پروانه بيقرار
مانند حرف عشق در دل مي نشيني
آئينه اي ودر مقابل مي نشيني
مي آيي و در ديده دريايي من
در گوشه خاموش ساحل مي نشيني
گاهي به روي گونه گلبرگ سرخي
چون قطره شبنم حمايل مي نشيني
با اينكه مثل اين دل بي حاصل من
گاهي به حسرت پاي در گل مي نشيني
اي شاپرك در فصل سبز بيقراري
بر برگ من .يك لحظه مشكل مي نشيني
هر چند جز خاكستري بر خاطرم نيست
چون شعله مي آيي و در دل مي نشيني