سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کل بازدیدها:----973107---
بازدید امروز: ----20-----
بازدید دیروز: ----114-----
جستجو:
درباره امام حسن مجتبی علیه السلام - حرف های جوانی
  • لوگوی وبلاگ
    درباره امام حسن مجتبی علیه السلام - حرف های جوانی

    پیوندهای روزانه
  • لینک دوستان من
    عاشق آسمونی
    (( همیشه با تو ))
    وبلاگ گروهی فصل انتظار
    ورود پسرا ممنوع
    آموزه
    دنیای جوانی
    مرکز دانلود رایگان آهنگ فیلم و کلیپ جالب دوربین مخفی
    همسفر مهتاب
    ای نام توبهترین سر آغاز
    دست نوشته های بی معرفت
    حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد
    آقاشیر
    روانشناسی آیناز
    کـــــلام نـــو
    .:: اســــوه هــــا ::.
    کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد !
    تکنولوژی کامپیوتر
    xXxرنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx
    بوی سیب BOUYE SIB
    سیاست
    پاک دیده
    آدمک ها
    آخوندها از مریخ نیامده اند!!!
    مدیر پارسی بلاگ
    پرسش مهر 8
    یا مهدی ادرکنی
    پیمان دانلود
    السلام علیک یا حبیبی یا رسول الله !
    هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره)
    خط بارون
    شور شیرین
    کلام دل
    مفرد مؤنث غائب
    قافله شهدا
    پیامبر اعظم
    دوستداران و منتقدان دکتراحمدی نژاد
    عطاری عطار
    نان ، عشق ، موتور هزار
    تخیّلات خزان‌زده یک برگ بید
    امیدزهرا omidezahra
    شاهد
    یارب کی آن صبا بوزد کز نسیم او گردد
    مهدیار دات بسیجی
    گل نرگس
    ولایت علیه السلام
    .:: مهدیاد ::.
    خانه اطلاعات
    علوم قرآنی
    ألا إنَّّ حِزبَ الله هُمُ الغالِبُون
    پوست کلف
    مشاوره و مقالات روانشناسی
    کجایید ای شهیدان خدایی

    تارنما
    نسیمی از بهشت ...
    موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
    آریایی بیدارشو
    دسته کلید
    افشای سایت www.roozna.com/
    تا ریشه هست، جوانه باید زد...
    خلوت تنهایی
    عشقی
    شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
    ایران اسلام
    زیر آسمان خدا
    جوان ایرانی
    بهار سبز
    ..:: نـو ر و ز::..
    تالوگ
    دنیا به روایت یوسف
    ترنم باران
    کانون گفتمان قرآن
    یک امل مدرنیسم نشده
    یوسف گم گشته
    یاد ایام
    رادیوی نسل برتر
    به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
    شمیم وصل
    دانستنیهای علمی ، تاریخ، ترفند ، دانلود
    اقالیم قبله
    رایحه عشق
    بچه دانشجو !
    حوزه نت
    منصوره معتمدی
    جامعه اسلامی دانشجویان
    مقاومت
    پایگاه آیت الله حائری شیرازی
    علمیران
    علمی
    شبکه المنار
    زن مسلمان
    دل نوشته ها

    ملیکا
    معصومین
    ادبیات
    در پیشگاه قرآن
    وفا لینک
    خاکریز
    دانش نامه ی آزاد
    پیامبر اعظم(ص)
    حوزه نت
    همه چی از موبایل
    جدیدترین اخبار روز دنیا
  • لوکوی دوستان من
  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • مطالب بایگانی شده
  • وضعیت من در یاهو
  • درباره امام حسن مجتبی علیه السلام
    نویسنده: جوانان ایران زمین پنج شنبه 89/6/4 ساعت 11:57 صبح

    امام حسن مجتبی ـ علیه السّلام ـ در خاندان وحی چشم به جهان گشود، زیر نظر بزرگترین معلم عالم بشریت تربیت شد، در دامان عصمت و طهارت پرورش پیدا کرد و در سایه امامت و ولایت به کمال رسید.

    خلاصه ای از زندگی پربرکت آن حضرت را در چند بخش بیان می کنیم.

     1. ولادت 

    روزی که پیوند آسمانی علی و حضرت فاطمه (علیهماالسّلام) صورت گرفت حضرت جبرئیل ـ علیه السّلام ـ سیبی از بهشت برای رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ آورد و آن حضرت سیب را نصف کرد و به آنان داد. و به این ترتیب نطفه سبط اکبر از میوه بهشتی منعقد شد. پس از مدتی روزی پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ به دختر گرامی شان فرمود: به زودی پسری به دنیا می آوری که جبرئیل به واسطه او به من تبریک و تهنیت می گوید. قبل از اینکه امام حسن ـ علیه السّلام ـ متولد شود ام الفضل، دختر عموی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ نزد ایشان آمد و گفت: دیشب در خواب دیدم پاره ای از بدن مبارک شما در خانه من است و من از آن نگهداری می کنم. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: به زودی خداوند به دخترم پسری عنایت خواهد کرد و تو دایگی او را بر عهده خواهی گرفت. وقتی روز موعود فرا رسید، پیامبرـ صلی الله علیه و آله ـ اسماء بنت عمیس را که قابله بود با ام سّلمه احضار فرمود، نیمه شب، سه شنبه پانزدهم ماه مبارک رمضان شهر مدینه نور افشان شد.1

    مولودی پاک، ناف بریده، ختنه شده، زیبا و نورانی چشم به جهان گشود.

    صبح زود نوزاد را در پارچه زردی پیچیدند، خدمت رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ آوردند، آن حضرت پارچه زرد را برداشته بچه را در پارچه سفیدی پیچیدند، سپس او را در آغوش گرفتند.
    زبان مبارک در دهان او گذاشت، صورت لطیف و شفاف او را بوسید، در گوش راستش اذان و در گوش چپش، اقامه خواند و فرمود: «اللهّم إنیّ اُعیذه بک و ولده من الشیطان الرجیم» بارالها من او و فرزندانش را از شر شیطان به تو می سپارم.
    روز هفتم حضرت جبرئیل ـ علیه السّلام ـ از طرف خداوند متعال به پیامبرـ صلی الله علیه و آله ـ و خاندانش، تولد مولود مبارک را تبریک و تهنیت گفتند و پارچه ای ابریشمی از بهشت را به او هدیه نمود و فرمود: به امر الهی نام او را شبر بگذارید که در لسان عرب حسن است و رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ او را در پارچه بهشتی پیچیده، موهای سرش را تراشید و هم وزن آن نقره، صدقه داد و سرش را با عطری به نام خلوق معطر نمود و گوسفندی به عنوان عقیقه قربانی کرد و ران آن را به قابله و مقداری از بقیه گوشت را به همسایه ها داد.2
    روزی که پیوند آسمانی علی ـ علیه السّلام ـ و حضرت فاطمه ـ علیها السّلام ـ صورت گرفت حضرت جبرئیل ـ علیه السّلام ـ سیبی از بهشت برای رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ آورد و آن حضرت سیب را نصف کرد و به آنان داد. و به این ترتیب نطفه سبط اکبر از میوة بهشتی منعقد شد
    2. کودکی

    امام حسن ـ علیه السّلام ـ بهترین دوره زندگی خود را در زیر سایه پرعطوفت جدّ بزرگوارش آغاز کرد. مادرش سیدة نساء العالمین و پدرش امیرالمؤمنین(ع) بود که مقام و منزلت آنها بر کسی پوشیده نیست. پیامبر اعظم ـ صلی الله علیه و آله ـ توجه و محبت خاصی به نوه اش داشت. او را بر دوش خود سوار می کرد و با خود به مسجد می برد و در بالای منبر در کنار خود می نشاند، آن حضرت مدام به امام حسن ـ علیه السّلام ـ اظهار محبت می کرد و می فرمود: «اللهم إنی اُحبهُ فأحبَّ من یحبّهُ» خدایا من او را دوست دارم پس تو هم دوست داران او را دوست بدار.3
    روزی پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ برای اقامه نماز جماعت به مسجد آمد و امام حسن ـ علیه السّلام ـ را که کودکی خردسال بود همراه خود آورد. نماز شروع شد در اثناء نماز یکی از سجده ها خیلی طول کشید، مردم نگران شدند و فکر کردند حتماً اتفاقی افتاده است، وقتی نماز به آخر رسید، علت را از نبی اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ سئوال کردند، آن حضرت در جواب فرمود: هنگام سجده فرزندم حسن بر پشتم، سوار شده بود به همین خاطر سجده را طولانی کردم تا از پشتم پایین بیاید.
    امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ در جلساتی که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ برای مردم صحبت می کرد، شرکت می نمود و هنگامی که به خانه بر می گشت کلام آن حضرت را بی کم و کاست برای مادرش بازگو می کرد.
    یکی از بزرگترین رویدادهای دوران کودکی امام حسن ـ علیه السّلام ـ ماجرای مباهله بود، آن حضرت با اینکه کودکی خردسال بود در این مبارزه تاریخی به دستور خداوند شرکت کرد، و این نشانگر عظمت روحی و مقام و منزلت والای آن حضرت در پیشگاه خداوند بود.
    پایان دوران کودکی پایان خاطرات خوش آن حضرت بود، نزدیک سن هشت سالگی، جد بزرگوارش به شدت مریض شد، حضرت فاطمه زهرا ـ علیها السّلام ـ او و برادرش امام حسین ـ علیه السّلام ـ را پیش پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ برد، رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ به آنها ابراز محبت کرد و فرمود: فرزندم حسن، هیبت و سیادت مرا به ارث خواهد برد.
    پس از رحلت جانگداز خاتم الانبیاء ـ صلی الله علیه و آله ـ ضربه روحی شدیدی به امام حسن ـ علیه السّلام ـ که در سن کودکی بود وارد شد و پس از این ضایعه بزرگ مصائب آن حضرت شروع شد. و سیل مشکلات به سوی خاندان وحی جاری شد. ماجرای سقیفه، آتش زدن درگاه منزل، شهید شدن برادرش محسن، بیعت گرفتن اجباری از پدرش و شهادت مظلومانه مادر مکرمه اش، حضرت صدیقه طاهره و دیدن صحنه های ناگوار از ظلمی که بر او و خاندانش روا داشتند، روح لطیف او را به شدت آزرده کرد.


    3. نوجوانی

    دوران نوجوانی امام حسن مجتبی در حالی آغاز شد که نه از حمایت بی دریغ پیامبر گرامی اسلام برخوردار بودند و نه از وجود پر مهر مادر.
    امام مجتبی ـ علیه السّلام ـ دراین مرحله از زندگی خود شاهد مظلومیت پدر گرامی اش بود، ایشان در مناسبتهای مختلف برای مهاجرین و انصار سخنرانی می نمود و با بیان شیوا و کم نظیر از مقام ولایت و امامت دفاع می کرد، و حقانیت امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ را به آنها تذکر می داد.
    دوره نوجوانی آن حضرت دوره ظهور سجایای اخلاقی و کمالات انسانی ایشان بود. آن حضرت علاوه بر اینکه در خلق و خو شبیه پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ بود از لحاظ قیافه ظاهری نیز شباهت زیادی به رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ داشت،4 صورتش سفید و کمی گلگون، چشمهایش، درشت و سیاه، گونه هایش لطیف بود به مستمندان کمک زیادی می کرد و بر سر سفره آنها می نشست، در پیشگاه خداوند، بسیار خاشع بود به طوری که در وقت عبادت رنگش زرد می شد و بدنش می لرزید، با یاد مرگ، قبر و قیامت اشک از چشمانش جاری می شد، در کلامش، راستگو بود به حیوانات ترحم می کرد، بسیار حلیم و بردبار بود. شجاعت بی نظیری داشت، به سوالات مردم جواب می گفت. هرگز سخن ناصواب بر زبان جاری نمی کرد. به طور خلاصه حیات پر برکت امام حسن ـ علیه السّلام ـ نمونه زندگی یک انسان کامل است که هر دوره آن سرشار از درسهای انسان ساز می باشد.
     
    تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان
    --------------------------------------------------------------------------------
    منابع:

    [1] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، اسلامیه، چاپ دوم، 1366ش.، ج43، ص338.

    [2] . ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، حیدریة، 1376ش.، ج3، ص189.

    [3] . ابی الحسن علی ابن عیسی بن ابی الفتح الاربلی، کشف الغمه فی معرفة الهه، ادب حوزه و کتاب فروشی اسلامی، ج2، ص88.

    [4] . شیخ مفید، الارشاد، دارالمفید، ج2، ص5.

    لقب کریم اهل بیت از کجا آمد؟

    امام حسن ـ علیه السلام ـ دارای قلبی پاک و رئوف نسبت به دردمندان و تیره بختان جامعه داشتند و با خرابه‌نشینان دردمند و اقشار مستضعف و کم‌درآمد همراه و همنشین می‌شدند و دردِ دلِ آن‌ها را با جان و دل می‌شنیدند و به آن ترتیب اثر می‌دادند، و در این حرکت انسان‌دوستانه جز خداوند را مدّنظر نداشتند نیز هیچ‌گاه هر ضعیف، ناتوان و درمانده، ناامید از درب خانه آن حضرت برنمی‌گشت، حتّی خود ایشان به سراغ فقرا می‌رفتند و آن‌ها را به منزل دعوت می‌کردند و به آن‌ها غذا و لباس می‌دادند.1

    امام حسن ـ علیه السّلام ـ تمام توان خویش را در راه انجام امور نیک و خداپسندانه به کار می‌گرفت و اموال فراوانی در راه خدا می‌بخشید، مورّخان و دانشمندان در شرح حال زندگانی پر افتخار ایشان، بخشش‌های بی‌سابقه و انفاق‌های بسیار بزرگ و بی‌نظیری ثبت کرده‌اند. آن حضرت در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج کردند و سه بار نیز ثروت خود را به دو نیم کردند و نصف آن را برای خود و نصف دیگر را در راه خدا به فقرا بخشیدند.2

    از ابن شهر آشوب روایت شده که روزی امام حسن ـ علیه السّلام ـ بر جمعی از گدایان گذشت که پاره‌ای چند از نان خشک‌ها را بر روی زمین گذاشته‌اند و می‌خورند، چون نظر ایشان به آن حضرت افتاد از امام دعوت کردند و حضرت از اسب پیاده شدند و فرمودند: خدا متکبّران را دوست نمی‌دارد و با ایشان نشستند و از طعام ایشان تناول کردند و سپس از همه گدایان خواستند که برای صرف غذا به خانه حضرت بروند و حضرت بر ایشان طعام‌هایی نیکو حاضر ساختند و به لباس‌های فاخر همه آن‌ها را مزیّن ساختند.3

    تاریخ از بخشندگی‌های امام حسن ـ علیه السّلام ـ داستان‌های فراوان به یاد دارد مثلاً روزی عربی به نزد ایشان آمد و درخواست کمک کرد و امام دستور دادند که آنچه موجود است به او بدهند و قریب ده هزار درهم موجود را به آن اعرابی بخشیدند.4

    نسبت به کرامت‌های امام حسن ـ علیه السّلام ـ داستان‌های زیادی در تاریخ آورده شده است که جای ذکر همه آن‌ها نیست. امّا وقتی از خود امام پرسیدند، چرا هرگز سائلی را ناامید برنمی‌گردانید؟ فرمودند: من هم به درگاه خدا سائلی هستم و می‌خواهم که خدا محروم نسازد و شرم دارم که با چنین امیدی سائلان را ناامید کنم. خداوندی که عنایتش را به من ارزانی می‌دارد، می‌خواهد که من هم به مردم کمک کنم،5 لذا به خاطر این بخشندگی‌ها و کارهای نیکویی که از امام حسن ـ علیه السّلام ـ در مسیر خیر، احسان و کمک به طبقات درمانده و نیازمند انجام می‌گرفت و آنچه را که داشت به آن‌ها می‌بخشید باعث شده که به ایشان کریم اهل بیت گفته شود.

    پس با توجه به کرامت‌ها و بخشش‌های کم‌نظیر و گاهی بی‌نظیر آن امام بزرگوار لقب «کریم» برازنده آن حضرت است. البته باید توجه داشت که همه ائمه نور واحد هستند و همه دارای تمام فضایل و کرامات هستند. هر چند که شرایط زمان و مکان در بروز و برجسته‌تر شدن برخی از اوصاف آن‌ها دخیل بوده است.

    تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان
    -------------------------------------------------------------------------------
    منابع:

    [1] . زمانی، احمد، حقایق پنهان، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اوّل، سال 1375، ص 268.

    [2] . قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، انتشارات هجرت، چاپ هشتم، 1374، قم، ج1، ص 417 ـ پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، نشر مؤسسه تحقیقاتی امام صادق، چاپ دوّم، 1374، ص 90.

    [3] . مجلسی، محمد باقر، جلاء العیون، نشر انتشارات علمیه اسلامیه، ص 241.

    [4] . شیخ عباس، قمی، منتهی الآمال، پیشین، ص 418.

    [5] . قرشی، باقر شریف، زندگانی امام حسن ـ علیه السّلام ـ ، ترجمه فخر الدین حجازی، تهران: نشر بعثت، چاپ اوّل، 1376، ص135.


    سیره عبادی امام حسن مجتبی (ع)
    حسن بن علی (ع) عابدترین و زاهدترین مردم بود. سیره عملی آن حضرت در تمام شئون زندگی می تواند الگوی عملی قرار گیرد که در این جا به خلاصه ای از زوایای مختلف آن اشاره می کنیم:

    1. پیاده به حج می رفت و گاهی نیز پا برهنه راه می رفت.1 اما در توضیح دلیل این کار می فرمود: من شرم دارم خداوند را ملاقات کنم در حالی که پیاده به خانه او نرفته باشم.2 بنابر نقلی بیست بار و در نقل دیگری بیست و پنج بار با پای پیاده به سفر حج رفت.3


    2. خوف از خدا

    امام حسن (ع) وقتی یاد مرگ می کرد می گریست، و چون یاد قبر می کرد می گریست، و چون ازقیامت و بعث و نشور یاد می کرد می گریست، و چون متذکر عبور از صراط می شد می گریست و هرگاه به یاد توقف در پیشگاه خدای تعالی در محشر می افتاد، فریادی می زد و روی زمین می افتاد ... و چون به نماز می ایستاد بند های بدنش می لرزید... و پیوسته در هر حالی که کسی آن حضرت را می دید به ذکر خدا مشغول بود.4
     
    3. یاد خدا در هر حال

    شیوه امام حسن (ع) این بود که وقتی به بستر خواب می رفت، سوره کهف را می خواند و می خوابید.5 حسن بن علی چنان بود که چون از وضو فارغ می شد رنگش تغییر می کرد و می فرمود: حق است بر کسی که می خواهد به محضر خداوند وارد شود، این که رنگ چهره اش تغییر کند.6


    4. رعایت حال و حقوق مردم:


    امام حسن(ع) از لحاظ اجتماعی به گونه ای رفتار می کرد که همسایگان و شهروندان و هیچ کس به خاطر شأن والای ایشان از دست یابی به ایشان و دست یابی به حقوق خویش محروم نشوند؛ یعنی آثار جلالت امام بر مردم تحمیل نمی شد و از جبروت آنی امام ضرری به نظم جامعه و حقوق مردم نمی رسید.
     

    تواضع و ادب اجتماعی امام


    سیوطی در کتاب تاریخ الخلفا روایت کرده که روزی امام حسن (ع) در مکانی نشسته بود و چون خواست از آن جا رود فقیری وارد شد، امام به آن مرد فقیر خوش آمد گفت و با او ملاطفت کرد و سپس به او فرمود: ای مرد تو وقتی نشستی که ما برای رفتن برخاستیم، آیا اجازه رفتن به من می دهی؟ مرد فقیر عرض کرد: آری ای پسر رسول خدا.7
    روزی گذر امام به جمعی از گدایان افتاد که چند پاره نان خشک در پیش داشتند و مشغول خوردن بودند. چون نظر آنان به حضرت افتاد، تعارفش کردند. امام حسن از اسب فرود آمده و فرمود: خدا متکبران را دوست نمی دارد. آن گاه با آنان نشست و از غذایشان تناول کرد. به برکت وجود آن بزرگوار چیزی از غذا کم نیامد. آن وقت، حضرت آنان را به مهمانی دعوت کرده و ضمن دادن غذای خوب، لباسهای فاخری نیز به آنها هدیه داد.8

    شیوه امام حسن (ع) این بود که وقتی به بستر خواب می رفت، سوره کهف را می خواند و می خوابید. حسن بن علی چنان بود که چون از وضو فارغ می شد رنگش تغییر می کرد و می فرمود: حق است بر کسی که می خواهد به محضر خداوند وارد شود، این که رنگ چهره اش تغییر کند
    مهربانی با تمام موجودات


    مردی به نام نجیح می گوید: دیدم امام حسن (ع) دارد غذا می خورد. در این حال سگی آمد و پیش روی آن حضرت ایستاد. امام مجتبی (ع) یک لقمه غذا که می خورد یک لقمه هم به سگ می داد. گفتم یابن رسول الله! اجازه می دهی این سگ را دور کنم؟ فرمود نه! زیرا دوست ندارم که جانداری به من بنگرد که غذا می خورم و من چیزی به او ندهم. بگذار باشد وقتی سیر شد خودش می رود.9
     

    حلم و بردباری امام حسن (ع)

    حلم و بردباری امام چنان بود که گاه دشمن کینه توز را که به قصد کشتن آمده بود، به دوستی مخلص و هواداری مؤمن تبدیل می کرد.10 امام حسن از نمونه های مشهور، به بردباری و نیکی در برابر بدکاران است. و الگوی حقیقی در مکارم اخلاق است. موفق بن احمد خوارزمی روایت کرده که امام حسن(ع) گوسفندی داشت که به آن علاقه داشت، روزی مشاهده کرد که پای آن گوسفند شکسته به غلامش فرمود چه کسی پای این گوسفند را شکسته؟ پاسخ داد: من! فرمود چرا؟ گفت: می خواستم شما را غمگین کنم! امام فرمود: اما من تو را خوشحال خواهم کرد و تو در راه خدا آزادی!11

    مردی از شامیان گوید: روزی در مدینه شخصی را دیدم با چهره ای آرام و بسیار نیکو و لباسی در بر کرده که به طرز زیبایی آراسته و سوار بر اسب. درباره او پرسیدم. گفتند حسن بن علی بن ابیطالب است. خشمی سوزان سرتاپای وجودم را فرا گرفت و بر علی بن ابیطالب حسد بردم که چگونه او چنین پسری دارد. پیش او رفته و پرسیدم آیا تو فرزند علی هستی؟ وقتی تأیید کرد، سیل دشنام و ناسزا بود که از دهان من به سوی او سرازیر شد. پس از آن که به ناسزاگویی پایان دادم از من پرسید آیا غریب هستی؟ گفتم: آری. فرمود با من بیا اگر مسکن نداری به تو مسکن می دهم و اگر پول نداری به تو کمک می کنم و اگر نیازمندی، بی نیازت می سازم. من از او جدا شدم درحالی که در روی زمین محبوب تر از او نزد من کسی نبود.12


    کرامت های آن حضرت

    امام حسن مجتبی(ع) نیز همچون دیگر ائمه ـ علیهم السلام ـ دارای کرامت عدیده ای است که به جهت رعایت اختصار به یک مورد اشاره می گردد:
    مردی نامه ای را به دست امام حسن(ع) داد که در آن حاجت خود را نوشته بود. امام بدون این که نامه را بخواند به او فرمود: حاجتت رواست! شخصی عرض کرد: ای فرزند رسول خدا خوب بود نامه اش را می خواندی و می دیدی حاجتش چیست و آن گاه بر طبق حجتش پاسخ می دادی؟ امام فرمود: بیم آن دارم که خدای تعالی تا به این مقدار که من نامه اش را می خوانم از خواری مقامش مرا مورد مؤاخذه قرار دهد.13


    تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان
    --------------------------------------------------------------------------------
    منابع:

     [1]. رسولی محلاتی، سید هاشم، زندگانی امام حسن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، 1376ش، ص325 به نقل از بحارالانوار، ج43، ص 331.

    [2]. ابو نعیم اصفهانی، اخبار اصبهان، تهران، النصر، افست، چاپ لیدن، 1934م، ج1، ص 44.

    [3]. همان و سیوطی، تاریخ الخلفا، تحقیق محمد محیی الدین عبدالحمید، مصر، السعاده، 1371ق، ص 73.

    [4]. سولی محلاتی، همان، ص225 ـ 226 به نقل از بحارالانوار، ج43، ص 331.

    [5]. رسول محلاتی، همان، ص330. به نقل از ملحقات، احقاق الحق، ج11، ص114. که این روایت از سیر اعلام النبلاء ذهبی روایت شده است.

    [6]. رسولی محلاتی، همان، ص331، به نقل ازملحقات احقاق الحق، ج11، ص 112.

    [7]. رسول محلاتی، همان، ص 330؛ به نقل از تاریخ الخلفاء سیوطی، ص 73.

    [8]. جواد نعیمی، همان، ص 59؛ به نقل از جلاء العیون علامه مجلسی، ص 241.

    [9]. جواد نعیمی، همان، ص 60؛ به نقل ازجلاء العیون مجلسی و چهارده معصوم عماد زاده اصفهانی.

    [10]. غیاثی کرمانی، رضا، سیره اخلاقی امام حسن (ره توشه راهیان نور ـ ویژه رمضان 1427ق،) قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، 1385ش، ص314.

    [11]. رسولی محلاتی، همان، ص350؛ به نقل از ملحقات احقاق الحق، ج11، ص117؛ باقر شریف قرشی، حیاة الامام حسن(ع)، ج1، ص314.

    [12]. محمد بن یزید مبرد نحوی، الامل فی اللغه و الادب، تحقیق تغارید بیضون، نعیم زرزور، بیروت، بی نام، 1407ق، ج1، ص 235.

     [13]. رسولی محلاتی، همان، ص 339؛ به نقل ازملحقات احقاق الحق، ج11، ص 141.

    برای مشاهده ادامه این مطلب درباره زندگانی امام حسن مجتبی علیه السلام اینجا را کلیک کنید.


    نظرات دیگران ( ) امام حسن مجتبی علیه السلام، ولادت