از عاشق فرومانده از راه نیست. اینجاست که در چاره جویی برای فرد شکست خورده در عشق، باید وزنه های سبکتر و قابل حملتر از عشق حقیقی پیشنهاد کرد، در عین حال که این راه را برای سالیان جدی، عاشقان توانا و روندگان با عزم جزم بازگذاشت و بر روی آن به عنوان راه حلی اساسی تکیه کرد.

    دوم، معشوقه ی فرو انسانی

    ممکن است به عاشق خسته گفت که چرا از طبیعت زیبا بهره نمی گیری و با آن مانوس نمی شوی؟ چرا از این همه پرندگان و حیوانات متنوع و دوست داشتنی غفلت می کنی و چرا خودت را پایبند امور و مصادیق غیرانسانی نمی کنی که پاسخهای مناسبی نیز از آنان دریافت کنی. مثلا چرا به تغذیه و تربیت پرندگان زیبا نمی پردازی؟ چرا با آب و گل خلوت نمی کنی و آرامشت را از این طریق نمی جویی؟ چرا با پروراندن برخی حیوانات که قدرشناس و وفادارند، مشغول نمی شوی؟و


    گرچه اینگونه معشوقه ها نیز جذاب اند و آدمیان زیادی را نیز دلبسته ی خود کرده اند، ولی برای کسی که تجربه ی عشق انسانی دارد و ناکام مانده است، این گونه معشوقه ها به جهت پایین بودن سطوح توانایی ها و جذابیت ها، قانع کننده نبوده و لذتش ناقص بماند و از این رو ممکن است فضای غم و تلخی شکست مجددا برای او احیا شود. از این رو این جایگزینی در عشق، گرچه مفید است و به عنوان معادلهای غیرکامل، قابل تجویزند، اما می توان نسخه های مناسبتری نیز برای این درد تجویز نمود.

    سوم، معشوقه ی انسانی

    در اینجا توصیه و تجویز آن است که اگر معشوقه یی به هر دلیل از دست رفت، چرا یکی دیگر در حد او و یاشد بهتر از او را برنگزیند؟ به جای یک انسان، به انسان دیگری مهر ورزید و به معاشقه نشست. ممکن است گفته شود که این تجویز سطحی و غیرجامع است. زیرا کسی که غرق در فضای سنگین عشق است، معشوقه ی سابق تمام فضای ذهنی و جانش را اشغال کرده است. او نه جایی برای مهرورزیدن (در حد عشق) به دیگران دارد و نه این فرصت و توان را دارد که برای جابجایی معشوق، عزم جزم کند و پا در رکاب نماید. این اشکال بی وجه نیست، اما توصیه ی ما نیز بی قید و شرط نیست و با رعایت این قیود، برداشتن این بار ممکن می شود.

    در مسیر جایگزینی معشوق، باید به نکات زیر توجه داشت:

    اولا: چنین فرد بحران زده از تجربه ی کارشناسان و از مشاوره با صاحبنظران، هرگز غفلت نورزد. زیرا آشنایان با پیچ و خمهای وجود آدمی و بحرانهایش، ممکن است راههای میانبر و حد وسطی را بشناسند که راه برون رفت از مشکل را برای دیگران بسیار تسهیل می نمایند.
    ثانیا: تغییر معشوقه، یک شبه و در اندک زمان به سادگی ممکن نیست. از این رو به عاشق آسیب دیده باید فرصت داد تا اندکی از مشغله های وجودیش فروکش کند. تجربه های تازه تر نماید، با حوادث و مسایل نویی دست و پنجه نرم کند و اندک اندک از شعله های فروزان عشق، فاصله گیرد، تا قابلیت و ظرفیت تجربه ی جدید و دریافت محبت فرد جدید را پیدا کند و از سویی ببیند که در درون نیازی اساسی وجود دارد و پاسخ می طلبد، و از سوی دیگر به اینجا برسد که پاسخ شایسته برای آن حاجت ندارد، تا به فکر غذای مناسب برای رفع آن نیاز بیفتد.

    ثالثا: آدمیان بر اساس باورهایشان زندگی می کنند. انسانها در قالبهای ذهنی و تصاویر ذهنی خود، پیش فرضهایی دارند که مبنای ادراک و کنش آنان است. برخی از این باورها صواب اند و باید حفظ و تقویت شوند. اما بسیاری از تصاویر ذهنی اگر غلط هم نباشند، این قابلیت را دارند که جایگزینهای مناسبتری پیدا کنند (و البته اگر غلط اند، باید جایجا شوند). عاشق نیز از معشوق پیشین و شرایط یک معشوق مطلوب و... پیش فرضهایی دارد که با تامل و با راهنمایی افراد محبوب، می تواند قالبهای ذهنی و پیش فرضهایش را جابجا کند، آنگاه آماده ی دریافت تجربه ی جدید خواهد شد.

    رابعا: برای اینکه فضای سابق مورد غفلت و فراموشی قرار گیرد، حتما باید هر اثر، نکته، مطلب و اشیاء مربوط به فضای عشق پیشین در معرض دید و در دسترس عاشق ناکام نباشد. از این رو باید هر آنچه که خاطره ی گذشته را تجدید می کند، چاره جویی نمود و از آن عقبه رهایی یافت و فاصله گرفت، تا آنکه صفحه ی جانش آمادگی دریافت تجربه ی جدید را بیابد.
    حاصل آنکه با رعایت شرایط فوق (مشاوره، فاصله ی زمانی، تغییر تصویر ذهنی و محو آثار پیشین) می توان از تجربه ی شکست در عشقی رهایی یافته و با جایگزینی معشوق جدید، از زندگی لذت برد. واضح است که شرایط یادشده، بسترها را فراهم می کند و فرد بحران زده باید فعالانه بسترهای لازم را در این شرایط مناسب برای گزینش جایگزین مناسب فراهم کند و صفحه ی جانش را برای ورود فرد دیگر باز کند و آنگاه روح بحران زده و خسته اش به قرار برسد.


    نظرات دیگران ( ) حرف های جوانی

  • شکست در عشق، راه حل چیست؟
    نویسنده: جوانان ایران زمین پنج شنبه 85/1/3 ساعت 8:0 صبح

     

     شکست در عشق، راه حل چیست؟

    دکتر محمد منصورنژاد

    تمرکز این نوشتار بر روی عشق زمینی و به تعبیر دیگر عشق مجازی است، که در مقابل عشق حقیقی بازشناسی شده و مراد از آن محبت شدید (نه محبت معمولی) بین تنها و تنها دو فرد انسانی است.

    عاشق و معشوقه ها در این میدان در چهار صورت قابل فرض اند:

    اول: عاشق و معشوق هر دو مرد باشند؛

    دوم: عاشق و معشوق هر دو زن باشند؛

    سوم: عاشق مرد و معشوق زن باشد؛

    چهارم: عاشق زن و معشوق مرد باشد.

    در این میدان جای سخن بسیار است و نگارنده در جای دیگر به تفصیل به ماهیت و اقسام و... عشق پرداخته است (منصورنژاد محمد، عشق زمینی، ناشر: مؤلف: 1381).

    با فرض اینکه عشق بین دو فرد با تمام آثارش شکل گرفته (که حداقل اثرش آن است که این محبت شدید، فقط بین دو فرد ساری و جاری است و به قدری شدید است که این دو و خصوصا عاشق را از توجه به دیگران بازداشته است).

    ممکن است به دلایلی عاشق و معشوق، در حالی که همچنان به هم علاقه مند و نیازمندند، مجبور شوند که از یکدیگر فاصله بگیرند و این روابط و تجربه ها را قطع نموده و همدیگر را فراموش نمایند. و از آنجا که فراموش کردن و پشت سر گذاشتن فضاهای عمیق، شدید و نافذ عشق، به هیچ عنوان کار سهلی نیست و ممکن است به جد در فعالیت های عادی افراد اختلال ایجاد کند، از این رو لازم است که برای برون رفت از این وضعیت به چاره جویی نشست و به این سؤال پاسخ داد که در عشق ناکام و شکست خورده چه باید کرد؟ چگونه باید از این فضا فاصله گرفت و به وضعیت عادی زندگی پرداخته و این توان و فرصت را بیابند که از زندگی لذت ببرند؟

    در پاسخ بدین مشکل و برای شکست خورده در میدان عشق، حداقل دو دسته پیشنهادات، قابل توصیه اند:
    الف) نسخه هایی غیر از عشق
    از آنجا که فضای عشق، تمام وجود آدمی را اشغال می کند و به تمام ابعاد شخصیت آدمی معنا و شکل می دهد، پس از خالی شدن چنین امر فراگیر و نافذی، آدمی در قلب و جانش خلاهای بسیار شدیدی احساس می کند که به نحوی باید این محیط خالی را پر کرد.

    از جمله مشغله های پیشنهادی، کارهای سخت، جسمانی، سنگین و نیز ورزشی است (کارهای یدی، کوهنوردی، دویدن، شنا و...). ممکن است فرد را به سوی امور زیبایی شناختی، لطیف، فرحزا و قلبی فراخواند که مثلا به امور هنری و ادبیات بپردازد (شعر، موسیقی، خطاطی، نقاشی، شرکت در محافل ادبی و...). ممکن است غذایی که برای عاشق شکست خورده تجویز می شود، از مقوله های جسمی و قلبی نباشد، بلکه او را به تلاش عقلانی جدی فراخواند (مثلا پژوهشهای علمی، خصوصا میدانی و تجربی و...).
    اینگونه نسخه ها گرچه ممکن است به عنوان دارو تلقی شوند که می توانند بی قراری های شکست در عشق را موقتا آرام نمایند، اما فی الواقع اینگونه توصیه ها، نسخه های دوانما هستند و حداکثر کارکرد آنها ایجاد نقشی مسکن و آرام بخش به صورت موقتی است و فرد بحران زده ممکن است از این فضا قانع نشده و مجددا به حالت اول بازگردد.
    ب) نسخه هایی بر مبنای عشق:
    به نظر می رسد که پادزهر اصلی عشق، همان عشق است و تنها با عشق می توان توسن سرکش عشق را مهار نمود. عاشق شکست خورده در این میدان را نه می توان و نه جایز است که از نعمت وجود عشق، بازداشت. نمی توان او را از این فضا بیرون آورد، چون کسی که تجربه ی لحظه های شیرین، عمیق و جذاب عشق را داشته، با هیچ تجربه ی دیگری به آن حد و گستره از تجربه های هجر و وصل، لذت و غم، آرامش و اضطراب، نمی تواند برسد و درنتیجه، همیشه در عطش و تشنگی می ماند.
    جایز نیست و نباید گوهر عشق را از کسی گرفت، زیرا برای مهمترین بعد وجودی آدمی، یعنی قلب، بهترین و لذت بخش ترین غذاست. از این رو آنان که در این موضوع به دنبال پاک کردن صورت مساله اند، بسیار به خطا می روند. اینجاست که باید برای جایگزینی فضای عشق، تنها و تنها به عشق تمسک جست. به عبارت دیگر نباید عشق را در آدمیان جابجا کرد، چون نیاز جدی است و جایگزینی مناسبتر، بلکه در حد خود ندارد، بلکه باید معشوق را جایجا کرد و تغییر داد.

    قسمت دوم این مقاله انشاءالله فردا تقدیم خوانندگان "حرف های جوانی " می شود.


    نظرات دیگران ( ) حرف های جوانی

  • از غدیر تا کربلا
    نویسنده: جوانان ایران زمین چهارشنبه 85/1/2 ساعت 8:0 صبح

    از غدیر تا کربلا

    نام «علی» زینت تاریخ است، خورشید مهرش، دلهای عاشقاق فضیلت را روشن ساخته است.هردلی خانه مودت اوست. او که غدیرش ادعا نامه مظلومان همیشه تاریخ ، بر ضد سلطه های بیداد و جابرانه است. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه . . . دعایی که مرز میان«حب و بغض»علی را ترسیم می کند.

    براستی اگر حریم غدیر شکسته نمی شد، پهلوی مادرت زهرا نیز شکسته نمی شد و خانه عترت آتش نمی گرفت. مادرت نیز مادر مظلومیت بود، همتای بی همتای علی (ع).

    مظلومیت ، سند همیشه معتبر‌ آن سیده عالمیان است. عاطفه، مشقی است که سرمشق آن مادر تو «ام ابیها» است.

    روح بزرگش ، شریک دردها ورنجهای بی پایان آن امام، پس از رحلت پیامبر بود. اینک نامعلومی قبر مادرت زهرا(س)بسیاری رازهای پنهان را معلوم می کند.

    کربلا چیزی نبود جز تجسم مظلومیت حق و غدیر روز تبیین «حق»بود و «کربلا» صحنه ایثار «خون».

    کسانی در عاشورا حماسه آفریدند که غدیری بودند. و شهیدانی در مرگ ، «حسینی» مردند که در حیات « علوی » زیستند. این راه همچنان باقی است و پس از عاشورا نیز در بستر تاریخ امتداد می یابد.

    جون در رگ دشت کربلا جوشان شد        خورشید فراز نیزه نور افشان شد

    تاخون خدا فراز نیزه نور افشان شد          هفتاد و دوبار آسمان ویران شد


    نظرات دیگران ( ) حرف های جوانی

  • تبریک سال نو
    نویسنده: جوانان ایران زمین سه شنبه 85/1/1 ساعت 3:41 عصر

    حرف های جوانی ضمن عرض تسلیت اربعین حسینی فرارسیدن عید نوروز و سال پیامبر اعظم(ص) را به همه خوانندگان این وبلاگ بویژه مدیریت محترم پارسی بلاگ تبریک می گوید.


    نظرات دیگران ( ) حرف های جوانی

  • سال پیامبراعظم(ص)
    نویسنده: جوانان ایران زمین سه شنبه 85/1/1 ساعت 3:20 عصر

    پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت حلول سال1385
    رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در پیامی به مناسبت حلول سال 1385، سال جدید را به نام مبارک پیامبر اعظم(ص) نامگذاری کردند.

    متن کامل پیام مقام معظم رهبری به این شرح است:

    سم الله الرحمن الرحیم

    یا مقلب القلوب و الأبصار، یا مدبر اللیل و النهار، یا محول الحول و الاحوال، حول حالنا الی احسن الحال.

    امسال، اول فروردین با ایام اربعین حسینی همراه است. اربعین هم خود یک فروردین دیگر است. اولین شکوفه‌های عاشورایی در اربعین شکفته شد. اولین جوشش‌های چشمه‌ی جوشان محبت حسینی - که شط همیشه جاری زیارت را در طول این قرن‌ها به راه انداخته است - در اربعین پدید آمد. مغناطیس پرجاذبه‌ی حسینی، اولین دل‌ها را در اربعین به سوی خود جذب کرد؛ رفتن جابربن عبدالله و عطیه به زیارت امام حسین در روز اربعین، سرآغاز حرکت پربرکتی بود که در طول قرن‌ها تا امروز، پیوسته و پی در پی این حرکت پرشکوه‌تر، پرجاذبه‌تر و پرشورتر شده است و نام و یاد عاشورا را روز‌به‌روز در دنیا زنده‌تر کرده است.

    تصادف اول فروردین با اربعین حسینی، در حقیقت تقارن دو فروردین است؛ تقارن دو بهار است. ضمن تسلیت به همه‌ی مومنین و همه‌ی شیعیان و مسلمانان به مناسبت اربعین حسینی، عید نوروز و آغاز بهار را به ایرانیان و به دیگر ملت‌هایی که عید نوروز را گرامی می‌دارند، تبریک عرض می‌کنم؛ بالخصوص به ایثارگران کشورمان و به خانواده‌های مجاهد و ایثارگری که با همه‌ی وجود و توان خود، در راه اعتلای اسلام و ایران تلاش کردند.

    خوشبختانه کشور با قطع نظر از بهار طبیعت، در بهار امید و حرکت و نشاط است. روی کار آمدن یک دولت مردمی، و حماسه‌ی خدمت رسانی و شور و نشاط جوانان در عرصه‌های مختلف، کشور را در فروردینی از امید و نشاط قرار داده است؛ و عید واقعی برای هر ملت، چنین وضعیتی است. اینها همه از برکات مشارکت عمومی و همبستگی ملی است که ملت ایران در سال 84 آن را سرلوحه‌ی کار و تلاش خود قرار داد. موفقیت‌های ملت - چه در زمینه‌ی حضور مردمی و مشارکت عمومی، چه در نشان دادن شاخص‌های همبستگی ملی – در سال 84 درخشان بود. انتخابات پرشکوه و حضور مردمی پرشور و تشکیل یافتن یک دولت برخاسته‌ی از مردم و متعهد به خدمت رسانی؛ و پیشرفت‌ها و موفقیت‌هایی در زمینه‌های گوناگون در کشور، از موفقیت‌های بزرگ ملت ما در سال 84 بود.

    درست است که در کنار این موفقیت‌های بزرگ، تلخی‌ها و سوانح و فقدان‌های دردناک و جفاهایی هم داشته‌ایم – چه به حرمت پیامبر اکرم، چه به قداست حریم عسگریین، چه به یاد شهیدان گرامی، چه به عزت ملت ایران - که آنها را در سال گذشته ملت ایران آزموده؛ اما عزم انقلابی بر آن است که به حول و قوه‌ی الهی، از تلخی‌ها، پلکانی به سوی شیرینی‌ها بسازیم و سختی‌ها را به سختکوشی‌ها تبدیل کنیم؛ این درس اسلام و درس پیامبر عظیم الشأن اسلام است.

    در این مقطع زمانی، یاد و نام مبارک پیامبر اعظم از همیشه زنده‌تر است؛ و این یکی از تدابیر حکمت و الطاف خفیه‌ی الهی است. امروز امت اسلام و ملت ما بیش از همیشه به پیغمبر اعظم خود نیازمند است؛ به هدایت او، به بشارت و انذار او، به پیام و معنویت او، و به رحمتی که او به انسان‌ها درس داد و تعلیم داد. امروز درس پیغمبر اسلام برای امتش و برای همه‌ی بشریت، درس عالم شدن، قوی شدن، درس اخلاق و کرامت، درس رحمت، درس جهاد و عزت، و درس مقاومت است. پس نام امسال به طور طبیعی، نام مبارک پیامبر اعظم است. در سایه‌ی این نام و این یاد، ملت ما درس‌های پیغمبر را باید مرور کند و آنها را به درس‌های زندگی و برنامه‌های جاری خود تبدیل کند. ملت ما به شاگردی مکتب نبوی و درس محمدی(صلی الله علیه و اله) افتخار می‌کند. ملت ما پرچم اسلام را در میان امت اسلامی با استقامت و استحکام برافراشته است؛ سختی‌ها را تحمل کرده است و کامیابی‌های حضور در این میدان شرف و افتخار را دیده است و به فضل الهی، کامیابی‌های بیشتر در راه است.

    ما درس اخلاق پیغمبر، درس عزت پیامبر اعظم، درس علم‌آموزی و درس رحمت و کرامت و درس وحدتی را که ایشان به ما داد و درس‌های زندگی ماست، باید در برنامه‌ی زندگی خودمان قرار بدهیم.

    امروز دولتی مصمم و خدمتگزار در وسط میدان، با مردمی آماده به کار و سرشار از امید، و با جوانانی پرشور و با استعداد، در این سرزمین حضور دارند و این نوید بزرگی برای آینده‌ی کشور و ملت ماست.

    از خداوند متعال خواهانیم که روح مطهر پیامبر اعظم را از ما خشنود کند و برکات خود را به آن پیامبر رحمت و عزت و به امت او روز‌به‌روز افزون فرماید؛ و قلب مقدس ولی عصر(ارواحنافداه) را از ما شاد کند و ما را در پیمودن این راه دشوار موفق و موید بدارد؛ و روح شهیدان عزیز و روح مطهر امام بزرگوار ما ار در جوار اولیاء و بندگان صالحش، سرشار از نعمت خود قرار دهد.

    والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

     


    نظرات دیگران ( ) حرف های جوانی

    <   <<   96   97   98   99   100   >>   >