این چه حزنی است نهفته در نام تو که بی اختیار،دلها را می شکند و اشک را در پشت پلکها بی قرار می کند؟ این چه غم شگرفی است که تداعی خاطره مقدس تو را بر قلبها می نشاند و جگرها را خواه و ناخواه به آتش می کشاند؟
آدم(ع) که برای پذیرش توبه خویش خدا را به اسماء حسنای او سوگند می داد، وقتی به نام تو رسید _ یا قدیم الاحسان بحق الحسین _ بی اختیار دلش شکست و برای اول بار حضور اشک را در چشمها تجربه کرد، از جبرئیل پرسید که چه سری است در این نام که فرق دل را می شکافد و آسمان چشم را بارانی می کند؟آنگاه جبرئیل (ع) مصیبت عاشورای تو را بیان کرد، آدم سیر گریست و تازه پی به راز «انی اعلم مالا تعلمون »خداوند برد.
«عاشورا»در متن زندگى شیعه و در عمق باورهاى پاک او جریان داشته و«نهضت کربلا»،در طول چهارده قرن،با کوثرى زلال و عمیق،سیراب کننده جانها بوده است.
هم اکنون نیز عاشورا کانونی است که میلیونها دایره ریز و درشت از ارزشها،احساسها، عاطفه ها ، خردها و اراده ها بر گٍرد آن می چرخد و پرگاری است که عشق را ترسیم مى کند.
اگر دیروز جد بزرگوار حسین (ع) فرمود: إنَّ لِقَتلِ الحُسَینِ حَرارَةً فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لاتَبرُدُ أبَداً؛ « مرگ حسین علیه السلام آتشی در دل مؤمنان درانداخته است که هرگز سرد نخواهد شد» امروز این افتخار به شکل خاصی در انحصار شیعه است که حسین (علیه السلام) رهبر و پیشوای آنهاست و البته حسین (ع)متعلق به همه آزادیخواهان و ملل تحت ستم است که با پیروی از سالار شهیدان طعم شیرین آزادی را در سایه « هیهات منی الذله» می چشند.
السلام ای نور چشم مصطفی السلام ای خامس آل عبا...
سلام بر فرشتگانی که گرد حرمت طواف می کنند و در حالی که گریانند زیارتت را بجا می آورند.
کربلا تکیه گاه سینه زنان حق است. امروز در ایران هر خانه ای تل زینبیه است ودر هر چشمی یک فرات ماتم جاری است. حسینیان آمده اند تا مرز خود را با یزیدیان زمان مشخص کنند. امروز بر سردر دل تک تک این عزاداران پرچمی افراشته اند که بر آن نوشته اند: لا یوم کیومک یا اباعبدالله و بر آئینه قطرات اشک نگاشته اند: یا حسین مظلوم!
اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین علیه السلام