به اتفاق بچه ها برای یک هفته ای به مسافرت رفتیم. طبق برنامه سال های گذشته مقصد ما خوزستان بود. علت انتخاب آنجا وجود بستگان و همچنین آب هوای خوب در این فصل و ... بوده است.
بیشتر در اهواز بودیم چون اکثر نقاط خوزستان را قبلاً به اتفاق بچه ها حداقل برای یکبار هم که شده رفته بودیم.
فرصتی دست داد به آبادان هم سر زدیم. بچه ها علاقه مند بودند به بازار معروف به "ته لنجی" بروند. نمی دانم وجه نا گذاری این بازار به " ته لنجی" چیست وی فکر می کنم بخاطر وارداتی بودن اجناس این بازار از طریق لنج ها باشه. البته قیمت ها خیلی پایین نبود. شاید هم علتش شرایط حاکم بر تعطیلات نوروزی باشه چون قبلاً که در خوزستان زندگی می کردیم چنین ایامی به دیلم می رفتیم و آنجا هم تقریباً اجناس گران بودند ولی ساحل زیبایی دارد که همین امر باعث می شود انسان جذب آنجا شود.
امسال نیروهای انتظامی خیلی خوب جاده ها را کنترل می کردند و علیرغم شلوغ بودن مسیرها اما حوادث چندانی بجز چند مورد اتفاق نیفتاد که به نظر می رسد با توجه به حضور گسترده راهیان نور اگر استراحتگاههای مسیر اراک تا خوزستان افزایش یابد و جاده ها نیز دو بانده یا حداقل ترمیم شوند میزان تصادفات به شکل قابل توجهی کاهش می یابد.
ایام نوروز واقعاً نعمت بزرگی است که باعث تقویت رابطه ها و صله ارحام و همچنین تقویت روحیه خانواده ها می شود.
خوشبختانه در طول سال مناسبت های مهمی داریم که همگی نقش اساسی در اصلاح جامعه دارند: محرم و صفر، ولادت ها و شهادت های ائمه، ماه مبارک رمضان و خلاصه ایام تعطیلات نوروزی .
امسال در روزهای اول تعطیلات منزل مادرم بودم که SMS  تاسف آوری دریافت کردم: "حاج حمید دست نشان به شهادت رسید! " حاج حمید از دوستان زمان جنگ من بود. این شهید عزیز از نیروهای قدیمی 8 سال دفاع مقدس بود که سالها در میادین نبرد حضور مستمر داشت.

او در گردان کربلا - لشکر 7 ولی عصر(عج) - مسئولیت تدارکات را بعهده داشت و پس از جنگ نیز از نیروهای فعال بسیج اهواز بود و علاوه بر آن در فعالیت های مذهبی هیئت عزاداران عاشقان ثارالله اهواز نیز فعال بود.
در روز 4 فروردین ماه برای تشیع پیکر مطهر این شهید والامقام به اهواز رفتم و در مسجد جوادالائمه (ع) در کنارش زیارت عاشورا خواندیم و سپس در روز یکشنبه 5 فروردین ماه 85 در شهر بهبهان به خاک سپرده شد.
سرانجام پس از 8 روز حوادث تلخ و شیرین این سفر در روز جمعه 10 فروردین ماه از اهواز حرکت کردیم و پس از 12 ساعت به قم رسیدیم و ادامه زندگی در اینجا تا در آینده خدا چه بخواهد........