قریب به سه میلیون زائربیت الله الحرام در روزهای دهم، یازدهم و دوازدهم ذیحجه سال جاری از سه طبقه پل جمرات شیاطین سه گانه را رمی کنند. ...
کلامی از آیت الله جوادی آملی درباره عرفه و عرفات امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: میدانید وقتی زایر و انسان حجگزار احرام بست، چرا باید به عرفات رود و بعد بیاید کعبه را طواف کند؟ برای آنکه عرفات، خارج از مرز حرم است و اگر کسی میهمان خداست، ابتدا باید به بیرون دروازه رود و آنقدر دعا و ناله کند تا لایق ورود به حرم شود. ... به طور معمول شخص حجگزار در روز ترویه (روز هشتم ذیحجه) احرام می بندد که شب نهم را در سرزمین عرفات بماند تا آن وقوف لازم را که روز نهم میباشد، درک کند. روز نهم را از زوال خورشید (ظهر)، باید در سرزمین عرفات بماند و در شب دهم از عرفات به مشعر کوچ نموده و در آنجا بیتوته کند و روز دهم، پس از طلوع آفتاب، از مشعر به طرف منا حرکت و کوچ کند. آنگاه که وارد سرزمین منا شد، قربانی، حلق و رمی جمرات میکند. سرّ حج در این نیست که انسان، اعمال ظاهری را ـچه واجب و چه مستحب ـ انجام دهد. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: میدانید وقتی زایر و انسان حجگزار احرام بست، چرا باید به عرفات رود و بعد بیاید کعبه را طواف کند؟ برای آنکه عرفات، خارج از مرز حرم است و اگر کسی میهمان خداست، ابتدا باید به بیرون دروازه رود و آنقدر دعا و ناله کند تا لایق ورود به حرم شود. بعد در عرفات، هم شب و هم روز، به خصوص روز عرفه،دعای مخصوصی است و دعا، جزو فضایل برجسته و وظایف مهم روز عرفه در سرزمین عرفات است؛ چراکه اگر کسی روز نهم ذیحجه در عرفات نباشد نیز از فضایل برجسته آن روز، خواندن دعای عرفه سالار شهیدان، حسین بن علی(ع) میباشد. زایر ابتدا باید در خارج از محدوده حرم، آنقدر دعا کند و خود را تزکیه و تطهیر نماید تا لایق ورود به مرز حرم شود؛ از این جهت گفتهاند که پیش از طواف، باید به بیرون دروازه؛ یعنی عرفات رود؛ مثل اینکه اگر میهمانی بخواهد بر بزرگی وارد شود، اول باید در بخش ورودی درب، اجازه ورود بگیرد آنگاه به محضر وارد شود. حاجیان در روز نهم، به سرزمین عرفات میروند، در آنجا تضرع میکنند، دعا میخوانند و اجازه ورود به حرم را از خدا مسألت میکنند، آنگاه لیاقت یافتند، وارد محدوده حرم میشوند. عرفات پنج سرّ دارد که در حدیث شبلی آمده است: 1. وقوف در عرفات به این معناست که انسان به معارف الهی واقف، عارف و آگاه شود. بداند که خداوند به همه نیازهای او واقف است و برای رفع همه نیازمندیهای او تواناست. خود را به خدا بسپارد و احساس کند که بنده او و محتاج اوست تا تنها او را اطاعت کند. 2. باید عارف شود که ذات اقدس الهی به صحیفه قلب او و به درون او و راز او آگاه است. انسان باید عارف شود که خداوند متعال بر صحیفه قلب او احاطه کامل دارد. اگر آدمی بداند که قلب او در محضر و در مشهد حق است، همانطوری که گناه با زبان، دست و پا مرتکب نمیشود، گناه خیالی و فکری هم نخواهد داشت و آرزوهای باطل به خود راه نخواهد داد. همانگونه که حرف باطل بر لب ندارد و به کسی بد نمیگوید، بدی کسی را در دل نیز نمیطلبد و سرانجام همانگونه که بدن خود را تطهیر میکند، قلبش را نیز از خاطرات آلوده پاک میسازد. 3. شایسته است کسی که در سرزمین عرفات به سر میبرد، از جبلالرحمه بالا رفته و دعای خاص آن را بخواند. سالار شهیدان، حسین بن علی(ع) در قسمت چپ آن کوه، رو به کعبه ایستاد و آن دعای معروف را خواند. راز و سرّ بالا رفتن از جبل الرحمه، این است که بداند خداوند متعال برای هر زن و مرد مؤمن و رئوف و رحیم است. اگرچه رحمت خداوند متعال فراگیر کل است؛ «رحمتی وسعت کل شیء»، اما آن، ولایت و رحمت عام است و در کنار این ولایت و رحمت عامه، رحمت خاص و ویژه نیز دارد که برای همه نیست «رحمتی وسعت کلّ شیء، فسأکتبها للذین یتّقون» در بخش اول آیه مشخص فرمود که رحمتش فراگیر است؛ (رحمتی وسعت کل شیء) و در بخش دوم بیان کرد که رحمتش به سود متقین است (فسأکتبها للذین یتقّون) فرمود: بر خود لازم کردهام که رحمت خاص را شامل متقین سازم، چنانکه «کتب ربکم علی نفسه الرحمة»؛ خداوند متعال رحمت را بر خود لازم کرده است. از مجموع دو آیه، استفاده میشود که خداوند متعال بر خود لازم کرده است رحمت خاص را به پرهیزکاران دهد. بالای جبلالرحمه رفتن، آدمی را به این سر و راز و رمز، آشنا و عارف میکند که خداوند متعال، رحمت و ولایت خاصی دارد بر مرد و زن باایمان و مسلمان. طبیعی است که وقتی به این سرّ مزین شد، نسبت به زن و مرد مؤمن رحمت خاص دارد و به آنان ولایت مخصوص پیدا میکند و در رفتار، گفتار و نوشتار خود، این سرّ را پیاده میکند. 4. در سرزمین عرفات، منطقهای است به نام «نَمِره» که با علامتهایی مشخص شده است. به فرموده امام سجاد(ع) وقتی به این منطقه از عرفات رسیدید، راز و رمزش این است که بگویید: «خدایا! به چیزی امر نمیکنم مگر آنکه قبلا خودم به آن عمل کنم و مؤتمر باشم و از چیزی نهی نمیکنم مگر آنکه قبلا خودم از آن منزجر باشم». هر انسان مسلمانی وظیفه دارد امر به معروف و نهی از منکر کند. امر به معروف و نهی از منکر، یک حکم فقهی دارد و یک سرّ. حکم فقهی آن، این است که عالم به حکم شرعی، اگر دید کسی از روی علم و آگاهی و از روی قصد و عمد حکمی را رعایت نمیکند، باید او را راهنمایی کند. بدیهی است امر به معروف و نهی از منکر، غیر از تعلیم، موعظه و ارشاد است. در امر به معروف و نهی از منکر لازم نیست، خود انسان درون پاک داشته باشد و یا متصف به عدالت گردد. عدالت شرط امر به معروف و نهی از منکر نیست بلکه علم، آگاهی و احتمال تأثیر، از شرایط آن میباشد. اما با این همه، در سرزمین عرفات راز و رمز امر به معروف و نهی از منکر به عدالت برمیگردد؛ یعنی انسان آمر است باید قبلا مؤتمر باشد و بگوید: خدایا! آنچنان توفیقی بر من عنایت کن که هرچه به دیگران به عنوان «امر به معروف» امر میکنم، ابتدا خود بدان عمل کرده باشم و از آنچه دیگران را نه یمیکنم، قبلا خود از آن منزجر شده باشم. آری در اسرار حج، عدالت شرط امر به معروف و نهی از منکر شمرده شده است. 5. منطقه وسیعی است در عرفات که با علامتهای خاصی به عنوان «نَمِرات» مشخص شده است. حضرت سجاد(ع) فرمود: روز نهم که وارد سرزمین عرفات شدی و به این منطقه وسیع رسیدی، سرّش آن است که آگاه باشی این سرزمین، سرزمین شهادت، معرفت و عرفان است و میداند که چه کسانی بر روی آن گام مینهند و با چه انگیزهای آمدهاند و با چه انگیزهای برمیگردند! گذشته از آنکه خدا و فرشتگان هم شاهدند. خداوند تعالی این منطقه و این سرزمین را شاهد اعمال شما قرار داد؛ به طوری که خوب میداند شما چه میکنید. زمینهایی که زیر پای زایران بیت خداوندی است، کاملا مشخص است که زایر، حاجی و معتمر به چه نیت آمده و با چه نیت بازمیگردد. * آیتالله جوادی آملی
عملیات تعویض پرده خانه خدا آغاز شد عملیات تعویض پرده خانه خدا دقایقی پیش طی مراسمی معنوی آغاز شد ... عملیات تعویض پرده خانه خدا دقایقی پیش طی مراسمی معنوی آغاز شد. امروز(یکشنبه ) براساس تقویم عربستان سعودی روز عرفه است و بطور معمول هر سال دراین روز که جمعیت حاضر در صحن حرم شریف الهی کم است ، پرده خانه خدا عوض می شود. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج ، نزدیک به سه میلیون نفر زائر داخلی و خارجی از روز شنبه برای انجام مناسک حج که با وقوف در منا آغاز می شود ، راهی این منطقه در نزدیکی مکه مکرمه شده اند . کعبه و متعلقات آن از دیرباز مورد توجه مسلمانان و دولتهای اسلامی بوده است. قداست پوشش کعبه عاملی بود تا کشورهای اسلامی در بافت و آماده سازی آن از یکدیگر پیشی گیرند. به طوریکه بافت پوشش خانه خدا افتخاری بزرگ برای آنها است. در عصر اسلام، اولین کسی که به کعبه پرده کرد، پیامبر بزرگوار اسلام (ص) بود که در جریان فتح مکه این کار را انجام داد، جنس پوشش از پارچه یمانی بود و پیامبر(ص) آن را از بیت المال تهیه کرد. از جنس پرده در عهد ابوبکر اطلاعی در دست نیست و در هیچیک از منابع موجود سخنی از آن به میان نیامده ولی در عهد عمر پرده کعبه از جنس " قباطی" بود که نوعی پارچه مصری است. عمر به عامل خود در مصر نامه ای نوشت و از او خواست که پرده کعبه در آنجا بافته شود و از آن زمان به بعد پرده را مصر تأمین می کرد. عثمان نیز همین کار را می کرد و پرده از "قباطی" تهیه می شد و گاهی هم از بردهای یمانی بود. در زمان یزید بن معاویه کعبه را با دیباج خسروانی پوشاندند و همچنین در عصر ابن زبیر و عبد الملک بن مروان نیز کعبه با دیباج پوشانیده شد و هرکدام از این سه نفر را به عنوان اولین کسی که پرده دیباج بر کعبه کرد، نام برده اند، به گفته برخی مورخان در زمان یزید و ابن زبیر، پرده کعبه گاهی از خراسان می آمد و گاهی نیز از مصر و خراسان پرده ای ارسال و هر کدام زیباتر بود آن را می پوشاندند. در زمان عبدالملک پوشش کعبه را نخست در مسجد پیامبر می گستردند، سپس جمع کرده و به مکه می آوردند. طبق گزارشهای تاریخی از عصر عباسیان، نخستین پوشش کعبه، به زمان مأمون مربوط می شود در زمان او کعبه را هر سال سه بار می پوشانیدند، یک بار در روز ترویه با دیباج سرخ، بار دوم در اول رجب با قباطی و مرتبه سوم در بیست و هفتم رمضان با دیباج سفید. در عهد متوکل عباسی نیز به همان سنت رفتار می شد و گاهی هر دو ماه یکبار کعبه پوشانیده می شد. در عهد عباسیان گاهی پرده کعبه در بغداد بافته می شد و همین امر باعث رونق پارچه بافی در عراق شده و نقش مهمی در مرغوبیت و شهرت منسوجات عراقی داشت. گاهی هم از قریه تنیس مصر تهیه می شد که از جمله آنها در سال 162 در عهد خلافت مهدی عباسی بود. تا سال 661 که پوشش کعبه به انحصار حاکمان مصر در آمد، پوشش همواره از طرف خلفای عباسی تهیه می شد و پرده را گاهی از مصر و گاهی از یمن و گاهی از خراسان تهیه می کردند. در سال 532 به خاطر ضعف عباسیها و اختلافاتی که بوجود آمده بود، پوشش کعبه از طرف خلیفه نرسید و در این سال مردی به نام "رامشت" که یک تاجر ایرانی بود، پوششی از پارچه های نفیس به قیمت هجده هزار دینار مصری تهیه کرد و بر کعبه پوشانید. الناصر الدین الله که در سال 575 هـجری قمری به خلافت رسید پوشش سبز رنگی از دیباج به کعبه پوشانید و از عهد مأمون تا این زمان پرده به رنگ سفید بود و سپس خودش (ناصر) در سال 621 پرده ای به رنگ سیاه بر کعبه پوشانید و از این زمان به بعد رنگش همیشه سیاه بود. در سال 644 در اثر طوفان شدیدی که در مکه به وجود آمد، پرده کعبه پاره شد و نایب حاکم یمن از شیخ حرم به نام منصور بن منعه بغدادی خواست که پرده را او تهیه کند. او گفت: پرده را فقط از مال خلیفه می توان تهیه کرد و مبلغ 300 هزار دینار قرض کرد و پرده ای از پنبه تهیه و به آن رنگ سیاه زد و به کعبه پوشانید. از زمان الناصر الدین الله از سال 621 به بعد، پرده کعبه همواره مشکی بوده است. ابن ابوصیف مفتی مکه، در عصر خود از یکی از شیوخ نقل می کند: علت این که پوشش کعبه رنگ سیاه دارد این است که او زائرانی را که در طول تاریخ طوافش می کردند، از دست داده و عزادار آنهاست. بعد از انقراض عباسیان، چندین سال پرده از یمن آمد و در سال 659 ملک مظفر از یمن فرستاد و اولین فرد از ملوک مصر که پوشش کعبه را تقدیم کرد، ملک ظاهر بند قداری بود که در سال 661 فرستاد و در سال 743 ملک صالح اسماعیل بن محمد قلاوون پادشاه وقت در مصر قریه ای را در نواحی قاهره، در منطقه "قلیوبیه" برای پوشش کعبه و حجره نبوی وقف کرد. تا این زمان عادت این بود که پوشش کعبه از طرف پادشاهان مصر تهیه می شد و کسی حق نداشت پرده ای برای کعبه بفرستد تا اینکه در سال 848 شاهرخ میرزا فرزند امیر تیمور گورکان، پس از تلاش بسیار موفق شد پرده را از ایران بفرستد. چون شاهرخ میرزا در سال 807 در خراسان به سلطنت رسید، یکی از آرزوهای او این بود که پرده کعبه را او تهیه کند ولی تهیه و ارسال پوشش کعبه در انحصار پادشاهان مصر بود. شاهرخ طی نامه ای به "الملک الاشرف" تقاضاهایی از او کرد که مهمترین آنها این بود که اجازه دهد پوشش کعبه را او تهیه کند. سلطان مصر نپذیرفت و نامه های متعددی میان آنها رد و بدل شد و سرانجام در سال 843 "الملک الاشرف" درگذشت و پسر او بنام "الملک الظاهر" در جای او نشست و او موافقت خود را با درخواست شاهرخ میرزا اعلام کرد. شاهرخ با خوشحالی تمام پرده ای را که در شهر یزد بافته و به هرات انتقال داده شده بود، همراه با صد نفر در سال 848 به مصر فرستاد و پادشاه مصر ضمن استقبال شایسته از ایرانیان، آنها را در همان سال همراه با حاجیان مصر به مکه اعزام کرد و در آن سال پرده ایرانی بر قامت کعبه برافراشته شد. از زمانی که عثمانیها بر حجاز و مصر مسلط شدند، تهیه پوشش کعبه در انحصار آنان بود. آنها پرده کعبه را از مصر از محل اوقافی که برای این منظور بود، آماده و ارسال می کردند. در عهد سلیمان شاه بن سلیمان خان اوقاف کعبه در مصر، مخارج پرده را تأمین نکرد و لذا سلیمان شاه 10 قریه دیگر در مصر خریداری کرد و بر اوقاف کعبه افزود. برای این 10 قریه وقفنامه مفصلی تهیه شد و طی آن منافع حاصل از این ده قریه به تهیه پرده کعبه اختصاص یافت. به همین جهت بود که در مصر کارگاهی برای بافت پرده کعبه تأسیس شد. این کارگاه نزدیک قصر سلطان بود و به "قصر الکسوة" شهرت یافت. رئیس دار الکسوة را "ناظر الکسوة" می نامیدند. هم اکنون نیز در قاهره محله ای به نام قصر الکسوة وجود دارد. در سال 1345 روابط میان مصر و حجاز تیره شد و پرده از مصر نیامد و عبدالعزیز پرده را تهیه کرد و در سال 1346 وی مؤسسه ای را جهت بافت پرده در محله اجیاد مکه تأسیس و از هند بافندگانی آورد تا اینکه کسانی از خود مکه این صنعت را یاد گرفتند. بنابراین اولین پوششی که در خود مکه بافته شد، در سال 1346 بود. این پوشش از حریر طبیعی بود و رنگ مشکی داشت. تا سال 1358 پوشش کعبه در همان کارگاهی که عبدالعزیز ساخته بود تهیه می شد تا اینکه دولت مصر از عبدالعزیز خواست اجازه دهد پرده مجدداً از مصر حمل شود و عبدالعزیز این اجازه را داد و کارگاه مزبور تعطیل و بار دیگر پرده از مصر آمد و این کار تا سال 1382 ادامه داشت . ولی در این سال میانه جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر و ملک سعود پادشاه عربستان به هم خورد و پرده کعبه از مصر تا بندر جده حمل شد. ولی در اثر اختلاف میان مقامات سعودی و فرمانده کشتی مصری، این کشتی که حامل پرده و حجاج مصری بود به مصر بازگشت. در آن سال سعودیها در تلاش برای تهیه پرده کعبه به هند، پاکستان، سوریه و ژاپن سفر کردند ولی موفق نشدند اما وقتی به کارگاه تعطیل شده عبدالعزیز مراجعه کردند قطعه هایی را یافتند و از تنظیم آنها پرده کاملی آماده کردند و در دهم ذیحجه 1382 کعبه را با آن پوشانیدند. از آن زمان به بعد و تاکنون پرده کعبه در خود مکه تهیه می شود و محلی که اکنون برای بافت کسوة در نظر گرفته شده، در مدخل مکه در زمینی به مساحت 100 هزار متر مربع قرار دارد و مشتمل بر آلات نساجی و بافندگی دستی و هم ماشین آلات جدید است.