گفته اند -و حکیمانه گفته اند- که «جز راست نباید گفت» ولی این نکته نیز بر آن افزوده اند که «هر راست نشاید گفت» و نگارنده از آن هنگام که به آنچه خواهم گفت دست یافتم، سخت به تردید افتادم که این «خبر راست» از نوع «گفتنی »هاست یا از آن دسته که «نشاید گفت»؟ اما سرانجام کفه گفتن سنگین تر آمد، چرا...؟ خواهم گفت؛ چند سالی است روز 24 تیرماه که از راه می رسد خیل عظیمی از شیفتگان و ارادتمندان «آقا» فرارسیدن این روز را به عنوان روز تولد رهبر معظم انقلاب به یکدیگر تبریک می گویند و همه ساله جماعت انبوهی که تازه از مناسبت این روز باخبر شده اند بر این خیل عظیم افزوده می شود، تا آنجا که امسال علاوه بر ارسال شاخه های گل، کارت تبریک، پخش شربت و شیرینی، تهنیت از طریق پیام های تلفنی و... برخی از روزنامه ها نیز، ستون و صفحه و یادداشت به پاسداشت این روز اختصاص دادند و کیهان نیز... و اما، آن «خبر راست» که نگارنده در گفتن آن تردید داشت و سرانجام گفتن را بر نگفتن ترجیح داد این است که «تولد آقا در تیرماه نیست»... اول بار که شماری از شیفتگان آقا با ارسال سبدهای گل و نامه های محبت آمیز سالروز تولد ایشان را تبریک گفتند، آقا در پاسخ آنان سخنی فرمودند که واگویه آن دشوار است و بیم جسارت می رود، اما... راستی به یاد دارید روزی امام راحل ما (ره) خطاب به جماعتی از دلدادگان پاکباخته خویش که به دیدار ایشان رفته بودند، فرمودند اگر مرا خدمتگزار بخوانید خوشتر دارم تا رهبر بنامید؟... اما کدام عاشق شیفته ای زبان به این جسارت می گرداند؟... باز هم به یاد می آورید که وقتی جماعتی در ستایش آقا سخن از همگامی با امیر مؤمنان(ع) بر زبان آوردند، ایشان ابرو درهم کشیده و فرمودند خاک پای جناب قنبر، غلام حضرت امیر(ع) هم نیستند و... و اما، آن سخن آقا که واگویه آن دشوار است چه بود؟ چند سال پیش وقتی برای اولین بار سبدهای گل و نامه های تبریک میلاد آقا به ایشان رسید، در چند کلمه خطاب به یکی از نزدیکان خویش نوشته بودند «اولاً، مولود این حقیر در تیرماه نیست و ثانیاً؛ من و روز تولدم ارزش این محبت ها را نداریم و اینها موجب شرمندگی من است، در عین حال لازم است از همه آنها تشکر شود.» غیر از یک مورد در محضر امام(ره)، هرگز به یاد نمی آورم که در گفتن و نوشتن تا این اندازه گیج و مضطرب باشم، که حالا هستم... چرا می نویسم؟ به درستی نمی دانم، یا می دانم ولی یارای گفتن ندارم... «گنگ خواب دیده ام»...شاید! خبر «راست» است که ولادت آقا در تیرماه نیست، چون خود فرموده اند، پس شیفتگان حضرتش باید بدانند اما، آنچه آقا به تواضع فرموده اند را باور ندارم، نه من، هیچکس باور ندارد... محبت اگر زیباترین سرود کائنات است و عشق اگر دل انگیزترین ترانه هستی است -که هست- چه کسی دوست داشتنی تر از آقا که همه عشق ها نثار او شود؟... نایب مراد غایب(عج) که زلال آفرینش است و سایه آن گل که هرچند، قرن ها پیش از این شکفته است اما تنها گل شکفته ای است که هنوز در غنچه مانده است و تنها غنچه ای که باز است و دیده نمی شود، یا به هر چشمی دیدنی نیست... تصور این بود که از آقا تواضع شایسته است و از عاشقانش، اصرار بایسته... اما، امسال رخداد دیگری اتفاق افتاد و این تلقی را پیش کشید که آن تصور، یک «توهم» بوده است و آقا به جد -نه به تعارف- از روالی که یاد شد، ناخشنودند. امسال در یکی از استان ها به مناسبت سالروز تولد آقا جشنی برپا کرده بودند و دعوت از این و آن برای حضور در این مراسم... خبر که به آقا رسید -آنگونه که نگارنده شنیده است و به وثوق شنیده است- در حاشیه برگه ای که حاوی آن خبر بود نوشتند؛ «این کار غلط است، این تولد و امثال آن هیچ جشنی ندارد، برگزارکنندگان مسئول وقت و عمر و اموالی هستند که در این کار صرف و ضایع می شود. من از کسی که برای تولد من جشن می گیرد به هیچ وجه متشکر نمی شوم و او را مسئول زیان های این کار هم می شناسم»... همین!... حسین شریعتمداری-کیهان(چهارشنبه 3 مرداد 1386 - 10 رجب 1428 )