تشویق یکی از ابزار مهم تربیت است که مربی می تواند از آن بهره گیرد و کودک را به کارهای نیک علاقه مند سازد. کودک در سایه تشویق، از بسیاری از خواسته های خود چشم می پوشد و به راهی که مورد نظر مربی است، قدم می گذارد.
تشویق به معنای به شوق آوردن، کار کسی را ستودن و او را دلگرم ساختن است.(1)
نیاز به تشویق از تمایلات فطری هر انسان است که تا پایان عمر در او باقی می ماند. این خطاست که تصور کنیم شخص از آن جهت که بزرگ شده است و خوب و بد را می فهمد، احتیاج به تشویق ندارد، زیرا بسیاری از تلاشها و رقابتهای بزرگسالان به منظور به دست آوردن تشویق و تحسین دیگران است.
شیوه تشویق
تشویق گاهی زبانی است که مربی با دلجویی و بیان جملات محبت آمیز، رفتار و گفتار کودک را مورد تشویق قرار می دهد و او را به کار و راهش دلگرم و امیدوار می کند و گاهی عملی که مربی با به آغوش گرفتن کودک و نوازش او و نگاه توأم با لبخند و خرید شکلات، اسباب بازی، لباس و گردش او را به خاطر عملی که انجام داده است، می ستاید.
نکته لازم به تذکر این است که در نوع و شیوه تشویق باید سن و درک کودک را مورد توجه قرار داد و تشویق را به موازات نوع عمل و درک او تغییر داد. به عنوان مثال یک کودک 3 ـ 4 ساله بهترین تشویق برای او، یک شکلات است و برای یک نوجوان 14 ـ 15 ساله، یک گردش علمی و دیدار از موزه ها و شخصیتهای اجتماعی ارزنده ترین تشویق است.
آثار تشویق
1ـ تشویق، خستگی و نومیدی را از کودک دور می سازد و او را نسبت به هدف و راهی که انتخاب کرده است، امیدوار می سازد.
2ـ کودک با تحسین و تشویق، در صدد اصلاح ناسازگاریها و نقاط منفی اخلاقی خود برمی آید و بسیاری از شیوه های غلط رفتاری خود را اصلاح می کند.
3ـ تحسین رفتار و گفتار کودک باعث می شود که در سر دو راهیها سرگردان نشود و در کاری که انجام می دهد، کوشاتر و جدی تر باشد.
نکاتی پیرامون تشویق
1ـ هنگام تشویق، کودک باید بفهمد که به چه جهت مورد تحسین قرار گرفته است.
2ـ تشویق باید هر چند وقت یک بار و در برابر کارهای برجسته کودک باشد، نه به صورت همیشگی و برای هر کاری؛ زیرا در این صورت، تشویق تأثیر خود را از دست خواهد داد.
3ـ تشویق نباید از حد اعتدال تجاوز کند، زیرا ممکن است کودک را به خودبینی و خودستایی گرفتار کند.
4ـ تشویق نباید شکل رشوه به خود بگیرد، که در این صورت اثر مثبت و سازنده نخواهد داشت.
5ـ باید عمل یا اخلاق نیک کودک را تحسین کرد نه خود او را. او باید بفهمد که کارش ارزش دارد و او جدای از کارش ارزنده نیست.
جایگاه تنبیه در تربیت:
تنبیه به معنای بیدار کردن و آگاه کردن کسی بر امری است. از این رو تنبیه همیشه به صورت کتک زدن، ملامت کردن و اعمال فشار نیست، بلکه این هدف (آگاه کردن شخص) ممکن است با نصیحت، ارشاد و موعظه حاصل شود و او متوجه خطای خود بشود. پس تنبیه به خاطر هدایت است نه فرو نشاندن خشم مربی.
در نظام تربیتی اسلام اصل تنبیه به عنوان عاملی بازدارنده، پذیرفته شده است زیرا جامعه و مردمی که در برابر اعمال و رفتار خود کنترلی نبینند و با نصیحت و گاه اعمال فشار و کیفر محدود نگردد، طغیان خواهند کرد.
شیوه تنبیه
شیوه عاطفی بهترین و موفقترین شیوه های تربیتی است. کودک باید با مفهوم جملاتی از قبیل «دوست دارم و دوست ندارم» والدین آشنا شود و آثار مطلوب و نامطلوب آن را دریابد. تخلفات کودک باید با چهره ناراضی والدین روبه رو شود و از برخورد مربیان خود راه و روش صحیح و مورد نظر آنها را پیدا کند. او باید همیشه مورد مهرورزی و خوشرفتاری والدین قرار گیرد تا نصیحتهای آنها را مانند تابلویی در مقابل خود تجسم کند.
گاه پیش می آید که رفتار خلاف کودک با پند و اندرز اصلاح نمی شود و در شیوه رفتاری خود تغییری نمی دهد. در این صورت والدین با استفاده از روشهای مناسب با توجه به نوع و زمان جرم به بازداشتن و تنبیه بدنی او با شرایطی اقدام کنند. مربی اگر ناچار از تنبیه بدنی شد، کافی است ضربه ای به باسن یا پشت دست کودک بزند و در مواردی که تخلفش بزرگتر و سنگین تر باشد تنبیه شدیدتری را اعمال کند.
تنبیه بدنی به عنوان یک عامل بازدارنده ـ در صورت عدم کارآیی دیگر ابزار تربیتی ـ به حساب می آید و چندان سازنده نیست؛ زیرا کودک ممکن است از ترس کتک، به ظاهر مرتکب خلاف نشود، اما عادت زشت خود را از دست ندهد.
امیر مؤمنان علیه السلام می فرماید:
«اِنَّ العاقِلُ یَتَّعِظُ بِالاَدَبِ وَ البَهائِمُ لا یَتَّعِظُ الاّ بِالضّربِ»(2)
خردمند، با ادب پند می آموزد و حیوانات با کتک و زدن تربیت می شوند.
تنبیه کودک در سخن امام صادق علیه السلام:
با توجه به مطالبی که گذشت و با عنایت به اینکه سراسر وجود کودک سرشار از عاطفه است و بسیاری از رفتار و گفتارهای خود را بر اساس برخوردهای عاطفی والدین خویش قرار می دهد؛ امامان علیهم السلام در بیان شیوه های تربیتی بویژه در مورد کودکان، مربیان را به استفاده از این شیوه تشویق کرده اند.
مربیانی که با فرزندان خود با خوشرفتاری و محبت برخورد می کنند، می توانند از «قهرکردن» با کودک به عنوان یک وسیله اصلاحی بهره برداری کنند.
فردی خدمت امام صادق(ع) شرفیاب شد و از فرزندش شکایت کرد. امام(ع) در پاسخ او فرمود:
«لا تَضْرِبْهُ وَاهْجُرْهُ و لا تُطِلْهُ»(3)
او را نزن، با او قهر کن ولی این قهر را طولانی نکن.
نکات مهم در تنبیه کودک:
1ـ در تنبیه، پدر و مادر با هم اقدام نکنند، اگر یکی طفل را تنبیه کرد، دیگری به عنوان پشتوانه روحی او باقی بماند.
2ـ پیش از تنبیه باید ریشه تخلف را کشف کرد و سپس به رفع آن اقدام نمود.
3ـ تنبیه به عنوان آخرین ابزار تربیتی مورد استفاده قرار گیرد.
4ـ باید عمل کودک را تنبیه کرد، نه شخصیت و تمام وجود او را.
5ـ تنبیه با جرم و خطای کودک متناسب باشد.
6ـ تنبیه چند جانبه نباشد؛ یعنی به این صورت نباشد که طفل هم کتک بخورد، هم سرزنش شود و هم مورد تمسخر قرار گیرد.
ملامت کودک
بیشتر والدین در برخورد با خطاهای کودکان، آنها را تنبیه نمی کنند، اما بیش از آن کودکانشان را مورد سرزنش خود قرار می دهند، که این شیوه موجب گستاخی کودک در برابر والدین خود می شود و زمینه اصلاح او را از بین می برد.
در تربیت، از ملامت به عنوان یک وسیله اصلاحی حساب شده می توان استفاده کرد.
ملامت لازم نیست که به صورت غلیظ و همراه با خشونت باشد بلکه ممکن است به صورت سؤالاتی از کودک باشد که او را وادار به اندیشیدن در رفتار خود می کند. برای مثال می توان به دور از عصبانیت با جملاتی از قبیل: آیا در خطاهای خود فکر آبروی خود و ما را نکردی؟ آیا نمی خواهی در رفتار و گفتار خود تغییری ایجاد کنی؟ و ... او را متوجه خطایش کرد.
افراط در ملامت
مربیانی که برای تربیت کودکان خویش با ابزار سرزنش جلو می روند و او را به خاطر کوچکترین لغزش و بدون در نظر گرفتن نوع جرم و سن کودک، مورد سرزنش قرار می دهند، بزرگترین اشتباه را مرتکب می شوند.
افراط در سرزنش، کودک را لجباز و ناامید بار می آورد، به طوری که او خود را قابل اصلاح نمی داند و به تدریج تعادل روانی خود را از دست می دهد و برای خود آینده ای تاریک تصور می کند، از این رو برای آرام کردن خویش، به خرابکاری، فریبکاری، سیگار، فرار از خانه و مدرسه روی می آورد و گرفتار ناآرامی عصبی می شود. حضرت علی(ع) می فرماید:
«الاِفراطُ فی المَلامَةِ یَشُبُّ میزانَ اللِّجاجِ»(4)
زیاده روی در سرزنش، آتش لجاجت را شعله ور می سازد.
--------------------------------------------------------------------------------
1- فرهنگ عمید.
2- غررالحکم، ترجمه محمدعلی انصاری، ج1، ص236.
3- بحارالانوار، ج104، ص99.
4- بحارالانوار، ج23، ص114.
منبع: تبیان