تصویر زن در سینمای ایران؛ تکریم یاتخفیف؟!
طرح موضوع «زن در سینمای ایران» با وجود بحث های فراوان در حاشیه و متن، هنوز زنده و دارای کارکردی بنیادین است. بررسی این مقوله به دور از صدور احکام کلی وتقویت دیدگاه های متعصبانه، حداقل می تواند در پوششی تئوریک جلوه های عینی تفکر ضدزن را به پرسش بگیرد. شمایل زن خوب در سینمای مردانه ایران ، به تصویری اثیری، منفعل، نیکوکار و فرشته خو همواره فروکاسته شده؛ چنان که زنان بد، بیشتر موجوداتی اند که درکار تخریب اقتدار مردانه، چارچوب های تعیین شده را رعایت نکرده اند. بدین سان در اکثر فیلم های ایرانی شاهد تصویری دستکاری شده از زن بوده وهستیم.
در فیلم هایی که حاصل نگاهی یکسونگر به زن اند، ضرورت حضور زن به عنوان نیمی از اجتماع مطرح نیست. درستی این نگاه در گرو حذف زن از خیل فراوان فیلم هاست ، آثاری که زن در آنها از شأن انسانی خود فرسنگها دور شده و به هیأت موجودی مضحک درآمده است . بنابراین یکی ازمهم ترین علل استفاده فیلمسازان از زن، تضمین جذابیت فیلم والبته کشاندن تماشاگران به سینماست؛ سینمایی که در بند کلیشه های رایج به سادگی انسان را به همراه پیچیدگی ذهنی ، عواطف وتمایلات طبیعی اش فدای تعریف های کلی و تیپیکال می کند. سرچشمه اصلی محدودیت زن در سینما، به محدودیت او در اجتماع برمی گردد که طبق سخن «جانستن» معضلی جهانشمول است .
یکی از مهم ترین مؤلفه های شناسای فیلمفارسی ، بی هویتی زنان است ؛ بطوری که شکل مطیع آن پایبند شوهر وفرزندان در خانه مشغول خیاطی و… است ونوع سرکش وعصیانگرش در کافه ها مشغول رقص.
تهمینه میلانی که فیلم هایش همگی در ارتباط با وضعیت زن در اجتماع است ، می گوید: «فیلم هایی ساخته می شوند صرفاً برای سرگرم کردن مردم وهیچ تأکید خاصی هم ندارند. دراین فیلم ها موضوع زنان اصلاً قابل بحث نیست. وجود چنین فیلم هایی برای رونق بخشیدن به سینماها ضروری است . اما فیلم های دیگری هم هستند که براساس دیدگاه نویسنده یا کارگردانشان دراین مورد جهتگیری می کنند. هرکسی تفکرش نسبت به اجتماع و زن را در فیلم هایش مطرح می کند، پس طبیعی است که جهت گیری کارگردانی که در خانه زن آزار است با جهت گیری من در فیلم هایم تفاوت کند. البته وجود آن گونه فیلم ها هم ضروری به نظر می رسد، چرا که این تنوع منجر به چالش می شود وازاین چالش اتفاق های خوب بیرون می آید.
تصویر اغراق گونه زنان غرغرو و نق نقو در سینما یا تلویزیون قطعاًمنجر به چالش می شود. نکته جالب این که هرگاه چنین تقابل وچالشی به وجود آمده، بلافاصله منجر به ساختن فیلم هایی شده که موضوع اصلی آنها بزهکاری زنان است . درباره این دوره می توان ادعا کرد که هیچ فیلمی با این ویژگی ها، زن را نادیده نگرفت، به گونه ای که او را یا در قالب معشوقه، یا فاحشه و یا کلفت به تصویر کشید. نیکی کریمی بازیگر سینما به پرسش درخصوص وضعیت زن چنین پاسخ می دهد: «همان گونه که در اکثر فیلمها نگاه درستی به مرد نیست، طبعاً نگاه صادقانه ای به زن هم وجود ندارد. واقعیت دیگر درباره حضور زن را صنعت سینما رقم می زند.سینما برای حفظ چرخه اقتصادی خود، زن را به گونه ای که دوست دارد تصویر می کند و این وضعیت چیزی است که در تمام دنیا مصداق دارد. من فکر نمی کنم که قضاوت های کلی مؤثر باشد، باید به ریشه ها پرداخت و فرهنگی که چنین ذهنیتی از زنان را در درون می پروراند.»
اگرچه وضع محدودیت ها، پس از انقلاب، به وهن فیلمفارسی پایان داد اما شرایط جدید نوع تازه ای از ابتذال را در سینما و در ارتباط با زن تقویت کرد. بسیاری از فیلم ها یا به نادیده گرفتن زنان پرداختند یا داستان خود را بر مبنای انفعال و ضعف آنان استوار کردند و یا با ارائه چهره ای فعال، آنان را در موقعیت قهرمانان پوشالی قراردادند.
باید دید تا چه زمانی فیلم ها می توانند با تکیه بر عنصر جذابیت، نگاه ضدزن را عمل و در جامعه گسترش دهند. مجید مدرسی (تهیه کننده) می گوید: «تصویر زن در سینمای پس از انقلاب به هیچ وجه قابل مقایسه با دوران پیش از انقلاب نیست. گذشته از این زیباترین نگاه به مقام پرارج زن، اتفاق مهمی است که دراین سالها افتاده است.
روزنامه ایران