سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کل بازدیدها:----983254---
بازدید امروز: ----421-----
بازدید دیروز: ----35-----
جستجو:
کابوس امریکایی ها کیست؟ - حرف های جوانی
  • لوگوی وبلاگ
    کابوس امریکایی ها کیست؟ - حرف های جوانی

    پیوندهای روزانه
  • لینک دوستان من
    عاشق آسمونی
    وبلاگ گروهی فصل انتظار
    (( همیشه با تو ))
    ورود پسرا ممنوع
    آموزه
    دنیای جوانی
    مرکز دانلود رایگان آهنگ فیلم و کلیپ جالب دوربین مخفی
    همسفر مهتاب
    ای نام توبهترین سر آغاز
    دست نوشته های بی معرفت
    حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد
    آقاشیر
    روانشناسی آیناز
    کـــــلام نـــو
    .:: اســــوه هــــا ::.
    کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد !
    تکنولوژی کامپیوتر
    xXxرنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx
    بوی سیب BOUYE SIB
    سیاست
    پاک دیده
    آدمک ها
    آخوندها از مریخ نیامده اند!!!
    مدیر پارسی بلاگ
    پرسش مهر 8
    یا مهدی ادرکنی
    پیمان دانلود
    السلام علیک یا حبیبی یا رسول الله !
    هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره)
    خط بارون
    شور شیرین
    کلام دل
    مفرد مؤنث غائب
    قافله شهدا
    پیامبر اعظم
    دوستداران و منتقدان دکتراحمدی نژاد
    عطاری عطار
    نان ، عشق ، موتور هزار
    تخیّلات خزان‌زده یک برگ بید
    امیدزهرا omidezahra
    شاهد
    یارب کی آن صبا بوزد کز نسیم او گردد
    مهدیار دات بسیجی
    گل نرگس
    ولایت علیه السلام
    .:: مهدیاد ::.
    خانه اطلاعات
    علوم قرآنی
    ألا إنَّّ حِزبَ الله هُمُ الغالِبُون
    پوست کلف
    مشاوره و مقالات روانشناسی
    کجایید ای شهیدان خدایی

    تارنما
    نسیمی از بهشت ...
    موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
    آریایی بیدارشو
    دسته کلید
    افشای سایت www.roozna.com/
    تا ریشه هست، جوانه باید زد...
    خلوت تنهایی
    عشقی
    شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
    ایران اسلام
    زیر آسمان خدا
    جوان ایرانی
    بهار سبز
    ..:: نـو ر و ز::..
    تالوگ
    دنیا به روایت یوسف
    ترنم باران
    کانون گفتمان قرآن
    یک امل مدرنیسم نشده
    یوسف گم گشته
    یاد ایام
    رادیوی نسل برتر
    به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
    شمیم وصل
    دانستنیهای علمی ، تاریخ، ترفند ، دانلود
    اقالیم قبله
    رایحه عشق
    بچه دانشجو !
    حوزه نت
    منصوره معتمدی
    جامعه اسلامی دانشجویان
    مقاومت
    پایگاه آیت الله حائری شیرازی
    علمیران
    علمی
    شبکه المنار
    زن مسلمان
    دل نوشته ها

    ملیکا
    معصومین
    ادبیات
    در پیشگاه قرآن
    وفا لینک
    خاکریز
    دانش نامه ی آزاد
    پیامبر اعظم(ص)
    حوزه نت
    همه چی از موبایل
    جدیدترین اخبار روز دنیا
  • لوکوی دوستان من
  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • مطالب بایگانی شده
  • وضعیت من در یاهو
  • کابوس امریکایی ها کیست؟
    نویسنده: جوانان ایران زمین چهارشنبه 90/8/18 ساعت 9:25 عصر

    «ژنرال سلیمانی» ، این «مجاهد» تحت تعقیب شیطان بزرگ و نوچه هایش، برای فرزندان این آب و خاک ، همان «حاج قاسم» بسیجی آفتاب سوخته کرمانی است که گوش به فرمان ولایت مطلقه فقیه و چشم به آزادی قدس شریف دارد.

    کبری آسوپار/ هر قدر که داخل ایران، او را کم می شناسند، خارج از این مرزهای جغرافیایی، قصه های حیرت آوری از او بر سر زبان هاست که با آمیخته ای از راست و دروغ، شبحی ترسناک و هول انگیز از او ارائه می دهد که گویی همه منافع امریکایی ها را در خاورمیانه به خطر انداخته است و جالب آنکه هر قدر آنها او را ترسناک تر و هول انگیزتر معرفی می کنند، اینجا داخل ایران اسلامی، آنها که او را می شناسند، از حجب و تواضع و آرامش او می گویند، مردی که برخلاف آنچه امریکایی ها می گویند، مرموز نیست.

    هر قدر او آرام و بی سر و صدا می رود و می آید و کارهایش را انجام می دهد، بیرون از مرزهای جمهوری اسلامی در مورد او، یعنی سردار سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران خیلی خبرها هست. آنها از او و سپاه تحت امرش می ترسند و همین ترس سرآغاز خبرهای بعدی است، آنها او را تروریست می خوانند، بارها و بارها تحریمش می کنند، به او اتهام دخالت در امور سایر کشورها را می زنند، او را فردی بسیار قدرتمند در عرصه سیاست خارجی جمهوری اسلامی در خاورمیانه توصیف می کنند، او را متهم پرونده ترور رفیق حریری می دانند و سرانجام آنکه، آنها در کنگره امریکا، صریحاً و رسماً پیشنهاد ترور او را می دهند! شاید تعجبی هم نباشد، آخر آنها از مبارزه با قاسم سلیمانی و نیروهایش ناتوان شده اند، به همین سادگی!

    و این البته همه آن چیزی نیست که در مورد او گفته می شود. روزنامه انگلیسی گاردین در مورد قاسم سلیمانی می نویسد: «حتی کسانی که سلیمانی را دوست ندارند، او را فردی با هوش می دانند. بسیاری از مقامات امریکا که این چند ساله را صرف متوقف کردن کار افراد وفادار به سلیمانی کرده اند، می گویند مایل هستند او را ببینند و معتقدند که مبهوت کارهای او شده اند.»
    شاید از سر همین بهت است که یکی از مقامات بلندپایه ارتش امریکا عاجزانه می گوید: «من اگر او را ببینم، خیلی ساده از او خواهم پرسید که از ما چه می خواهد؟!»

    واقعیت آن است که گرچه غربی ها او را ژنرال می نامند و او فرمانده یک نیروی نظامی است و امریکایی ها دوست دارند قبل از هر چیز او یک تروریست به نظر برسد که فقط با عملیات های نظامی به اهدافش دست می یابد، اما خود نیز نمی توانند معترف نباشند که او، بی آنکه وارد عرصه نظامی شود، از بعد سیاسی به پیروزی دست می یابد، اتفاقی که او با تکیه بر ویژگی های اخلاقی اش و تکیه بر اصول انقلاب اسلامی که منشأ منش رفتاری او نیز هست، رقم می زند، نه با تکیه بر قدرت نظامی اش.

    روزنامه امریکایی «مک کلثی» در سی ام مارس 2008 گزارش داده بود: «سلیمانی برای توقف درگیری ها میان نیروهای امنیتی عراق که بیشترشان شیعه هستند و نیروهای رادیکال مقتدی صدر در شهر بصره، پا در میانی کرده است. . . یکی از نخستین و مهمترین پیروزی های سلیمانی بر امریکا در عراق، ایجاد برتری سیاسی بود، نه نظامی. وی در ژانویه سال 2005، زمانی به عراق آمد که عراقی ها برای نخستین بار پس از سقوط صدام حسین، به پای صندوق های رأی می رفتند. در حالی که امریکا حمایت شدیدی از نخست وزیر شدن ایاد علاوی می کرد، سلیمانی فعالیت خود را در حمایت از شیعیان طرفدار ایران آغازکرد و به شدت به راهنمایی آنان برای پیروزی در انتخابات پرداخت. پس از انتخابات، بوش انگشت های رنگی مردم عراق را پیروزی بزرگی برای دمکراسی دانست، اما علاوی و متحدانش شکست خوردند.»

    زلمای خلیل زاد، سفیر سابق امریکا در افغانستان نیز می گوید: «همان قدر که مقامات امریکایی سلیمانی را به جنگ افروزی متهم می کنند، او در ایجاد صلح نیز برای رسیدن به اهدافش فعال بوده است. او در پایان دادن به درگیری های نیروهای مقتدی صدر و نیروهای عراقی در بصره، نقشی حیاتی داشت، تهدیدی که می رفت ناآرامی های آن گسترش یافته و پیامدهای وخیمی به ویژه برای منابع نفتی عراق در پی داشته باشد.»

    یکی از نمایندگان مجلس عراق که از دستیاران ارشد نوری المالکی هم هست، درباره سردار سلیمانی می گوید: «او فقط یکبار در این هشت ساله به عراق آمده است. او فردی است که آرام سخن می گوید و منطقی و بسیار مؤدب است. وقتی با او حرف می زنید، بسیار ساده برخورد می کند. تا زمانی که پشتوانه او را نشناسید، نمی دانید چه قدرتی دارد، هیچ کسی نمی تواند با او بجنگد.»

    قاسم سلیمانی آن گونه که آنها در موردش نقل می کنند، بی محافظ و فقط با دو همراه، به عراق رفته و در منطقه حفاظت شده توسط امریکایی ها، موسوم به منطقه سبز حضور یافته و دیدارهایش را در کمال آرامش سروسامان داده و بعد به ایران بازگشته است!

    خیلی فرقی نمی کند که این ادعاها چقدر مستند است یا حتی چقدر می تواند صحیح باشد؛ همین مؤلفه ها و قصه های راست و دروغ دیگری که از او می گویند، برای ذهن شهروندان غربی که مقهور شانتاژهای رسانه ای دولت هایشان هستند، کفایت می کند تا به نمایندگان کنگره امریکا معترض نشوند که چرا دور هم نشسته اید و با صراحتی باور نکردنی، پیشنهاد ترور می دهید! این ادعاها برای پروپیمان کردن پروژه ایران هراسی و به طور اخص، سپاه هراسی کفایت می کند؛ حتی اگر دلیلی بر درستی شان اقامه نشود! ذهن شهروند غربی، برای فریب چنین تبلیغاتی را خوردن، از مدت ها قبل آماده شده است. او به دیدن و شنیدن افسانه های هالیوودی عادت دارد!

    ما اما به قصه های هالیوودی عادت نداریم، آرمان ما حقیقت اتفاقی است که روز دهم محرم سال 61 هجری در صحرای کربلا روی داده است. این است که می گوییم کسی از آن جماعت امریکایی اگر توان ترور حاج قاسم سلیمانی را داشت، درنگ نمی کرد. این است که در برابر پیشنهاد ترور او می گوییم: بسم الله اگر حریف مایی!

    قاسم سلیمانی مرموز نیست اما فرمانده سپاه قدس ایران است و همین فرمانده سپاه قدس ایران بودنش، کافی است تا جماعت امریکایی از او بترسند و در توجیه این ترس خویش، او را به نحوی اغراق آمیز، ترسناک معرفی کنند. بر این جماعت حرجی هم نیست البته؛ چه آنکه آدم ترسیده، اگر نخواهد که ترسو لقب بگیرد، باید علت ترس را ترسناک و ترسناک تر معرفی کند تا ترسش توجیه شود.

    اینها، همه که گفتیم، آن هم از قول آنهایی که خارج مرزهای جمهوری اسلامی ایران هستند، تنها یک روی سکه بود؛ روی اشداء علی الکفار سردار قاسم سلیمانی؛ این روی سکه اما، در داخل مرزهای عقیدتی انقلاب اسلامی، او تمام قد سرباز ولایت است. از آن جنس آدم هایی که مکلف به تکلیفند و همه حیاتش را از جوانی تاکنون، وقف نهضت حضرت روح الله کرده است. این روی سکه، او، رحماء بینهم است.

    جنگ که شد، قاسم سلیمانی جوان بنایی بود در کرمان؛ متولد اسفند 1336. سرش هم گرم کار خودش. جنگ که شد، بنایی را همان جا رها کرد و راهی جبهه شد. کمی بعدتر، این جوان بسیجی فرمانده بسیجی های هم ولایتی اش شد و بعد تر لشکری از همین بسیجی های آفتاب سوخته کویر تشکیل داد که شد لشکر 41 ثارالله.
    جنگ که تمام شد، امنیت آن خطه کویری را که مستعد جولان اشرار بود به او سپردند و هنوز هم، هر قدر او، میان مردم کشورش ناشناخته باشد، مردم سیستان و بلوچستان و کرمان خوب می دانند که در آن سال های فرماندهی او، امن ترین دوران را گذرانده اند.

    سال 1379، حضرت آیت الله خامنه ای، فرماندهی کل قوا، او را به تهران فراخواند و مسئولیت سپاه قدس را به او سپرد. مسئولیتی که قاسم سلیمانی را به کابوسی در ذهن امریکایی ها بدل ساخت. کابوسی که اگر دستشان برسد، خیلی زود، همچون عماد مغنیه ترورش خواهند کرد!

    کابوسی که همان قدر که غربی ها را می ترساند، به جان ما، غروری مقدس می ریزد و اینها این روی سکه اوست، روی رحماء بینهم قاسم سلیمانی، فرماندهی با صلابت، با موهایی جوگندمی و بدنی لاغر و صورتی آفتاب سوخته و نگاهی محجوب و آرام. فرماندهی که در میان هم ولایتی هایش و در مراسمات و مجالس شان، خیلی خاکی و خودمانی حضور دارد. فرماندهی که اگر لباس نظامی تنش نباشد، کسی حدس هم نخواهد زد که او یک فرمانده نظامی است. فرماندهی که در خارج از مرزهای جمهوری اسلامی، بسیار شناخته شده تر از داخل مرزهاست.

    انتهای پیام

    منبع: جوان آنلاین


    نظرات دیگران ( )