دختران و خانهای از آنِ خود
فهیمه خضرحیدری
سالها دخترِ این خانه بوده است. خوب یا بد، شب و روزش را اینجا، میان آدمهایی که دوستشان داشته و رشتههایی عمیق و پیچیده او را به آنها میپیوندد، گذرانده است. اینجا به دنیا آمده، کودکی کرده، گریسته، خندیده، خوابیده و رویاهای شیرین دیده، بیدار شده و تلخی واقعیت را، همانطور که بزرگ و بزرگ و بزرگتر میشده، آرامآرام به درون کشیده است. حالا اما دیگر همقد مادرش است؛ آینة جوانی او با آرزوها و اهدافی که چنان دور و دراز و متفاوتاند که ناگزیر از او میخواهند تا پیوندها و تبارمندیهای اولیه را پشت سر بگذارد و به افقهای دورتر و تجربههای دستنیافته بیندیشد. دیگر بهراحتی در همة برنامههای خانواده شرکت نمیکند. دوستان و برنامههای خودش را دارد. درس میخواند. کار میکند و میخواهد مستقل باشد و این زمانی است که کولهبارش را میبندد و با خود میگوید: «هیچ پدیدة در حال رشدی نمیتواند به شکل پیشین خود برگردد!» و میرود تا زندگی خودش را بسازد؛ گرچه همچنان با زندگیای در پیوند است که پاورچینِ خاطرهاش، هر صبح که خورشید تکهتکه روز را روشن میکند، قلب او را مینوازد.
نسل جوان امروز با دوگانگی عجیبی روبهروست. از یک سو، ارزشهای سنتی ریشهدار همچنان بر وابستگی طولانیمدت به نهاد خانواده تأکید دارد و گاه در این راه حتی حاضر است شکاف موجود میان نسلها را نیز نادیده بگیرد، از سوی دیگر، مدرنیته و پیامدهای قطعی و جهانی آن ادامة وابستگی تامِ فرد را به خانوادهای که در آن رشد کرده است نهتنها لازم نمیداند بلکه تقریباً غیرممکن فرض میکند. امروز با گسترش طبقة متوسط شهری و بهرسمیت شناخته شدنِ هرچه بیشترِ مفاهیمی چون «شخصیت» و «فردیت»، رویاروییِ با سنتها نیز ناگزیر پیش میآید. چراکه این سنتها هنوز و همچنان در تمام سطوح زندگی مدرن حضور دارند. بسیاری از خانوادههای ایرانی هنوز نسبت به خارج شدن دخترانشان از خانواده به علتهایی غیر از ازدواج چندان خوشبین نیستند.
خانة مجردی و مفهوم ضمنی آن
مجرد که هستید، تنها و مستقل هم که زندگی میکنید، از همه مهمتر زن هم هستید، پس باید گفت آنچه خوبان همه دارند شما یکجا دارید تا بهراحتی مورد مشکوکی شناخته شوید!
دکتر ناصر قاسمزاده، در مورد آنچه که معمولا ً از عبارت «خانة مجردی» به ذهن افراد متبادر میشود، بخصوص وقتی این خانه متعلق به زن جوانی باشد، میگوید: «ما عادت کردهایم که خیلی راحت از نیازهای جنسی جوانان بگذریم و این مسئله را نادیده بگیریم و، بهخاطر نظارت صحیح نداشتن به این موضوع، جوان ممکن است دچار افراط و تفریط شود.
در فرهنگ تودة جامعة ما، از آنجا که پدر و مادر در تربیت جنسی فرزندانشان تقریباً هیچ نقشی ندارند، همیشه نوعی بدبینی و سوءتعبیر در چنین گزینشهایی مثل زندگی مستقل خانمها وجود دارد و تعمیم دادن هم که از صفات بد ماست. البته امکان دارد این مسائل برای قشری ابداً مطرح نباشد، ولی در مجموع نگاه منفی وجود دارد، اینکه خوب حالا این خانم اصلا ً به چه دلیل میخواهد تنها زندگی کند، مگر میخواهد چکار کند که در خانة پدرش امکانش نیست و برداشتهای مشابه این.»
دکتر ناهید مطیع نیز معتقد است انگها یا برچسبهایی که به افراد مجردی که زندگی مستقل دارند زده میشود مربوط به عرف اجتماعی ماست که هنوز این پدیده را نپذیرفته و شاید با چند نمونة منفی که دیده شده جامعه آن را به کل این جریان تعمیم داده است.
دکتر مطیع میگوید: «بههرحال وقتی که عرف مخالف حرکتی است مسلّم است که هر انگی هم به آن حرکت خواهد زد و از آنجا که در فرهنگ مردسالار ما معمولا ً همة درهای بسته به روی مردها باز است، در نتیجه زنانی که در طلب استقلال هستند بهمراتب شرایط سختتری را تجربه میکنند. ولی نباید فراموش کرد که در عرف اجتماعی ما حتی مجردی زندگی کردن مردها هم تابو بهحساب میآید که ممکن است خیلی زیر ذرهبین باشد. چراکه ازدواج در این جامعه هنوز تنها راه پذیرفتهشده برای استقلال به حساب میآید و ترجیح داده میشود همة افراد را دربر بگیرد. پس تنها زندگی کردن چه برای مرد و چه برای زن گونهای انحراف به شمار میرود و چشمهایی هم هستند که مواظب مرد مجردند که قطعاً این چشمها در مورد زن مجرد خیلی مشخصتر، بیپردهتر و منفیتر عمل میکنند.»
دکتر قاسمزاده معتقد است که برای تغییر چنین نگاهی در جامعه نسبت به زندگی مستقل زنان در درجة نخست باید نگاه خود زنان نسبت به تواناییها و امکاناتشان تغییر کند. او معتقد است که در این صورت کمکم نگاه مردان جامعه نیز متعادلتر خواهد شد.
سخن گفتن از استقلال فردی و اجتماعی و حتی جنگیدن برای آن، در بیشتر موارد، بسیار سادهتر از مستقل زندگی کردن است. نتیجة تحقیقات سازمان ملی جوانان نشان میدهد 27 درصد از جوانان ایرانی مستقل زندگی میکنند. براساس این تحقیقات، جوانان در گروه سنی 25 تا 29 سال اغلب در واحدهای کمتر از 40 متر زندگی میکنند. در این تحقیقات هیچ اشارهای به ترکیب جنسیتی جوانان مستقل نشده است. با وجود این، هستند زنان و دخترانی که زندگی مستقل را انتخاب کرده و توانستهاند استقلال و فردیت خود را حفظ کنند. آنچه مسلّم است مشکلات و موانع بسیاری بر سر راه جوانان با این انتخاب وجود دارد، ولی شواهد نشان میدهد تعداد دختران مستقل در چند سال اخیر رو به افزایش بوده است.
زندگی مستقل، فردیتِ روبهگسترش، کنارگذاشتن مفاهیم کهنه و فرسوده، و آزادی و امنیت برای انتخاب شیوة زندگی، زندگیای که فقط یک بار امکان دارد، همة اینها، فکرهایی است که با باد سرد پاییز دور سرت میچرخد و تو فکر میکنی شاید زندگی هر قدر پیچیدهتر میشود میخواهد به ما یاد بدهد که باید سادهتر باشیم، سادهتر ببینیم، سادهتر درک کنیم و سادهتر بپذیریم.