علی(ع) درجنگ صفین است. شمشیرها به کسی رحم نمی کنند. بال های بلند مرگ بر سر جنگجویان دو سپاه گسترده است. «ربیع بن خثیم» از شخصیت های بزرگ تابعین و یکی از زهاد ثمانیه، نزد حضرت امیر(ع) آمد و عرض کرد: «یا امیرالمومنین انا شککنا فی هذا القتال علی معرفتنا بفضلک» ای امیرالمومنین با اینکه ما از مقام و مرتبت تو مطلع هستیم اما نسبت به این جنگ در شک هستیم که آیا حق است یا باطل. عبارت:« شککنا فی هذا القتال «تنها سخن ربیع نبود، بسیاری با تمسک به همین عبارت به وظیفه خود عمل نکردند و تا آخر در تار و پود این شک گرفتار ماندند. دور ماندن مردم برای سالهای طولانی از آموزه های اصیل اسلامی و حاکمیت تازه مسلمان ها و کسانی که پس از فتح مکه اسلام آورده بودند بر جهان اسلام و منزوی شدن کسانی که آیات وحی را از زبان مبارک پیامبر اعظم(ص) شنیده بودند و کج فهمی و جهالت کسانی که به واقع طرفدار اسلام بودند، عوامل ایجاد «شک» در حساس ترین برهه تاریخ اسلام شدند. این وضعیت در زمان امام حسین (ع) تغییر حالت داد و از یک جهت بدتر شد و آن، اینکه دعوت کنندگان از امام حسین(ع) با صراحت اعلام حمایت کردند و مسئله «شک» برای آنها مطرح نبود زیرا یزید برخلاف پدرش تظاهر به فسق داشت و به هیچ وجه نمی توانست در زمره کسانی قرار بگیرد که قابلیت قیاس با امام حسین(ع) را داشته باشند. مصیبت اهل کوفه این بود که «ناتوانی در اقدام» جای «شک» را برای آنها گرفته بود. روز عاشورا هنگامی که امام حسین(ع) برای آنها سخنرانی کرد و بسیاری از مطالب لازم را برای آنها بیان فرمود در نهایت با توجه به جوسازی که شمر ملعون کرد فرمود: فان کنتم فی شک من هذا افتشکون فی انی ابن بنت نبیکم... اگر درباره آنچه که گفتم شک دارید، آیا در اینکه من پسر دختر پیامبر(ص) شما هستم هم شک دارید...؟ هیچکس نمی توانست بگوید من تو را نمی شناسم، آنها حسین را می شناختند و چه بسا بسیاری از آنها هم دوست داشتند به وی کمک کنند اما چرا این کار را نکردند؟ طبری به نقل از سعدبن عبیده می گوید: عده ای از شیوخ و بزرگان کوفه در بالای تپه ای ایستاده بودند و بر مظلومیت حسین(ع) گریه و برای پیروزیش دعا می کردند و می گفتند:« اللهم انزل علیه النصر خدایا حسین را پیروز گردان.» سعد که خود در سپاه عمر سعد بود برآشفت و به آنها گفت: ای دشمنان خدا چرا فرود نمی آیید و او را یاری نمی کنید؟» پاسخ این سوال کلیدی که می تواند در هرلحظه سرنوشت سازی در تاریخ راه صحیح را ترسیم کند به زیبایی در فرمایشی از امام حسین(ع) آمده است. هنگام ورود به کربلا پس از برافراشته شدن خیمه ها امام حسین(ع) اهل بیت و یارانش را جمع کرد و در حالی که از به یاد آوردن آنچه که قرار است پیش آید اشک برچشمان مبارکش نشسته بود دست به دعا برداشت و لب به شکوه از مسلمانان نامسلمان گشود و سپس رو به اصحاب کرد و فرمود:« الناس عبیدالدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرت معایشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الدیانون. مردم بنده و برده دنیایند و دین لقلقه زبان آنها است از هر سو که زندگیشان تامین شود به همان سو می چرخند هرگاه به گرفتاری ها مبتلا شوند دینداران تقلیل خواهند یافت.» از فرمایش حضرت(ع) برمی آید که اسلام در بزنگاه های حساس به انسان هایی به تمام معنا دین مدار و اهل «اقدام صحیح» نیاز دارد و این امر از ناحیه کسانی ساخته است که دین وجودشان را در سیطره خود گرفته باشد و یا از چنان آمادگی برخوردار باشند که در لحظه تصمیم گیری یک باره دین وجودشان را تسخیر کند همانگونه که این اتفاق برای زهیر افتاد و شهدای انقلاب اسلامی رهسپار این راه شدند. اگر «ربیع» بهانه ای به نام «شککنا» داشت کوفی ها این بهانه را هم نداشتند اما هر دو در یک امر مشترک بودند که نگذاشت آنها طعم رستگاری ناشی از خدمت و جلب رضایت امام زمانشان را بچشند و آن نارسایی در فهم دین و در نتیجه عدم «اقدام بهنگام» بود. اگر کوفیان دین به دنیافروش با اندکی بصیرت و تامل در آنچه که در حال وقوع بود می اندیشیدند کار به آنجا نمی کشید که به فرموده امام سجاد(ع) در شب عاشورا امام حسین(ع) این ابیات را زمزمه کند: یا دهراف لک من خلیل کم لک بالاشراق والاصیل من صاحب و طالب قتیل والدهر لایقنع بالبدیل و کل حی سالک سبیل ما اقرب الوعد من الرحیل و انما الامر الی الجلیل ای روزگار اف بر دوستی تو باد که از طلوع آفتاب تا غروب، چه بسیار دوستان را می کشی و در کشتن هم بدیل نمی پذیری. هر زنده ای این راه را می رود. چه نزدیک است گاه کوچ کردن و عاقبت کار به سوی پروردگار جلیل است. امام حسین(ع) با زمزمه این اشعار در اوج زیبایی، تمام آنچه که در روز عاشورا قرار بود واقع شود را بیان کرد. نسیم و سکوت شب عاشورا با هم تبانی کردند که زمزمه های امام حسین(ع) به گوش بی بی زینب(س) برسد تا او سراسیمه خود را به خیمه امام حسین(ع) برساند. این اشعار که واژگانش سفیران مرگ، شهادت، در خون غلتیدن، بر خاک افتادن، سر بر نیزه رفتن و اسیر شدن خاندان پیامبر اعظم(ص) بود تاب و توان را از ام المصائب گرفت. امام صادق(ع) در توصیف سختی روز تاسوعا فرمود: «تاسوعا یوم حصر فیه الحسین(ع) و اصحابه بکربلا و اجتمع علیه خیل اهل شام... نهم محرم روزی بود که امام حسین(ع) و اصحابش در کربلا توسط سپاهیان شام محاصره شدند...» حضرت زینب(س) هم پس از ورود به خیمه امام حسین(ع) در حالی که گریان و مضطرب بود گفت: اینکه راه چاره بر تو مسدود گشته و تن به مرگ داده ای بیشتر قلبم را جریحه دار می کند و جانم را می سوزاند.... بابی انت و امی یا حسین رضا گرمابدری