صبح یک روز در زمانی که ایشان مجرد بودند، حین عبور از دالان بین دارالشفا و مدرسه فیضیه متوجه زنی میشود که وضع حمل کرده و حال نامساعدی دارد، امام به حجره رفته نبات داغ برایش درست کرده و با وجودیکه ممکن بود به او تهمتهایی وارد شود، نبات را به آن زن میخوراند چرا که اگر این کار را که تکلیف بود انجام نمیداد آن زن تلف میشد.
|