سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کل بازدیدها:----982453---
بازدید امروز: ----164-----
بازدید دیروز: ----23-----
جستجو:
دانشجوی خوش خیال! - حرف های جوانی
  • لوگوی وبلاگ
    دانشجوی خوش خیال! - حرف های جوانی

    پیوندهای روزانه
  • لینک دوستان من
    عاشق آسمونی
    وبلاگ گروهی فصل انتظار
    (( همیشه با تو ))
    ورود پسرا ممنوع
    آموزه
    دنیای جوانی
    مرکز دانلود رایگان آهنگ فیلم و کلیپ جالب دوربین مخفی
    همسفر مهتاب
    ای نام توبهترین سر آغاز
    دست نوشته های بی معرفت
    حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد
    آقاشیر
    روانشناسی آیناز
    کـــــلام نـــو
    .:: اســــوه هــــا ::.
    کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد !
    تکنولوژی کامپیوتر
    xXxرنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx
    بوی سیب BOUYE SIB
    سیاست
    پاک دیده
    آدمک ها
    آخوندها از مریخ نیامده اند!!!
    مدیر پارسی بلاگ
    پرسش مهر 8
    یا مهدی ادرکنی
    پیمان دانلود
    السلام علیک یا حبیبی یا رسول الله !
    هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره)
    خط بارون
    شور شیرین
    کلام دل
    مفرد مؤنث غائب
    قافله شهدا
    پیامبر اعظم
    دوستداران و منتقدان دکتراحمدی نژاد
    عطاری عطار
    نان ، عشق ، موتور هزار
    تخیّلات خزان‌زده یک برگ بید
    امیدزهرا omidezahra
    شاهد
    یارب کی آن صبا بوزد کز نسیم او گردد
    مهدیار دات بسیجی
    گل نرگس
    ولایت علیه السلام
    .:: مهدیاد ::.
    خانه اطلاعات
    علوم قرآنی
    ألا إنَّّ حِزبَ الله هُمُ الغالِبُون
    پوست کلف
    مشاوره و مقالات روانشناسی
    کجایید ای شهیدان خدایی

    تارنما
    نسیمی از بهشت ...
    موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
    آریایی بیدارشو
    دسته کلید
    افشای سایت www.roozna.com/
    تا ریشه هست، جوانه باید زد...
    خلوت تنهایی
    عشقی
    شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
    ایران اسلام
    زیر آسمان خدا
    جوان ایرانی
    بهار سبز
    ..:: نـو ر و ز::..
    تالوگ
    دنیا به روایت یوسف
    ترنم باران
    کانون گفتمان قرآن
    یک امل مدرنیسم نشده
    یوسف گم گشته
    یاد ایام
    رادیوی نسل برتر
    به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
    شمیم وصل
    دانستنیهای علمی ، تاریخ، ترفند ، دانلود
    اقالیم قبله
    رایحه عشق
    بچه دانشجو !
    حوزه نت
    منصوره معتمدی
    جامعه اسلامی دانشجویان
    مقاومت
    پایگاه آیت الله حائری شیرازی
    علمیران
    علمی
    شبکه المنار
    زن مسلمان
    دل نوشته ها

    ملیکا
    معصومین
    ادبیات
    در پیشگاه قرآن
    وفا لینک
    خاکریز
    دانش نامه ی آزاد
    پیامبر اعظم(ص)
    حوزه نت
    همه چی از موبایل
    جدیدترین اخبار روز دنیا
  • لوکوی دوستان من
  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • مطالب بایگانی شده
  • وضعیت من در یاهو
  • دانشجوی خوش خیال!
    نویسنده: جوانان ایران زمین چهارشنبه 85/1/16 ساعت 1:0 عصر

     شنبه: همون لحظه که وارد دانشگاه شدم منوجه نگاه سنگینش شدم. هر جا که می رفتم اونو می دیدم. یکبار که از جلوی هم در اومدیم نزدیک بود به هم بخوریم صداشو نازک کرد و گفت:‍« ببخشید»

    من که می دونستم منظورش چی بود. تازه ساعت ۹:۳۰ هم که داشتم برد را می خوندم آمد و پشت سرم شروع به خوندن برد کرد. آره دقیقآ می دونم منظورش چیه اون می خواد زن من بشه.

    بچه ها می گفتن اسمش مریمه. از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون، تصمیم گرفتم باهاش ازدواج کنم.

    یکشنبه: امروز ساعت ۹ به دانشگاه رفتم. موقع رفتن تو سرویس یه خانمی پشت سرم نشسته بود و با رفیقش می گفتن و می خندیدن. تازه به من گفت:« ببخشید آفا می شه شیشه ی پنجرتونو ببندین. من که می دونستم منظورش چی بود. اسمش رو می دونستم اسمش نرگسه.»

    مثه روز معلوم بود که با این خندیدن می خواد دل منو نرم کنه که بگیرمش. راستیتش منم از اون بدم نمی آد. از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون، تصمیم گرفتم با نرگسم ازدواج کنم.

    دوشنبه: امروز به محض اینکه وارد دانشگاه شدم سر کلاس رفتم. بعد از کلاس، مینا یکی از هم کلاسیهام جزوه ی منو ازم خواست. من که می دونم منظورش چی بود. حتمآ مینا هم علاقه داره با من ازدواج کنه. راستیتش منم از مینا بدم نمی آد. از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون، تصمیم گرفتم با مینا هم ازدواج کنم.

    سه شنبه: امروز روز خوبی نبود نه از مریم خبری بود نه از نرگس نه از مینا. فقط یکی از من پرسید:« آقا ببخشید امور دانشجویی کجاست؟.»

    من که می دونم منظورش چیه. ولی تصمیم نگرفتم باهاش ازدواج کنم چون کیفش آبی رنگ بود احتمالا استقلالیه. وقتی جریانو به دوستم گفتم به من گفت:« ای بابا بدبخت منظوری نداشته. » ولی من می دونم رفیقم به ارتباط بالای من با دخترا حسودیش می شه. حالا به کوری چشم دوستم هم هر جور که شده با این یکی هم ازدواج می کنم.

    چهارشنبه: امروز وقتب که داشتم وارد سلف می شدم یه مرتبه متوجه شدم که از دانشگاه آزاد ساوه به دانشگاه ما اردو اومدن. یکی از دخترای اردو از من پرسید:« ببخشید آفا! دانشگاه پرستاری کجاست؟» من که می دونستم منظورش چیه. اما تو کار درستیه خودم موندم که چه طور دختر ساوجی هم منو شناخته و به من علاقه پیدا کرده. حیف اسمش رو نفهمیدم. از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون. تصمیم گرفتم هر طور شده پیداش کنم و باهاش ازدواج کنم. طفلکی گناه داره که از عشق من پیر بشه.

    پنج شنبه: یکی از دوستای هم دانشگاهیم به نام احمد منو به تریا دعوت کرد. من که می دونستم از این نوشابه گرفتن منظورش چیه! می خواد که من بی خیال مینا بشم. راستیتش از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون عمرآ قبول کنم.

    جمعه: امروز صبح در خواب شیرینی بودم که داشتم خواب عروسیه بزرگ خودمو می دیدم. عجب شکوه و عظمتی بود داشتم انگشتمو تو کاسه ی عسل فرو می بردم که ... مادرم یهو از خواب بیدارم کرد و بهم گفت که برم چند تا نون بگیرم. وقتی تو صف نونوایی بودم دخترخانمی ازم پرسید: «ببخشید آقا صف ۵ تایی ها کدومه؟» من که می دونم منظورش چی بود اما عمرآ باهاش ازدواج کنم.

    راستش از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون من از دختری که به نونوای بیاد خیلی خوشم نمی آد.

    شنبه: امروز صبح زود از خواب بیدار شدم صبحانه را خوردم و اومدم که راه بیافتم که مادرم گفت:« نمیخواد دانشگاه بری. امروز جواب نوار مغزت آمادست. برو از بیمارستان بگیر.» راستیتش از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون مردم می گن من مشکل روانی دارم.

    وقتی به آزمایشگاه رسیدم از خانم مسئول آزمایشگاه جواب نوار مغزم رو خواستم. به من گفت: «آقا لطفآ چند دقیقه صبر کنید.» من که می دونستم منظورش چیه ....

    برگرفته از بولتن جشنواره دانشجویی اصفهان


    نظرات دیگران ( ) حرف های جوانی