تدبیر و مدیریت، با رعایت اصول، قواعد و متد مدیریت صحیح که در آن سه مولفه فضایل اخلاقی، چارچوب شرع و اصول منطق به شدت حفظ و حراست می گردد، سرمایه اندک کشور را افزون می کند؛ اما مدیریت و تدبیر نادرست، که ممزوج با عمل غیر اخلاقی، خلاف شرع و مغایر با قواعد منطقی است، سرمایه انبوه هر نظامی را نابود می سازد. حال در تبیین ضرورت و اهمیت اخلاق برای مدیریت کلان، به نحو اخص و برای مدیران جزء و دیگر افراد جامعه به نحو اعم، به ذکر مطالبی در چند بخش می پردازیم. نیاز عمومی به تذکرات اخلاقی با توجه به سرکش و طغیان گر بودن نفس اماره -که حتی انبیای الهی هم از خطر آن به خدا پناه می بردند- همه انسانها در معرض خطر تسلط نفس اماره می باشند، اما این خطر برای مسئولان و مدیران که از امکانات مادی و قدرت ظاهری بیشتری برخوردارند، بیشتر و خطرناک تر می باشد، از این رو به اخلاق اسلامی-که سپری در مقابل نفس اماره است- نیاز بیشتری دارند و یکی از راه های ایستادگی در مقابل نفس اماره، با تذکرات اخلاقی عمومی و امر به معروف و نهی از منکر حاصل می گردد. در این امر تنها دانستن کافی نبوده و حتی موضوع جایگاه اجتماعی و علمی نیز شرط نمی باشد، بلکه باید تذکرات اخلاقی به یک فرهنگ عمومی تبدیل شود. حضرت امیر(ع) درخصوص تذکرات اخلاقی می فرمایند: «نهایت دینداری فرمان به خوبیها و نهی از زشتیها و انجام فرامین خداوند است.» (غررالحکم و دررالکلم، حدیث 6299) نیز حضرتشان در خصوص ارزش این عمل می فرمایند: « تمام کارهای نیکو و جهاد در راه خدا، برابر امر به معروف و نهی از منکر چونان قطره ای بر دریای مواج و پهناور است و همانا امر به معروف و نهی از منکر نه اجلی را نزدیک می کنند و نه از مقدار روزی می کاهند و از همه اینها برتر، سخن حق در برابر حاکمی ستمکار است. » (حکمت374)
دو آفت مهم ترک تذکرات اخلاقی به مدیران در جامعه عبارت است از: 1- سلطه حکام فاجر و ظالم: امیرالمومنین می فرمایند: «امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که بدهای شما بر شما مسلط می گردند، آنگاه هرچه خدا را بخوانید جواب ندهد.» (نامه 47)؛ این یک واقعیت مسلم و تجربه شده در طول تاریخ جهان و بالاخص تاریخ ایران زمین است که هرگاه مردم نسبت به نظام حکومتی حاکم بر سرزمین خویش و حاکمان صاحب قدرت در آن بی تفاوت گشته و اقدام موثری در جهت اصلاح امور مملکت و اصلاح مفاسد اخلاقی و روش های مدیریتی در زمامداران و مدیران خود ننموده اند، به تدریج حکومت به حکومتی استبدادی با مدیران و حاکمانی قدرت طلب، ثروت اندوز و مطیع هواهای نفسانی بر راس آن تبدیل گشته است. در بسیاری از حکومت های حال حاضر در دنیا که حتی با انقلاب های مردمی بر سر کار آمده اند، می توان این وضعیت را مشاهده نمود. با گرفتار شدن بیش از حد مردم به مادیات و هواهای نفسانی و دوری ایشان از آرمانهای انقلابی خویش که لازمه پیشبرد آن آرمانها وجود ملکات و فضایل اخلاقی برای مدیران و زمامداران حکومت بوده است، شاهد انحراف در این انقلاب ها و تبدیل تدریجی و گام به گام آنها به حکومت های استبدادی بوده ایم. هم اکنون بسیاری از مسلمانان در کشورهای اسلامی بدلیل بی توجهی به لزوم انتخاب زمامداران صالح و مدیر و مدبر بر راس امور و نیز عدم تحرک لازم جهت اعتراض و تذکر به تخلفات و تخطی گسترده حاکمان بی کفایت خویش از قوانین داخلی و چارچوب های موردنظر شرع مقدس، گرفتار وضعیت مذلت باری گشته به نحوی که رژیم صهیونیستی به همراهی آمریکا، تمامی این کشورها را در موضع ضعف و زبونی قرار داده اند. مردم مسلمان، در عین حال از فساد اقتصادی، سیاسی و اخلاقی شدید در حاکمان خویش نیز به شدت در عذاب و مشقت می باشند. این است وعده الهی که از زبان امیرالمومنین جاری گشته است. در صورت عدم توجه مردم مسلمان ایران به این نکته مورد تاکید حضرت امیر(ع)، این وعده نیز در خصوص مردم و حکومت حاکم بر ایران نیز محقق خواهد گشت. 2- فساد جامعه اسلامی و عدم پیروی از نیکان: حضرت امیر(ع) در این خصوص می فرمایند: «هرگاه امر به معروف و نهی از منکر نکردند، دیگر از نیکان و امامان اهل بیت پیروی نخواهند کرد.» (غررالحکم، حدیث4140) عدم توجه به این فریضه الهی همانطور که گفته شد در ابتدا سبب تسلط حاکمان و مدیران فاسد و ظالم بر تمامی ارکان زندگی مردم خواهد گشت. سپس با تسلط این حاکمان، دین و اعتقادات مردم به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و به انحراف کشیده خواهد شد به نحوی که به تدریج مردم بواسطه سستی در ایمان نسبت به رهبران و منادیان دینی خود بی توجه شده و از نیکان و ابرار به دور افتاده و نسبت به چارچوب شرع و آموزه های دین کاملا بی توجه خواهند شد. مصادیق فراوانی برای این امر در تاریخ پادشاهی ایران پس از اسلام وجود دارد که در این میان می توان به پادشاهان ظاهر فریب قاجاریه و پهلوی اشاره نمود که خصوصا پهلوی اول در ابتدای حکومت خویش با ظاهرالصلاح و معتقد به دین نشان دادن خویش اقدام به جلب نظر مردم و در نهایت مبادرت به ریشه کن کردن دین و ایمان مردم نمود. منبع: صبح صادق