هادی الیاسی
عبدالعظیمبن عبداللهبن علیبن حسنبن زیدبن حسنبن علیبن ابیطالب(ع)، معروف به حضرت عبدالعظیم، نسبش با چهار واسطه به امام مجتبی(ع) میرسد. مادرش فاطمه و پدرش عبدالله فرزند علی سدید بود. تاریخ دقیق ولادتش روشن نیست؛ اما باید در سال 173هـ ق و در مدینه پای به جهان گذاشته باشد.
بر اساس اتفاق نسّابان و مورخان، عبدالعظیم حسنی در عصر امام موسیبن جعفر(ع) کودکی خردسال و یا نوجوانی ده ساله بوده است.
حضرت عبدالعظیم حسنی، سه امام معصوم؛ حضرت امام رضا، حضرت امام جواد و حضرت امام هادی ـ علیهم السلام ـ را درک کرده است.
آقا بزرگ تهرانی نوشته است: أدرک عصر الإمام الرضا و الجواد(ع) و عرض إیمانه على الإمام الهادی(ع) و توفی فی أیامه لأنه ینقل عنه أنه قال لبعض أهل الری لو کنت زرت قبره لکنت کمن زار قبر الحسین(ع)[1]؛ یعنی حضرت عبدالعظیم حسنی، امام رضا و امام جواد(ع) را درک کرده و ایمان خودش را بر امام هادی(ع) عرضه داشته و در زمان امام هادی(ع) وفات کرده است. چون از امام هادی(ع) نقل شده که به بعضی از مردم ری فرمودند: اگر قبر عبدالعظیم را زیارت میکردی، چونان کسی بودی که امام حسین(ع) را زیارت کرده است.
دوران امام رضا(ع) نخستین زمانی است که از وی با عنوان مصاحب ائمه و راوی حدیث یاد میشود. او در این زمان و در سن 25 سالگی رابطی میان امام و شیعیان بوده است.
البته این مطلب که او راوی احادیثی از امام رضا(ع) باشد، در میان اقوال تاریخی و کلام علمای رجال کمی مورد تردید قرار گرفته است؛ ولی همه نسّابان و رجالیها بر این عقیده اتفاق نظر دارند که عبدالعظیم حسنی یکی از راویان امام جواد(ع) و امام هادی(ع) بوده و در شمار یاران و خواص آن دو امام همام قرار دارد.
امام جواد(ع) به وی اعتماد کامل و علاقه فراوانی داشته و فرزند گرامیشان امام هادی(ع) نیز او را از صحابه و یاران معتمد خود میدانستند که پایه و اساس این حرف، جمله«یا ابالقاسم انت ولینا حقا» از امام هادی(ع) است.
این اعتماد امام به عبدالعظیم تا جایی است که امام بعضی از مردم را برای دریافت پاسخهای دینی خود به ایشان هدایت میکردند. اباحماد رازی میگوید:«وقتی از سامرا به محضر امام هادی(ع) رسیدم، از ایشان مسائلی از حلال و حرام پرسیدم که مرا پاسخ داد، چون خواستم محضر او را ترک کنم، فرمود: ای اباحماد هر اشکالی در امر دینی داشتی از عبدالعظیم حسنی در ری بپرس و سلام مرا به او برسان»[2]
مصاحبت با چند امام در شرایط مختلف زمانی و سیاسی هر کدام از امامان معصوم ارزشی بسیار بر حضرت عبدالعظیم بخشیده که ایشان را از جهات مختلفی ممتاز ساخته است. از جمله مصاحبت علمی همراه با آموزشپذیری و طلب آموزش آن هم بدون کوچکترین مخالفت و به صورت پیوسته و دائم آن هم نه تنها با یک امام؛ بلکه با چند امام مصعوم از شخصیت او یک راوی و محدثی ممتاز میسازد که مجموعة روایی حضرت عبدالعظیم این حقیقت را روشن میکند.
حضرت عبدالعظیم به سبب همین ارتباط زیاد با ائمه شیعه و سعایت بدگویان در مدت اقامت و زندگی خود در مدینه سوء ظن متوکل را نسبت به خویش برانگیخت؛ از این رو به دستور متوکل او را از مدینه به سامرا منتقل کردند.[3] او در مدت اقامتش در سامرا، زیر نظر مزدوران خلیفه به شدت مورد کنترل بود که سرانجام در دوران خلافت المتعزبالله و یا به روایتی متوکل، و به دستور امام علی نقی(ع) به ری مهاجرت کرد.
یکی از علتهای اصلی دشمنی خلیفه عباسی با حضرت عبدالعظیم فعالیتهای سیاسی و مخالفتهای او با بنیعباس بود؛ زیرا او همچون دیگر رجال و شخصیتها و بزرگان شیعی برای معرفی و حمایت از امام عادل و معصوم خود، تلاشهای فراوانی داشته است.[4] در سال 224 هـ ق که امام هادی(ع) را به سامرا میبردند، با وجود کنترل شدید امنیتی و دستور منع ملاقات شیعیان با امام، عبدالعظیم حسنی مذاکراتی را با امام داشته است. پس از رسیدن گزارش و جریان مذاکره و دیدار عبدالعظیم حسنی با امام، به خلیفه وقت، او فرمان دستگیری وی را صادر کرد. درست در همین زمان بود که امام هادی(ع) به او فرمود:«[قال الله]وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّه»[5] و بدین ترتیب امام به او فرمود که خود را از شهر خارج کند و از خطر خلیفه برهاند.[6]
خروج حضرت عبدالعظیم و مهاجرت او به ایران و ری افزون بر گریز از ستم خلیفه، نشر معارف اهل بیت(ع) را در سرزمینی که مردمش عاشق و محب اهل بیت(ع) بودند، به دنبال داشت.
به گفته استاد حکیمی چه بسا عبدالعظیم حسنی از سوی امام هادی(ع) برای این کار به نوعی مأموریت داشته است. استاد حکیمی مینویسد:«زیرا نمیشود با این قدر و منزلت و دیانت و تقوا، کسی که حتی عقاید خود را بر امام عرضه میکند تا از درستبودن آن اطمینان یابد، اعمال او به ویژه اعمال اجتماعی و سیاسی او برخلاف نظر و رضای امام باشد، حال چه به این رضایت تصریح شده یا خود حضرت عبدالعظیم با فرهنگی دینی و فقه سیاسی بدان رسیده باشد.»[7]
به هر ترتیب حضرت عبدالعظیم حسنی مخفیانه از سامرا خارج شد و پس از گذرادن شهرها و روستاها به ری آمد.[8]
او در سرداب منزل یکی از شیعیان در محلة ساربانان یا ساربان ساکن شد و در همان سرداب به عبادت و ریاضت میپرداخت، به شکلی که روزها روزه بود و شبها را به نماز میایستاد.
حضور مخفیانه در ری و حضورنداشتن وی میان جامعه بر مشتاقان و علاقهمندان شیعه و ارادتمندان ائمه اطهار(ع) پنهان نماند و خبر سکونتش دهان به دهان میان مردم پیچید. بعد از گذشت اندک زمانی سیل عاشقان برای دیدارش به محل سکونت او سرازیر شد.
حضور حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) در ری چندان به طول نینجامید و بعد از گذشت زمانی کوتاه یعنی حدود دو سال قبل از رحلت امام هادی(ع) و در سال 252 هـ ق چشم از جهان فرو بست.[9]
رسانیوز به نقل از منابع زیر:
آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی، در گذشته و حال، اصغر قائدان.
خورشید ری، مهدی حسینیان قمی.
مجموعه مقالات کنگره حضرت عبدالعظیم حسنی.
--------------------------------------------------------------------------------
1ـ الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج 7، ص 190.
2ـ عمدة الطالب فی انساب آل ابیطالب، ص 112.
3ـ مروج الذهب، ج 2، ص 11.
4ـ امام در عینیت جامعه، ص 72.
5ـ نساء: 100.
6ـ جنة النعیم، ص 328.
7ـ امام در عینیت جامعه، ص 73.
8ـ جنة النعیم، ص 328.
9ـ همان، ص 402.
******************** رسانیوز