سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کل بازدیدها:----973104---
بازدید امروز: ----17-----
بازدید دیروز: ----114-----
جستجو:
سرنوشت یهودیان در جنگ احزاب چه بود؟ - حرف های جوانی
  • لوگوی وبلاگ
    سرنوشت یهودیان در جنگ احزاب چه بود؟ - حرف های جوانی

    پیوندهای روزانه
  • لینک دوستان من
    عاشق آسمونی
    (( همیشه با تو ))
    وبلاگ گروهی فصل انتظار
    ورود پسرا ممنوع
    آموزه
    دنیای جوانی
    مرکز دانلود رایگان آهنگ فیلم و کلیپ جالب دوربین مخفی
    همسفر مهتاب
    ای نام توبهترین سر آغاز
    دست نوشته های بی معرفت
    حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد
    آقاشیر
    روانشناسی آیناز
    کـــــلام نـــو
    .:: اســــوه هــــا ::.
    کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد !
    تکنولوژی کامپیوتر
    xXxرنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx
    بوی سیب BOUYE SIB
    سیاست
    پاک دیده
    آدمک ها
    آخوندها از مریخ نیامده اند!!!
    مدیر پارسی بلاگ
    پرسش مهر 8
    یا مهدی ادرکنی
    پیمان دانلود
    السلام علیک یا حبیبی یا رسول الله !
    هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره)
    خط بارون
    شور شیرین
    کلام دل
    مفرد مؤنث غائب
    قافله شهدا
    پیامبر اعظم
    دوستداران و منتقدان دکتراحمدی نژاد
    عطاری عطار
    نان ، عشق ، موتور هزار
    تخیّلات خزان‌زده یک برگ بید
    امیدزهرا omidezahra
    شاهد
    یارب کی آن صبا بوزد کز نسیم او گردد
    مهدیار دات بسیجی
    گل نرگس
    ولایت علیه السلام
    .:: مهدیاد ::.
    خانه اطلاعات
    علوم قرآنی
    ألا إنَّّ حِزبَ الله هُمُ الغالِبُون
    پوست کلف
    مشاوره و مقالات روانشناسی
    کجایید ای شهیدان خدایی

    تارنما
    نسیمی از بهشت ...
    موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
    آریایی بیدارشو
    دسته کلید
    افشای سایت www.roozna.com/
    تا ریشه هست، جوانه باید زد...
    خلوت تنهایی
    عشقی
    شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
    ایران اسلام
    زیر آسمان خدا
    جوان ایرانی
    بهار سبز
    ..:: نـو ر و ز::..
    تالوگ
    دنیا به روایت یوسف
    ترنم باران
    کانون گفتمان قرآن
    یک امل مدرنیسم نشده
    یوسف گم گشته
    یاد ایام
    رادیوی نسل برتر
    به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
    شمیم وصل
    دانستنیهای علمی ، تاریخ، ترفند ، دانلود
    اقالیم قبله
    رایحه عشق
    بچه دانشجو !
    حوزه نت
    منصوره معتمدی
    جامعه اسلامی دانشجویان
    مقاومت
    پایگاه آیت الله حائری شیرازی
    علمیران
    علمی
    شبکه المنار
    زن مسلمان
    دل نوشته ها

    ملیکا
    معصومین
    ادبیات
    در پیشگاه قرآن
    وفا لینک
    خاکریز
    دانش نامه ی آزاد
    پیامبر اعظم(ص)
    حوزه نت
    همه چی از موبایل
    جدیدترین اخبار روز دنیا
  • لوکوی دوستان من
  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • مطالب بایگانی شده
  • وضعیت من در یاهو
  • سرنوشت یهودیان در جنگ احزاب چه بود؟
    نویسنده: جوانان ایران زمین شنبه 87/10/28 ساعت 5:8 عصر

    نگاهی به پیام اخیر رهبرانقلاب
    حتی روزنامه‌ی جمهوری اسلامی که به آیت‌الله خامنه‌ای بسیار نزدیک است هم از سیاست‌های احمدی‌نژاد انتقاد می‌کند

    رهبر معظم انقلاب دیروز در پیامی به نخست وزیر دولت قانونی حماس تأکید کردند: "خیانتکاران عرب بدانند سرنوشت آنان بهتر از یهودیان جنگ احزاب نخواهد بود". در این جنگ یهودیان هم ‌پیمان با پیامبر ،پیمان‌شکنی کرده و به دشمن پیوستند اما پس از جنگ نتیجه خیانت خود را دیدند.

    غزوات پیامبر گرامی اسلام از حساس ترین و پربارترین دستاوردهای جامع و سرنوشت ساز برای اسلام و مسلمین به شمار می روند. این صحنه ها شیوه درست برخورد و مقابله و دفاع در برابر دشمن را آموزش می دهند. یکی از این حوادث پر ماجرا و آموزنده، جنگ احزاب است که در آن همه شرک و کفر و نفاق در برابر اسلام صف کشی کرد و قدرت به رخ کشید، اما نتوانست به اهداف استراتژیک خود برسد. اسلام این پیروزی بزرگ را مرهون اندیشه و عمل رسول اعظم (ص) است.

    آیات 9 تا 26 سوره احزاب یکی از پرماجراترین حوادث را رقم می زند. موضوع، اصلی ترین صحنه تهاجم سپاه متحد شرک و کفر و کارشکنیهای منافقان، یهودیان و قبایل مختلف قریش و بت پرستان است .چرا که آنان دست به دست هم دادند تا اسلام و مسلمین را نابود سازند اما امدادهای غیبی و البته تدابیر اصولی پیامبر و هوشمندی و شجاعتهای حضرت علی(ع) در جنگ خندق، موجب شکست مفتضحانه آنان شد.

    چنان که پس از جنگ، همه یهودیان عنود مجازات شدند و این حادثه بزرگترین و سخت ترین امتحان و آزمون برای مسلمانان گردید. قرآن کریم در این باره در آیه 11 سوره احزاب می فرماید: هُنالِک ابْتُلی المؤمِنونَ وَزُلزِلُوا زِلْزَالاً شدید؛ «آن جا [بود که] مؤمنان در آزمایش قرار گرفتند و سخت تکان خوردند».

    آیات 9 و 10 سوره احزاب پیروزی مسلمانان و امدادهای غیبی را چنین یاد می فرماید: یا أیهَا الّذین ءامَنوا اذْکرُوا نِعمةَ اللهِ عَلَیکم إذجآءتکمْ جُنودٌ فَأرسلْنَا عَلیهِم رِیحاً وَجُنوداً لّم تَروْهَا وَکانَ اللهُ بِمَا تَعملُونَ بصیراً … إذجآءُوکم مّن فوقِکم ومِن أسْفلَ مِنکم وإذ زاغتِ الأبصارُ وَبلغتِ الْقلُوبُ الْحناجِرَ وتظُنُّونَ باللهِ الظُّنُون؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید، نعمت خدا را بر خود به یاد آرید، آن گاه که لشکرهایی به سوی شما [در] آمدند، پس بر سر آنان تندبادی و لشکرهایی که آنها را نمی دیدید فرستادیم، و خدا به آن چه می کنید، همواره بیناست … هنگامی که از بالای [سر] شما و از زیر [پای] شما آمدند، و آن گاه که چشم ها خیره شد و جانها به گلوگاه ها رسید و به خدا گمانهایی [نابجا] می بردید».

    گستردگی جنگ احزاب را باید از زبان مبارک رسول اعظم اسلام شنید که فرمود: «بَرزالایمان کلّهُ إلی الشّرک کلّه؛ تمام ایمان در برابر تمام کفر قرار گرفت». و در این جنگ، ستاره اقبال دشمن رو به افول گذاشت و پایه های قدرت آن ها در هم شکست؛ همچنان که پیامبر اکرم پس از پایان این جنگ فرمود: «ألآن نَغْزُوهُم وَلاَیغزونَن؛ اکنون دیگر ما با آنها می جنگیم و آنها قدرت جنگ نخواهند داشت».( بحارالانوار، جلد 20، صفحه 215)

    تاریخ از جنگ احزاب یا خندق به عنوان بزرگترین رخداد سال پنجم هجرت یاد می کند. قوای دشمن، بیش از ده هزار نفر با تجهیزات بسیار و سپاه اسلام متشکل از سه هزار نفر با تجهیزات اندک بود. حفر خندق با طول و عرض و عمق بسیار، برای مسلمانان طاقت فرسا بود، با این وجود سپاه حضرت رسول با کمال سربلندی پیروز شدند. در این ماجرا، حوادث گوناگونی رخ داد که از جمله مهمترین آنها، قهرمانی بی نظیر حضرت علی(ع)، ماجرای امداد غیبی و برپا شدن طوفان شدید و قلع و قمع یهودیان کارشکن و عهد ستیز را می توان به یادآورد.

    گزارش مأموران اطلاعاتی رسول اعظم(ص) نشان می داد که جمعیتی بیش از "ده هزارنفر" از قبیله های مختلف و به منظور براندازی اسلام و مسلمین به سوی مدینه در حرکت هستند؛ پیامبر اکرم بی درنگ با اصحاب و یاران به مشورت پرداخت.

    پیشنهاد سلمان فارسی مبنی بر حفر خندق به عنوان سنگری عظیم در سراسر راههای ورودی مدینه پذیرفته شد. براساس فرمان پیامبر اکرم، مسلمانان به شکل گروهی به حفر زمین مشغول شدند، چون کار به تعداد جمعیت تقسیم شده بود، افراد در سرعت انجام و پایان کار با یکدیگر رقابت می کردند. این صحنه انگیزشی اتمام پروژه را از زمان پیش بینی شده سریع تر نمود.

    آن گاه که لشکر عظیم دشمن از راه رسید، خندق را در برابر خود دید، برق انبوه شمشیرهای آنان از پشت خندق، چشم خورشید را نیزه خیره می کرد. روزها از پی هم می آمد و اینک مدت یک ماه بود که دشمن پشت خندق زمین گیر شده بود و راهی به مدینه نداشت.

    مدینه در محاصره دشمنان ماند و راه های ارتباطی شهر قطع شد. قحطی و کمبود مواد غذایی چهره خود را نشان داد. عده ای به گمان های ناپسند راه یافتند، اما مؤمنین راستین می دانستند که این حادثه، آزمایش و امتحان الهی است؛ از این رو بر لغزشها خوفناک بودند و از ناتوان شدن در تحمل سختیها به خدای قادر متعال پناه بردند و به نصرت و مدد الهی امید داشتند؛ گرچه برخی مسلمانان که تحت تأثیر سم پاشی و تبلیغ منافقان قرار گرفته بودند، به یاران صدیق پیامبر می گفتند: «ای اهل یثرب [مردم مدینه] اینجا جای توقف شما نیست. به خانه های خود بازگردید»؛ و از همین رو دسته ای تصمیم به فرار گرفتند و در پی بهانه جویی نزد رسول خدا آمدند.

    قرآن در آیه 13 سوره احزاب از آن ها چنین یاد می کند: وإذْ قالَت طّآئِفةٌ مّنهُم یا أهل یثربَ لامُقام لَکم فارْجِعوا وَ یسْتئذِنُ فریقٌ مّنهم النّبی یقولونَ إنّ بُیوتَنا عَوْرةٌ وَما هِی بِعورةٍ إن یریدونَ إلاّ فرار؛ «و چون گروهی از آنان گفتند: ای مردم مدینه، دیگر شما را جای درنگ نیست، برگردید. و گروهی از آنان از پیامبر اجازه می خواستند و می گفتند: خانه های ما بی حفاظ است ولی خانه هایشان بی حفاظ نبود، [آنان] جز گریز [از جهاد] چیزی نمی خواستند».

    در این واقعه رسول خدا(ص) در سه جبهه درگیر بود: با دشمنان از پیش رو، و با جنگجویانی از پشت سر و نیز با مخالفت برخی از همراهان منافق و پیمان شکن. خدای متعال حال آنان را در آیه 14 این سوره این گونه بیان می فرماید: وَلَوْ دُخِلَتْ عَلَیهِم مّن أقطَارِها ثُمّ سُئِلُوا الْفِتنةَ لآتَوْهَا وَمَاتَلَبَّثُوا بِهآ إلاّ یسِیر؛ «و اگر از اطراف [مدینه] مورد هجوم واقع می شدند و آن گاه آنان را به ارتداد می خواندند، قطعاً آن را می پذیرفتند و جز اندکی در این [کار] درنگ نمی کردند». و در آیه بعدی نیز می فرماید: وَلَقَدْ کانُوا عاهَدُوا اللهَ مِن قبلُ لاَیوَلُّونَ الأدبارَ وَکانَ عهْدُاللهِ مَسئُول؛ «با آن که قبلاً با خدا سخت پیمان بسته بودند که پشت [به دشمن] نکنند، و پیمان خدا همواره بازخواست دارد».

    تفسیر قرطبی و تفسیر فی ظلال عهد و پیمان را در این جا، تعهد طایفه «بنی حارثه» در روز جنگ احد با پیامبر خدا(ص) می دانند. آنان تصمیم به مراجعت از میدان گرفتند و بعد پشیمان شدند؛ و عهد بستند که دیگر هرگز در این امور نروند، اما همان ها در میدان احزاب باز به فکر پیمان شکنی افتادند.

    خدای تعالی در آیه 16 سوره احزاب به پیامبر خود فرمود: قُل لَنْ ینفعَکم الْفِرارُ إنْ فَرَرْتُم مِّن المَوتِ أوِالْقَتْلِ وَإذاً لاّتُمتّعُونَ إلاّ قلیل؛ «بگو: اگر از مرگ یا کشته شدن بگریزید، هرگز این گریز برای شما سود نمی بخشد، و در آن صورت جز اندکی برخوردار نخواهید شد».

    همچنین در آیه 17 آمده است: قُل مَن ذَا الّذی یعْصِمُکم مّن اللهِ إنْ أرادَ بِکم سُوءاً أوْ أرادَبِکم رحْمَةً وَلاَیجدُونَ لَهُم مّن دونِ اللهِ وَلیاً وَلاَ نَصِیر؛ «بگو: چه کسی می تواند در برابر خدا از شما حمایت کند اگر او بخواهد برای شما بد بیاورد یا بخواهد شما را رحمت کند؟ و غیر از خدا برای خود یار و یاوری نخواهند یافت».

    هلاکت قهرمانهای جبهه متحد دشمن به دست علی بن ابیطالب از یکسو، و طوفان و شدت سرما و کمبود علوفه از سوی دیگر، موجب شد که سپاه ده هزار نفری دشمن با کمال خواری، جبهه را ترک کند و به سوی مکه عقب بنشیند.

    در آیه 25 سوره احزاب می خوانیم : وَردَّ اللهُ الّذینَ کفروا بِغَیظِهِم لَمْ ینَالوُا خیراً وکفَی اللهُ المؤمِنینَ القِتالَ وکانَ اللهُ قویاً عزیز؛ «و خداوند آنان را که کفر ورزیده اند، بی آن که به مالی رسیده باشند، به غیظ و حسرت برگرداند و خدا [زحمت] جنگ را از مؤمنان برداشت و خدا همواره نیرومند شکست ناپذیر است».

    اگر حضرت علی(ع) قهرمانان پیشتاز دشمن را نمی کشت، عبور سپاه دشمن از خط دفاعی خندق قطعی بود؛ و در این صورت نه تاک می ماند و نه تاک نشان. و بر اساس محاسبات نظامی و ارزیابی دقیق بود که پیامبر ارزش ضربه علی را برتر از ارزش اعمال جن و انس می دانست.

    طوفان ویرانگر، یا امداد غیبی؛ جبهه  متحد احزاب گوناگون دشمن، مدینه را در محاصره تنگاتنگ خود قرار داد و این محاصره حدود یک ماه طول کشید. مسلمانان در فشار سخت کمبود مواد غذایی قرار گرفتند . مردم مدینه بی تاب، افسرده و غمگین شده بودند. پیامبر اعظم(ص) در مسجد مشغول نماز بود و از خدای متعال خواست تا با امداد غیبی خود فشار و رنج مردم را دفع گرداند.  سپس خطاب به جمعیت مسلمان فرمود: «آیا در میان شما کسی هست که به درون دشمن نفوذ کند و برای ما از آنها خبر بیاورد تا در بهشت رفیق و همدم من گردد؟».

    پاسخی شنیده نشد؛ زیرا چنین مأموریتی بسیار سخت و دشوار بود. در این بحران، پیامبر، «حذیفةبن یمان» را که شخصی زیرک و زبردست و منافق شناس بود طلبید و به وی فرمود: «برخیز و مخفیانه به سوی دشمن برو، و در میان آنان نفوذ کن و چگونگی وضع آن ها را به ما گزارش بده، به شرط این که جز این، هیچ کاری انجام ندهی تا برگردی».

    «حذیفة» اطاعت کرد و از مدینه و حصار شهر و خندق خارج شد و در میان لشکر قریش نفوذ کرد. باد و طوفان شدید و سرمای طاقت فرسای زمستان تشکیلات دشمن را در هم ریخت، نه خیمه ای باقی ماند و نه ظرف و اثاثیه و آتشی. لشکر دشمن در فشار سختی قرار گرفت. ابوسفیان که ریاست لشکر کفر را بر عهده داشت، فریاد برآورد: «ای گروه قریش، هرکس از نام رفیق بغل دستی خود بپرسد تا مبادا جاسوسی در میان ما باشد، که می خواهم مطلبی را اعلام کنم».

    حذیفة می گوید: «خود را آماده کردم و پیش دستی نمودم و بی درنگ به جانب چپ و راست خود متوجه شدم و به بغل دستی خود گفتم: تو کیستی و نامت چیست؟؛ به این ترتیب کسی نفهمید که من جاسوس لشکر اسلام هستم». آن گاه که ابوسفیان از سپاه مطمئن شد، فریاد زد: «ای گروه قریش! سوگند به خدا دیگر جای توقف نیست؛ زیرا سم دار و بی سُم همه هلاک شدند؛ یهود بنی قریظه نیز پیمان خود شکستند، و این باد و طوفان چیزی برای ما نگذاشت».

    سپس با سرعت به سوی مرکب خود رفت و آن را از زمین بلند کرد و شتاب زده بر آن سوار شد. حذیفة که شاهد این ماجرا بود، می گوید: «در همین لحظه خواستم ابوسفیان را هدف تیر قرار دهم و او را هلاک کنم؛ فرمان پیامبررا به یاد آوردم که جز گزارش اطلاعاتی هیچ اقدامی نکنم؛ از این رو به سوی مدینه و نزد پیامبر بازگشتم. حضرت در حال نماز بود، منتظر شدم و آنگاه آنچه را دیده بودم به آن حضرت گزارش دادم. پیامبر به خداوند عرض کرد: «اللّهمَّ أنتَ مُنزِلُ الکتابَ، سریعُ الحِسابَ، أهزمِ الأحزابَ، اللّهمّ أهزِمْهُم وزلزِلْهُم؛ خدایا! تو نازل کننده کتاب و سرعت بخش در حسابرسی هستی، خودت احزاب را نابود کن، خدایا آنها را نابود و متزلزل فرما».

    به دنبال آن امداد غیبی، دشمنان از پای درآمدند و زنجیرشان از هم گسیخت. قرآن کریم این بخش از ماجرا را در آیه 9 سوره احزاب این گونه بیان می فرماید: یا أیهَا الّذینَ ءَامَنوا اذْکروا نِعمةَاللهِ عَلیکم إذجآءتـْکم جُنودٌ فَأرسَلنا عَلیهِم ریحاً وجُنوداً لّم تَرَوهَا وکانَ اللهُ بِما تَعمَلُونَ بصیر؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید، نعمت خدا را بر خود به یاد آرید، آن گاه که لشکرهایی به سوی شما [در] آمدند، پس بر سر آنان تندبادی و لشکرهایی که آن ها را نمی دیدید، فرستادیم، و خدا به آن چه می کنید، همواره بیناست».

    به گزارش مهر ، برخورد با عهد شکنان؛ نفاق، عهد شکنی و خیانت یهودیها از جمله مشکلات تاریخ اسلام است. لجاجت و دشمنی همه طوایف یهود با پیامبر اسلام در جنگ احزاب نمود گسترده ای دارد؛ همچنان که قرآن شریف در آیات 56 تا 59 سوره انفال و آیات 78 تا 82 سوره مائده از آن یاد کرده است.

    هنگامی که پیامبر اکرم به مدینه مهاجرت فرمود، در اطراف شهر طوایف مختلفی از یهود ساکن بودند. آنان به سه طایفه : بنی قینقاع، بنی النضیر و بنی قریظه منشعب می شدند.پیامبر اکرم(ص) همه این طوایف را  که آگاه به اوصاف پیامبر اسلام از طریق تورات شده بودند دعوت به اسلام کرد، ولی آن ها سر باز زدند. رسول اکرم با در نظر گرفتن شرایط زیست مسلمانان و جنگهای آینده و دشمنان بسیار از هر سو، وجود طوایف یهود را در اطراف مدینه زیان بار و خطرساز می دانست؛ از این رو با آنها پیمان محکم بست ، که نه تنها در حوادث به دشمن اسلام کمک نکنند، بلکه در بحرانها به سپاه اسلام کمک رسانند.

    یهودیها این پیمان را امضا کردند اما هنگام عمل و وفای به پیمان با کمال بی پروایی عهد خود را شکستند و به دشمن پیوستند؛ گرچه سراسر تاریخ به یاد ندارد که دسته ای از طوایف یهود به عهد و پیمان خود وفا کرده باشند. همچنان که قرآن شریف در آیه 8 سوره انفال به این مطلب اشاره می فرماید: الّذِینَ عاهَدتَّ مِنهُم ثَمَّ ینقضُوُنَ عَهدَهُم فِی کلِّ مَرَّةٍ وَهُم لاَیتّقُون ؛ «همانان که از ایشان پیمان گرفتی، ولی هر بار پیمان خود را می شکنند و [از خدا] پروا نمی دارند».
    منبع: مهر


    نظرات دیگران ( ) غزه، رهبری، جنگ احزاب