فاطمه رجبی تنها زن رانندهء کامیون در ایران است که تمام خطرات این شغل را به جان خریده تا تنها انحصار مردانهء رانندگی ترانزیت در ایران را بشکند. او به همراه همسرش هفت سال است که در جادههای داخلی و خارجی به حمل بار مشغول است. به گفتهء ءخودش رانندگی در جادهها، سفر کردن و علاقه به همسرش که راننده است مهمترین عواملی بود که باعث شد او نیز رانندهء کامیون شود. متن کامل گفت و گوی او را با روزنامه سرمایه در ادامه می خوانید: خانم رجبی! چند سال دارید؟ بین 40 تا 50 سال. چند سال است که رانندهء تریلی هستید؟ حدود شش سال. چرا ماشین سنگین را برای رانندگی و کار انتخاب کردید؟ به رانندگی و سفر در جاده علاقه زیادی داشتم و به همین دلیل به رانندگی با کامیون علاقهمند بودم. البته با توجه به اینکه همسرم حدود 30 سال است که در این شغل فعالیت میکند و من در طول این مدت از او دور بودم تصمیم گرفتم برای کمکردن این فاصله وارد این کار شوم. در حال حاضر با هم در یک کامیون ولوو رانندگی میکنیم. البته سه سال پیش تنها رانندگی میکردم و شوهرم پشت سر من در یک کامیون دیگر بود که پس از مدتی به دلیل نامساعد بودن شرایط مالی زندگی یکی از کامیونها را فروختیم. اعضای خانواده مخالفتی با رانندگی شما نداشتند؟ همسرم به هیچعنوان مخالف رانندگی من با کامیون نبوده و نیست. البته همسرم هیچگاه به فکرش هم خطور نمیکرد که روزی وارد این شغل بشوم، سرانجام به خواست خدا همت کردم و با علاقه و پافشاری بسیار موفق به گرفتن گواهینامه پایهء یک شدم. همسرتان در گرفتن گواهینامهء پایهء یک کمکی به شما کرد؟ البته پس از این که شنید من موفق شدم گواهینامهء پایهء یک بگیرم خیلی تعجب کرد. او فرصت آموزش رانندگی پایهء یک به من را نداشت و یا هروقت از او برای آموزش درخواست کمک میکردم به بهانهای شانه خالی میکرد. سرانجام تصمیم جدی گرفتم و پس از چند جلسه تمرین فوت و فن کار را یاد گرفتم، البته از قبل چون در کنار شوهرم بودم و رانندگی او را از نزدیک میدیدم با این کار کمی آشنا بودم. برای گرفتن گواهینامه چند بار در آزمون شرکت کردید؟ بار اول چون دستپاچه شده بودم قبول نشدم، اما بار دوم سرهنگ راهنمایی و رانندگی پس از پایان امتحان عملی به من گفت تو قبول شدی ولی ما مجاز به پذیرش تو نیستیم چون آقایان اینجا 30یا 40 بار میآیند و میروند و قبول نمیشوند، اگر قرار باشد دفعه دوم امتحان شما را قبول کنیم و گواهینامه بدهیم میگویند پارتیبازی شده و صدای همه درمیآید. سرانجام بار هشتم قبولم کردند. یادم میآید هر روز که برای آزمون به منطقهء پایهء یک رانندگی میرفتم حدود 400 نفر مرد برای رانندگی در هر روز شرکت میکردند و من تنها زن شرکتکننده در آزمون بودم، حتی در کادر اداری راهنمایی و رانندگی نیز کارمند زن حضور نداشت. زمان امتحان هشتم دو نفر سرهنگ کنار دستم بودند و باور این مساله برای آنها بسیار مشکل بود که من در آزمون پایه یک شرکت کنم.حتی آن روز رییس آزمون رانندگی پایهء یک هم در کنار من نشست و از نزدیک رانندگیام را با تعجب تماشا کرد. افسران راهنمایی و رانندگی از من میخواستند که تندتند دنده بگیرم و در سرازیریها خیلی به من سخت گرفتند تا شاید از آزمون صرفنظر کرده و پشیمان شوم، اما من سماجت به خرج دادم به حدی که کف دستم از شدت دنده عوض کردن زخمی شد. مکانیکی هم بلدی؟ نه! آنچنان سررشتهء فنی ندارم. تا حدی به پنچرگیری و زنجیر بستن در یخبندان واردم. تا حالا تنهایی سفر کردهای؟ هیچوقت تنهایی سفر نکردهام. من و شوهرم همیشه پست سرهم حرکت میکنیم. معمولاً 150 متر جلوتر از شوهرم رانندگی میکردم. برخی مواقع هم در جاده توقف میکردم تا شوهرم خودش را به من برساند. تا به حال تصادف کردهاید؟ به هیچ وجه تصادف نکردهام. حتی در طول 23 سالی که رانندهء ماشینسواری هم بودم یکبار هم تصادف نکردهام. چندبار جریمه شدهاید؟ فقط یکبار، آن هم با ماشین سواری در مسیر ویژهء طرح ترافیک، چهار هزار تومان جریمه شدم. البته قصد تخلف نداشتم و واقعاً از طرح ترافیک در مسیر اطلاع نداشتم، این مبلغ اولین و آخرین باری بود که پرداخت کردم. در هنگام رانندگی با کامیون سنگین هم اصلاً جریمه نشدم البته همسرم در برخی مواقع به دلیل سبقت غیرمجاز مجبور به پرداخت جریمه شده است. در جاده رانندهها برایتان مشکلی ایجاد نمیکنند؟ یکبار در جادهء شیراز در حال حرکت بودم که یک دستگاه کامیون در جاده حرکت زیگزاگی داشت شوهرم گفت از آن کامیون فاصله و یا سبقت بگیرم، من هم وقتی دیدم جاده باز شد سبقت گرفتم. در ابتدا آن کامیون به من راه داد اما در میانهء راه وقتی متوجه شد که زن هستم ماشینم را به سمت خاکی جاده منحرف کرد و شوهرم که شاهد ماجرا بود عصبانی شد، بالاخره چون به کار تسلط داشتم، آن کامیون عصبانی را رد کردم. تا به حال دعوا هم کردهاید؟ یکبار زمانی که از مرز ایران خارج میشدم برای انجام امور اداری ترخیص از مرز ترکیه در صف کامیونها ایستاده بودم. کامیون شوهرم نیز چند کیلومتر پایینتر از من بود.براساس نوبت یک کامیون ترک و یک کامیون ایران به ترتیب از مرز ایران خارج میشدند. نوبت من که شد پلیس اشاره کرد که بیایم جلو، ناگهان کامیون کناری من از صف ترکها از روی لجبازی یا حسادت به تصور اینکه من تنها هستم از من سبقت گرفت. پلیس متوجهء این حرکت رانندهء ترک شد و حق را به من داد. از مرز که بیرون آمدیم در امتداد یک جادهء باریک بیرون از مرز ناگهان یک کامیون از پشت سرم به سرعت در امتداد من حرکت کرد، راه را باز کردم تا رد شود که متوجه شدم رانندهء کامیون همان رانندهءترک است و به من نیشخند میزد، او میخواست به پایین جاده منحرفم کند به طوری که از کنار آیینهء کامیونم رد شد و آینه را شکست، در این لحظه شوهرم به من رسید و از مهلکه نجاتم داد. البته دعوا به معنای آنچه در ذهن شماست نداشتهام. برای یک زن رانندگی در داخل کشور راحتتر است یا خارج از کشور؟ رانندگی در خارج از کشور راحتتر است. در داخل، برخی آقایان چشم دیدن رانندگی یک خانم با اتومبیل سواری را ندارند چه رسد به اینکه یک زن راننده کامیون باشد. در کشورهای اروپایی مانند آلمان، اتریش، مجارستان و رومانی مردم با احترام با من برخورد میکنند. یادم میآید در مرز رومانی یکبار پس از بازرسی کامیون، ماموران فکر کردند که من یک توریست هستم اما وقتی خودم را معرفی کردم آنها بسیار تعجب کردند. هیبت یک زن ایرانی در لباس مکانیکی و کلاه برای آنها جالب به نظر میرسید. برخی فکر میکنند، زنان از عوامل اصلی تصادفات هستند، آیا این تصور درست است؟ در گذشته تصور میشد زنان در رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی کوتاهی میکنند اما امروزه شاهد این هستیم که زنان با رعایت کامل قوانین راهنمایی و رانندگی حتی بهتر از مردان رانندگی میکنند و در این زمینه فکر میکنم حسادت مردان است که با اذیت و تمسخر زنان نمیخواهند قبول کنند که زنان خوب میرانند. در ایران چند زن دیگر در این شغل مشغول به کار هستند؟ شنیده بودم که یک خانم در سالهای قبل از انقلاب و کمی در دوران پس از انقلاب در این بخش فعالیت میکرده، اما تا جایی که میدانم هیچ زن دیگری در حال حاضر به غیر از من در این حوزه فعال نشده است. بسیار افتخار میکنم که به عنوان یک زن در این کار سخت شرکت دارم. شما هم آهنگهای قدیمی گوش میدهید؟ بله! آهنگهای قدیمی مرا به یاد دوران کودکی و پدر و مادرم میاندازد. اگر وزیر راه بودید برای جادهها چه کاری میکردید؟ اگر وزیر بودم دستور میدادم تمام دستانداز و چالههای جادهها را درست میکردند زیرا در برخی اتوبونها و بزرگراهها چالههایی وجود دارند که تمام دیفرانسیل و صفحات کامپیوتری ماشین را به هم میزند. به نظرم سرویسهای بهداشتی مناسب نیز در جادهها وجود ندارد که باید در جادهها و پایانههای کشور احداث شود.