بازیابی حماس
حماس در داخل غزه نیز به سرعت خود را بازیافته و ضمن هضم ضربه اول به سرعت سازمان خود را در سطح بالایی فعال و بکارگرفته و عکس العمل های خود را به شکل برنامه ریزی شده در شلیک موشک به اهداف اسرائیلی استمرار بخشیده است. فرماندهی و رهبری حماس با الگوگیری از رفتار حزب الله در جنگ 33 روزه چه در سطح میدانی و چه در سطح سیاسی ابتکار عمل را در دست دارد و فضای مردمی غزه بر خلاف پیش بینی صهیونیست ها به سوی کودتا علیه حکومت حماس پیش نرفته و حتی در کرانه باختری و اراضی 1948، موج یکپارچه فلسطینی را علیه اسرائیل، حکومت های مرتجع عربی و آمریکا تحریک و فعال نموده و برخورد با صهیونیست ها در قالب «انقلاب چاقو» (ثوره السکاکین) آغاز شده است بطوریکه ابومازن و حکومت خودگردان و دستگاه های امنیتی آن ناچار شده اند با دستورالعمل های جدید دریافت شده از نمایندگان آمریکا و اسرائیل در رام الله برای کنترل فلسطینی ها دست بکار شوند و امید برای بازگشت به غزه را فراموش کنند.

انفعال و اختلاف
عکس العمل های افکار عمومی جهانی وبویژه منطقه ای فشار خود را برضرورت پایان حملات نظامی و قطع جنگ و ضرورت بازگشایی گذرگاه رفح جهت خروج زخمیان و ورود کمک های انسان دوستانه به غزه و زشت شمردن همکاری و سکوت کشورهای مرتجع عربی و خصوصا مصر و عربستان متمرکز شده است و آنان را در شرایط ویژه ای قرار داده است. حکومت مصر با موج گسترده واکنش های مردمی در نگرانی است و عربستان برای مهار عکس العمل ها، هرگونه تظاهرات در حمایت از غزه را ممنوع کرده است. جامعه اردنی بشدت خشمگین است وحکومت اردن خود را از مجموعه مصر- سعودی جدا کرده و با مردم غزه همدردی می کند و ملک عبدالله ثانی، امیرحسن و ملکه اردن در مواضع شفاهی و کتبی همسویی با مردم غزه را پیش گرفته اند با اینکه برنامه ریزی صهیونیست ها همواره بر جنگ های سریع متمرکز است و نمی تواند به جنگ های فرسایشی منتهی شود، حملات هوایی یک هفته گذشته، معادله داخلی در غزه را بهم نزده و بالعکس ، مقاومت غزه با گسترش حملات موشکی و شعاع آن تا 50 کیلومتر و هدف قرار دادن شهرهای مهم بئرسبع، اشدود، و عسقلان و پایگاه های نظامی و هوایی آنان در شعاع 50 کیلومتری، نگرانی جامعه صهیونیستی از اینکه اهداف بعدی مقاومت فلسطینی به تل آویو گسترش یابد، افزایش یافته است. با اینکه رسانه های صهیونیستی یک سانسور همه جانبه از وقایع غزه و یا واکنش های موشکی مقاومت را در چند روز اول جنگ به اجرا گذاشتند ولی به تدریج بحث به رسانه ها کشیده شده و حتی در ارکان اصلی حکومتی اخلافات شروع شده است و همگی از اینکه کدام هدف استراتژیک در جنگ مدنظر است و کی و کجا باید آن را متوقف کرد و یا اینکه آیا کابوس جنگ 33 روزه مجددا در غزه تکرار شود، اعتراض و انتقادهای خود را بیان می کنند.

در خدمت رژیم صهیونیستی
استواری مقاومت در غزه و در دست داشتن ابتکار عمل اقدامات مقاومت در شلیک موشک به داخل اسرائیل فضای جهانی را به شدت متاثر کرده و غربی ها برای نجات اسرائیل از یک شکست جدید و برای کاهش رسوایی و یا مهار موج ضداسرائیلی، ضد آمریکایی و ضد ارتجاع عرب، وارد صحنه شده و بحث از آتش بس و توقف جنگ را دنبال می کنند. بی اعتباری مصری ها و همدستی با اسرائیل موجب شده تا ترکیه محور رایزنی های منطقه ای قرار گیرد ولی غرب و ارتجاع عرب و آمریکا بی کار ننشسته و برای کسب دستاوردهای جنگ در بعد سیاسی اسرائیل را یاری می دهند. فشار برای انعقاد نشست سران عرب توسط مصر و سعودی تا به حال عقیم مانده ولی نشست وزرای خارجه عرب در قاهره به جای تصمیم های محکم در حمایت از مردم غزه و مواضع شایسته، موضوع را به شورای امنیت موکول نموده تا در یک مدیریت آمریکایی در شورای امنیت، محتوای یک مصوبه در شورای امنیت طراحی شود. فشارهای ایران و تعدادی از کشورهای دیگر برای انعقاد سران کنفرانس اسلامی نیز با مانع تراشی عربستان و مصر روبه رو است و حداکثر در حد وزرای خارجه در ریاض امکان انعقاد دارد. جالب این است که همگان این رفتارهارا درک می کنند و تلاش های مصر و عربستان را در خدمت به رژیم صهیونیستی و آمریکا ارزیابی می کنند. اگرچه این کشورها برای شکل گیری موضوع و اقدام موثر در قبال رژیم صهیونیستی همه توان خود را در خدمت اسرائیل گذاشته اند ولی یک ریسک استراتژیک در این همکاری با دشمن را به اجرا می گذارند و اوضاع غزه می تواند، سرآغاز یک تحول منطقه ای قرار گیرد و آمریکا و رژیم صهیونیستی در مقابل کسب حمایت های این حکومت ها، اصل این رژیم ها را در کوتاه مدت از دست بدهند.

تردید در تصمیم گیری
هدفهای اولیه و اصلی رژیم صهیونیستی تا این مرحله از جنگ علی رغم کشتار و ویرانی گسترده در غزه محقق نشده و نتایج معکوسی را نشان می دهد. به همی دلیل رژیم صهیونیستی از یک سو در فشار است تا به روند مذاکره برای آتش بس بپردازد و از سوی دیگر نیازمند تکمیل حمله نظامی و دست زدن به حمله زمینی در غزه است تا نتایج و اهداف عملی را حاصل کند. ارزیابی های گذشته و فعلی صهیونیست ها این است که حمله زمینی به غزه با خطرات و تلفات بالا و احتمال شکست روبه رو است و جامعه صهیونیستی و حکومت توان تحمل شکست جدیدی پس از شکست 2006 را ندارند. با این حال انواع طرح های عملیات زمینی را پیش روی قرار داده تا به حداقل های اهداف خود دست یابند. مقاومت نه تنها فرد نپاشیده بلکه ابتکار عمل روزانه در شلیک متوسط 75 موشک را در دست دارد و دفاع آن را نیز در یک هفته از ده کیلومتر به 50 کیلومتر رسانده است. فضای داخلی در غزه منسجم و رهبری میدانی و سیاسی حماس اقتدار را در دست دارد. افکار عمومی منطقه و جهان و کشورهای حامی مقاومت نیز در واکنش های خود، این جبهه شیطانی در کنار رژیم صهیونیستی را تحت فشار قرار داده اند. سازمان ملل، کمیته چهارجانبه، اتحادیه اروپا و آمریکا، در ژستی انسان دوستانه فعال شده اند تا در واقع فرآیند سیاسی جنگ غزه را به نفع اسرائیل ترسیم کنند. این رفتارها، تکرار تجربه جنگ 33 روزه است و حذف، خلع سلاح و یا بی اثر کردن مقاومت در غزه، در دستور کار این جبهه شیطانی است.

توحشی بی نتیجه
رژیم صهیونیستی که از یک سو در رایزنی های سیاسی مشارکت دارد، از سوی دیگر باید برای صحنه میدانی جنگ کسب آبرو کند. اگرچه عملیات بمباران هوایی و دریایی در غزه استمرار دارد ولی شاخص تلفات و یا نتایج مهم به شدت در آن کاهش یافته و بنا به اظهار جانشین وزیر دفاع رژیم صهیونیستی بانک اهداف عملیاتی پایان یافته و 275 هدف نظامی به اجرا گذاشته شده که از این پس ناچار به تکرار برخی دیگر از اهداف هستند و یا به حملات در مناطق مسکونی استمرار بخشند. حمله زمینی ممکن است در شکل های محدود و یا عملیات ویژه، ربایش و ترور رهبران و مسئولین حماس و مقاومت به اجرا درآید که به همان میزان دستاوردهای اسرائیلی، برای این رژیم خطرناک و با تلفات و هزینه های بالا است.
مهمترین عنوان فعلی در جنگ نابرابر غزه، تلاش های سیاسی است تا با آتش بس، کارکرد مقاومت در غزه را متوقف نمایند و کرانه باختری را عرصه ترک تازی سیاست های صهیونیستی قرار دهند.
حماس، توقف جنگ، بازگشایی گذرگاه ها و آزادی زندانیان و توقف اقدامات سرکوب گرانه اسرائیل در غزه و کرانه باختری را شرط ورود به آتش بس می داند ولی طرفهای مرتجع عربی و اسرائیل و غرب به دنبال هدنه و آتش بس مجانی و توقف شلیک موشک های مقاومت هستند.
در یک نگاه کلان، هدف نابودی حماس و ساقط شدن حکومت آن در غزه و یا ایجاد شکاف در بین مردم غزه برای ایجاد شورش مردمی و زمینه سازی برای کودتا و بازگرداندن ابومازن به غزه بی نتیجه بوده و اهداف و روندهای بعدی نیز برای اسرائیل با سوال جدی روبه رو است.
متقابلا رژیم صهیونیستی با نمایش توحش و جنایات جنگی گسترده در غزه که با کشتار مردم تجلی یافت، به جز پذیرش آسیب های جنگی در داخل و ناتوانی برای تامین امنیت شهرک نشینان صهیونیست، هیمنه و قدرت آن بازنگشته و بازدارندگی آن با سوال جدید هم مواجه شده است. از سوی دیگر این رژیم در عرصه منطقه ای و جهانی نیز چه در سطح مردمی و چه در سطح رسمی با موج انتقاد، اعتراض، مخالفت و تنفر روبه رو شده و بازسازی آن نیازمند تلاش های جدید است. مضافا اینکه رژیم صهیونیستی با سوزاندن برگه کشورهای مرتجع عربی، آنان را در آستانه شکنندگی و آسیب های جدی قرار داده و مانند بوش، یک بار دیگر با طرح های ماجراجویانه، به گسترش تفکر و الگو و جایگاه انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی در پرچمداری از حمایت از فلسطین، کمک کرده است این رژیم همانگونه که در 2006 با حمله به حزب الله موجب افزایش قدرت آن شد، با حمله به غزه و جنایات وسیع، موجبات اقتدار مقاومت فلسطینی و رسوایی ابومازن و ارتجاع عرب و تضعیف آنان را نیز مهیا نموده است.

نیروی مقاومت فلسطینی قدرتمندتر از همیشه
حلمه ددمنشانه رژیم صهیونیستی اگر چه به صورت غافلگیرانه و در ابتدای امر خسارات انسانی را بر فلسطینی ها وارد ساخت اما این عملیات ضد انسانی رژیم صهیونیستی ، بی پاسخ نماند و فلسطینی ها بتدریج قدرت دفاعی خود را نشان داده به گونه ای که ناظران صحنه را به این ارزیابی رهنمون ساخته که هدف های نظامی رژیم صهیونیستی در غزه شکست خورده است. در واقع اگر چه براساس برآورد کلاسیک جنگ ها، جنگ رژیم صهیونیستی با مردم بی دفاع فلسطین را نابرابر نشان می دهد لکن برآورد مولفه های قدرت نیروهای مقاومت فلسطینی بویژه با توجه به رابطه شبکه ای و ارگانیک این مولفه ها به این نتیجه خواهیم رسید که فلسطینی ها از برتری استراتژیکی برخوردارند و همین مزیت های استراتژیک پیروزی آنها را تضمین خواهد کرد. برخی از مهمترین مزیت های استراتژیک نیروهای فلسطین عبارت است از:
1- قدرت نرم:
فلسطینی ها برخلاف رژیم صهیونیستی از قدرت نرم فوق العاده بالایی برخوردارند. ایمان به خدا ، وطن و مبارزه برای گرفتن حق خود از یک سو، روحیه شهادت طلبی، شجاعت انسجام و یکپارچگی از سوی دیگر به ملت فلسطین غزه قدرتی داده که بسادگی نفوذپذیر یا فتح پذیر نیست. تاریخ مبارزات فلسطینی حداقل در بیست سال گذشته نشان داده است که علی رغم فشارهای سخت افزارانه نه تنها خللی برقدرت نرم آنها وارد نساخت بلکه استحکام و عمق بیشتری به آن داده است. بروز ظهور انتفاضه اول و دوم موید این مسئله است و اکنون نیز در آستانه انتفاضه سوم قرارداریم. نتیجه اینکه ، قدرت سخت و ضدانسانی رژیم صهیونیستی در قبال قدرت نرم نیروهای مقاومت فلسطینی کارایی لازم را ندارد. این رژیم و حامیان آن باید از جنگ سی وسه روزه نیز درس می گرفتند و به این درک می رسیدند که ناکامی آنها به جهت قدرت نرم حزب الله لبنان بوده ، نه چیز دیگر.
2- قدرت هوشمند:
فلسطینی ها اگر چه از ابزار جنگ آوری محدود و کم تخریبی برخوردارند اما مقدار سلاح موجود آنها که با قدرت نرم نیروهای مقاومت ترکیب شده موجب تولید قدرتی گردیده که در ادبیات امروزی از آن به smart power یا قدرت هوشمند یاد می کنند. پیوند قدرت نرم با سلاح های موجود مقاومت از یک سو و نقاط ضعف استراتژیک رژیم صهیونیستی از سوی دیگر شرایطی را برای نیروهای فلسطینی بوجود آورده است که حداقل آنها را می تواند قادر به توازن در جنگ نماید هر چندعملا روند جنگ بیانگر تاثیر جدی قدرت هوشمند حماس و نیروهای مقاومت براهداف جنگی رژیم صهیونیستی است.
3- توان مقابله:
نیروهای مقاومت با توجه به برخورداری از قدرت نرم و هوشمند دارای توانایی قابل توجه برای مقاومت در برابر حملات زمینی ارتش رژیم صهیونیستی است. هزاران نیروی آموزش دیده و آماده جنگ، به حماس توان مقابله در جنگ زمینی داده است در صورتی که ارتش اسرائیل پس ازحملات هوایی و موشکی قصد ورود به غزه را داشته باشد بدون تردید با تلفات سنگین روبه رو خواهد شد. تجربه جنگ سی وسه روزه نشان داد که سربازان این رژیم از قدرت تهاجمی زمینی به همراه تلفات، بشدت واهمه دارند. از سوی دیگر برخورداری حماس از سلاح هایی که قادر به هدف گیری مراکز حساس رژیم صهیونیستی است و ترسی که جامعه صهیونیستی از چنین حملاتی دارد موقعیت نظامی حماس را متحول ساخته است. در واقع عدم وجود عمق استراتژیک در سرزمین اشغالی در جنگ نامتقارن موجود مزیت های استراتژی به نیروهای مقاومت فلسطینی داده که براساس آن فلسطینی ها توان مقابله و مقاومت شدیدی پیدا کرده اند.
4- میزان رعب آفرینی:
در بخشی از ارزش توان نظامی در هر جنگی میزان توان رعب آفرینی آن است. در واقع تجربه نشان می دهد که کشوری در عملیات نظامی می تواند پیروز شود که با وارد کردن «بهت و شوک» بخش اعظمی از توان مقابله طرف خود را نابود سازد. اما برآورد موجود نشان می دهد که نیروهای مقاومت از قدرت رعب آفرینی بیشتری برخوردارند. پرتاب ده ها موشک به سوی شهرک های یهودی نشین و آماده سازی برای اقدامات شهادت طلبانه و پایداری و مقاومت علی رغم کاربرد همه اشکال زور علیه آنها وضعیت رعب آوری را برای صهیونیست ها ایجاد کرده است. رویکردهایی که رژیم صهیونیستی طی سالهای گذشته پیرامون سازش و آتش بس ، فلسطینی ها داشته ناشی از بازخورد اقدامات رعب آفرینی نیروهای مقاومت بوده است، اما رژیم صهیونیستی علی رغم استفاده از پیشرفته ترین سلاح ها علیه فلسطینی ها نمی تواند چنین ترس و رعبی را در دل فلسطینی ها ایجاد نماید. جنگ برای آزادسازی سرزمین خود و بی معنا شدن «تهدیدات مبتنی بر مرگ» برای فلسطینی ها، ملت فلسطین را به دژهای محکمی تبدیل کرده که هیچ یک از سلاح های تخریبی و ضد بشری رژیم صهیونیستی قادر به نفود در آن نیست.
5- سپر دفاع انسانی؛
اگر رژیم صهیونیستی از طریق آمریکا برخوردار از سپر دفاع موشکی شده اما ملت فلسطین دارای سپر دفاع انسانی هست. روحیه ملت فلسطین برای دفاع از سرزمین خود تا سرحد مرگ سپر دفاعی را به نیروهای مقاومت فلسطینی داده که بسادگی قابل شکافتن نیست. در واقع صحنه عمل نشان دهنده محکم تر شدن این سپر دفاعی است. کاری که صهیونیست ها می توانند انجام دهند تنها تخریب ساختمان ها است.
6- عقبه استراتژیک؛
مظلومیت فلسطینی ها از یک سو و اقدام دهشتناک ددمنشانه رژیم صهیونیستی از سوی دیگر در جهان امروز که از آن به دهکده جهانی یاد می کنند عقبه استراتژیک نیروهای مقاومت را فعال کرده است. ملت های مسلمان و مردم آزاده جهان پشتیبانی استراتژیک فلسطینی ها محسوب می شوند اگر چه قدرت های حامی رژیم صهیونیستی سعی در مهار آن دارند لکن تداوم جنگ، این عقبه استراتژیک را به شدت تحریک خواهد کرد. کمااینکه در حال حاضر به صورت خودجوش شاهد آن هستیم. فلسطینی ها نیز باید بدانند که اگر چه دولت های عربی و کشورهای غربی در برابر آنها هستند اما ملت های جهان از ظلمی که اکنون بر آنها وارد می شوند ساکت نخواهند نشست اتفاقا راه اندازی جنگ از سوی رژیم صهیونیستی به جای تداوم سیاست محاصره صرف، نعمت بزرگی برای فلسطینی ها بوده است. زیرا اقدام جنگی رژیم صهیونیستی باعث به حرکت انداختن پشتیبانی های استراتژیک فلسطینی ها شده است. تداوم جنگ نه تنها به نفع رژیم صهیونیستی نخواهد بود بلکه با توسعه انزجار جهانی، فلسطینی ها موقعیت بهتری را پیدا خواهند کرد.
دستاوردهای حمله ددمنشانه رژیم صهیونیستی اگر چه خسارت مالی و جانی زیادی بر فلسطینی ها تحمیل کرده است اما مقاومت آن ها و عکس العمل های قاطع باعث شد تا حماس و فلسطینی های غزه نه تنها حذف یا تضعیف نشوند بلکه موقعیت و قدرت آنها در ابعاد مختلف تقویت یافته است به نظر می رسد این مسئله با توجه به ضعف ها و ناکامی های رژیم ددمنش صهیونیستی در حمله به غزه و وضعیت به هم ریخته ای که از ناحیه درون خود دارد، تاثیرات جدی و بنیادی را در تحولات آتی این سرزمین برجای گذارد. به عبارت دیگر در صورتی که فلسطینی ها در برابر حملات ضد انسانی رژیم صهیونیستی همچنان مقاومت نمایند و جنگ به درازا کشید و در عین حال خسارت های این رژیم افزایش یابد. تردیدی نیست که سونامی سیاسی دیگری همچون پیامد جنگ سی و سه روزه بر پیکر نیمه جان رژیم رو به اضمحلال صهیونیستی وارد خواهد ساخت. برخی از ابعاد و نقاط قوت و اقتدار حماس و فلسطینی های ساکن غزه که بر اثر جنگ نابرابر رژیم صهیونیستی بروز و ظهور کرده است عبارتند از:
1- انگیزه مقاومت:

تصور رژیم صهیونیستی در حمله به غزه این بود که پس از یک سال و اندی محاصره همه جانبه اقتصادی و دارویی غزه می تواند با یک عملیات چند روز حماس را نابود و ملت غزه را وادار به تسلیم نمایند. اما اکنون آشکار شد که هیچ چیز نمی تواند انگیزه مقاومت را تضعیف نماید. در حال حاضر همه اشکال زور علیه فلسطینی ها بر اثر «مقاومت» ناکارآمدن شده اند فلسطینی ها نشان داده اند که هر قدر زور پرزور شود انگیزه آنها برای مقاومت و دفاع نیز سخت تر و محکم تر می گردد. هنیه، نخست وزیر فلسطینی ها اعلام کرد: اگر خون ما در خیابان ها جاری شده یا بدنمان تکه تکه شود. تسلیم نخواهیم شد.
2- حماس به عنوان بازیگر اصلی ؛

 رژیم صهیونیستی با راه اندازی جنگ قصد نابودی حماس را داشت، اما اکنون شرایط فلسطین نشان از توسعه قدرت حماس و افزایش پایگاه اجتماعی آن در غزه و کرانه باختری دارد. در واقع اقدام رژیم صهیونیستی در صورت ناکامی کامل، باعث خواهد شد که حماس به تنها بازیگر اصلی صحنه فلسطین تبدیل گردد. تردیدی نیست که چنین تحولی تاثیرات شگرفی را در درون فلسطین و منطقه برجای خواهد گذاشت. در بعد داخلی پیروزی قاطع حماس در انتخابات و سقوط محمود عباس تقویت شده است.
3- تغییر موازنه؛
پیروزی حماس، موازنه میان فلسطینی ها و رژیم صهیونیستی را از یک سو و موازنه در معادلات قدرت در خاورمیانه را بهم خواهد ریخت از جمله، فرایند سازش با پیروزی حماس به صورت بنیادی متحول شده و اساسا به نظر می رسد خاورمیانه جدیدی نه آنطور که رایس، وزیر خارجه بوش می گفت ، ظهور نماید.
4- بحران مشروعیت عربی:
جنگ موجود در نوار غزه و سکوت و همراهی رژیم های عربی با صهیونیست ها جنبش اجتماعی قابل توجهی را در میان کشورهای عربی دامن زده است. در واقع اکنون شاهد بحران مقبولیت و مشروعیت حکام عرب بوده و به نظر می رسد در صورت تداوم جنگ خیزش مردمی دفاع از فلسطین شرایط سختی را برای دولتمردان عرب فراهم آورد.
5- شکست رژیم صهیونیستی در این جنگ پیامدهای بنیان کن را بر پیکره رو به اضمحلال رژیم صهیونیستی وارد خواهد ساخت. شکست رژیم صهیونیستی با همه هیمنه و ساز و برگ خود در دو جنگ که طرف آن بدون برخورداری از سلاح های برابر بوده . سونامی سیاسی بزرگی را بر آن وارد خواهد ساخت.
منبع: صبح صادق