1- سالهای زیادی از آئین حنیف ابراهیمی گذشته بود و در میان قوم مکه جز اندکی که خدای یگانه را می پرستیدند و در سیاه باد جاهلیت، چنگ در شاخه طوبای توحید داشتند، باقی نمانده بود. در عصر نادانی و خودپرستی، لات و عزی حاکم دلهای زنگار گرفته و کژ اندیش شده بود؛ جایی که عرب جاهلی حیات خویش را جز به شمشیر و شتر و شعر و شراب نمی دید.گو اینکه قرنها پیش حضرت ابراهیم(ع) در آینه نبوتش این روزگار قدار بی مقدار را می دید که در دعایش از خداوند چنین طلب کرده بود: «ربنا وابعث فیهم رسولاً منهم. خداوندا! از میان مکیان و نسل من رسولی مبعوث گردان»... و قرنها بعد، «دعای» ابراهیم خلیل، «ردای» رسالت محمد رسول الله(ص) شد، همو که خود می فرمود: «من استجابت دعای پدرم ابراهیم هستم» و بدین ترتیب در پی احیای مذهب حنیف، آیین جدید را همان «مله ابراهیم حنیفاً» نامیدند و خداوند فرمود: «هو سماکم المسلمین. ابراهیم(ع) نام مسلمانی را برای شما برگزید.»2- «خداوند بزرگترین فرشته خود را از خردسالی پیامبر، همدم و همراه ایشان ساخت. این فرشته در تمام لحظات شبانه روز با آن حضرت همراه بود و او را به راههای بزرگواری و اخلاق پسندیده و شایسته رهبری می کرد» این، سخن حضرت علی(ع) در وصف سالهای پاکی و طهارت و حالات معنوی و مشاهدات روحانی پیامبر(ص) در سالهای قبل از بعثت است.... بیست و هفتم ماه رجب سال پنجم تجدید بنای کعبه بود و چهل سال از عمر محمد امین(ص) می گذشت. همچو عبدالمطلب بر آئین پاک حنیف بود و به رسم ایشان در دل کوه، شب و روز رابه خلوت و عبادت می گذراند. از جهل و فسادی که بر جامعه آن روز - به ویژه مکه- حاکم بود، گریزان بود و به قصد تفکر و عبادت در مکانی خلوت، از آنان کناره می گرفت و به «حرا» پناه می برد.آن روز نیز، سر به دیوار غار، دل را به خلوت مناجات با خدای خود سپرده بود. در وصف لحظه نزول جبرئیل امین از شعر فاخر وزیبای شاعر گرانمایه سیدعلی موسوی گرمارودی وام می گیرم؛«... که ناگه این صدا آمد... بخوان ای مرد... بنام آن بخوان که ات آفرید ای مرد... «بخوان»... اما جوابی برنمی خیزد... محمد سخت مبهوت است گویا... کاش می دیدم... صدا با گرمتر آوا و شیرین تر بیانی بازمی گوید: ...«بخوان» ...اما محمد همچنان خاموش... دل اندر سینه من باز می ماند به کار خویش... گویی می روم از هوش... زمان در اضطراب و انتظار پاسخش... گویی فرو می ماند از رفتار... و هستی می سپارد گوش... پس از لختی سکوت... اما که عمری بود گویی... گفت: من خواندن نمی دانم...»و بدین سان آیات آغازین سوره علق از جانب خداوند وحی شد تا به وسیله قرآنی که آن را روشن و استوار گردانید، بندگانش را از پرستش بتان منع و به عبادت و ستایش خویش فرا خواند.3- هدف بنیادین بعثت پیامبران(ع) دعوت به عبودیت خداست که مظهر این عبودیت نفی نظام طاغوتی و پذیرش حاکمیت خدا در جامعه است. پروردگار متعال در قرآن می فرماید: «و لقد بعثنا فی کل امه رسولا ان اعبدو الله و اجتنبوا الطاغوت. همانا در میان هر امتی پیامبری فرستادیم تا به مردم ابلاغ کند که خدا را بپرستید و از طاغوت دوری کنید».حضرت امام(ره) درباره بعثت رسول اکرم(ص) می فرمایند: «قضیه بعثت مسئله ای نیست که ما بتوانیم در اطراف او صحبتی بکنیم. ما همین قدر می دانیم که با بعثت پیغمبر اکرم انقلاباتی حاصل شد و چیزهایی در دنیا حاصل شدکه قبل از او نبوده است. آن معارف که به برکت بعثت رسول اکرم(ص) پخش شد... می بینیم که از حد ادراک بشریت خارج است. اعجازی است فوق ادراک بشریت... آنچه که ما از بعثت می توانیم بفهمیم برکاتی است که از این پدیده حاصل شده است.»بدون شک انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام راحل(رض) به حق، یکی از برکات بعثت رسول خداست. ایران ستم شاهی که روزگاری نقطه امید ستم گران بود، اکنون در سراسر جهان پرچمدار اسلام ناب محمدی(ص) شده است.مکتب اسلام که پیام آور برنامه ای فراگیر و جامع برای ابناء بشر است، به یقین احکام فردی و اجتماعی را با خود به همراه دارد و این احکام، درصورتی مفید و کارساز خواهد بود که به اجرا درآیند و اجرای قانون واحکام الهی نیز ضرورتاً نیازمند حکومتی است که ضامن آن باشد.انقلاب اسلامی ادامه بعثت پیامبر(ص) است و همان سان که آن حضرت با رسالت خود غبار انحراف و تحریف را از چهره ادیان الهی سابق بر اسلام زدودند و با نسیم یکتاپرستی و آیین مسلمانی، پنبه خرافات و بت پرستی را به باد نیستی و نسیان سپردند و البته آنچه کردند مجاهدتی سخت همراه با بیم و امید بود تا آنجا که خداوند خطاب می کند «یا ایها المدثر، قم فاندز...»، حضرت امام خمینی(ره) نیز با قیامی پیامبرگونه و با هدفی که جزء اصول بعثت انبیاء است «ستیزه با طاغوت زمان» کردند و غبار از رخسار دین و آیین محمدی(ص) برگرفته و اسلام ناب و انقلابی را در قالب حکومت اسلامی احیا نمودند.4-سالهاست که سکولاریست های به ظاهر مسلمان داعیه جدایی دین از سیاست سرداده اند. از کسانی چون العشماوی و علی عبدالرزاق گرفته تا سکولارهای وطنی با بیان آنکه وظایف پیامبر چیزی فراتر از تبلیغ دین نبوده، تشکیل حکومت اسلامی را امری بیهوده تلقی می کنند.مقام معظم رهبری در دیدارسال گذشته مسئولان نظام، اقشار مردم و سفرای کشورهای اسلامی در روز عید مبعث با معظم له می فرمایند: «پیروی از حرکت پیامبر خاتم یعنی یگانه دانستن دین و سیاست و تشکیل حکومت اسلامی برای برقراری عدالت و تزکیه و تعلیم... سیره و عملکرد پیامبر اعظم(ص) نشان می دهد که در تفکر اسلامی نمی توان سیاست و مدیریت جامعه را به دست هدایتگری غیر از اسلام سپرد و به اخلاق و معنویت بسنده کرد.»آنچه مسلم می نماید در سیره پیامبرگرامی اسلام، «اخلاق و حکومت» و «دین و دولت» از منبع عظیم وحی و قرآن سیراب می شوند. نیاز امروز ملت های مسلمان جهان تشکیل حکومت اسلامی به معنای واقعی کلمه است تا ضمن رشد اخلاق و معنویت، زمینه های پیشرفت در عرصه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و علمی فراهم آید.بدون تردید شعار ملت ها، دولت ها و صاحبان مکاتب گوناگون در جهان برای تأمین آزادی و عدالت اجتماعی و فتح قله های دانش و ترقی و ارتقاء سطح زندگی بشری، جزیی از شعارهای بعثت انبیاء الهی است.حمید امیدیمنبع: کیهان:18 مرداد86