سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کل بازدیدها:----971047---
بازدید امروز: ----51-----
بازدید دیروز: ----134-----
جستجو:
رضای آل محمد(ص) - حرف های جوانی
  • لوگوی وبلاگ
    رضای آل محمد(ص) - حرف های جوانی

    پیوندهای روزانه
  • لینک دوستان من
    عاشق آسمونی
    (( همیشه با تو ))
    وبلاگ گروهی فصل انتظار
    ورود پسرا ممنوع
    آموزه
    دنیای جوانی
    مرکز دانلود رایگان آهنگ فیلم و کلیپ جالب دوربین مخفی
    همسفر مهتاب
    ای نام توبهترین سر آغاز
    دست نوشته های بی معرفت
    حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد
    آقاشیر
    روانشناسی آیناز
    کـــــلام نـــو
    .:: اســــوه هــــا ::.
    کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد !
    تکنولوژی کامپیوتر
    xXxرنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx
    بوی سیب BOUYE SIB
    سیاست
    پاک دیده
    آدمک ها
    آخوندها از مریخ نیامده اند!!!
    مدیر پارسی بلاگ
    پرسش مهر 8
    یا مهدی ادرکنی
    پیمان دانلود
    السلام علیک یا حبیبی یا رسول الله !
    هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره)
    خط بارون
    شور شیرین
    کلام دل
    مفرد مؤنث غائب
    قافله شهدا
    پیامبر اعظم
    دوستداران و منتقدان دکتراحمدی نژاد
    عطاری عطار
    نان ، عشق ، موتور هزار
    تخیّلات خزان‌زده یک برگ بید
    امیدزهرا omidezahra
    شاهد
    یارب کی آن صبا بوزد کز نسیم او گردد
    مهدیار دات بسیجی
    گل نرگس
    ولایت علیه السلام
    .:: مهدیاد ::.
    خانه اطلاعات
    علوم قرآنی
    ألا إنَّّ حِزبَ الله هُمُ الغالِبُون
    پوست کلف
    مشاوره و مقالات روانشناسی
    کجایید ای شهیدان خدایی

    تارنما
    نسیمی از بهشت ...
    موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
    آریایی بیدارشو
    دسته کلید
    افشای سایت www.roozna.com/
    تا ریشه هست، جوانه باید زد...
    خلوت تنهایی
    عشقی
    شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
    ایران اسلام
    زیر آسمان خدا
    جوان ایرانی
    بهار سبز
    ..:: نـو ر و ز::..
    تالوگ
    دنیا به روایت یوسف
    ترنم باران
    کانون گفتمان قرآن
    یک امل مدرنیسم نشده
    یوسف گم گشته
    یاد ایام
    رادیوی نسل برتر
    به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
    شمیم وصل
    دانستنیهای علمی ، تاریخ، ترفند ، دانلود
    اقالیم قبله
    رایحه عشق
    بچه دانشجو !
    حوزه نت
    منصوره معتمدی
    جامعه اسلامی دانشجویان
    مقاومت
    پایگاه آیت الله حائری شیرازی
    علمیران
    علمی
    شبکه المنار
    زن مسلمان
    دل نوشته ها

    ملیکا
    معصومین
    ادبیات
    در پیشگاه قرآن
    وفا لینک
    خاکریز
    دانش نامه ی آزاد
    پیامبر اعظم(ص)
    حوزه نت
    همه چی از موبایل
    جدیدترین اخبار روز دنیا
  • لوکوی دوستان من
  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • مطالب بایگانی شده
  • وضعیت من در یاهو
  • رضای آل محمد(ص)
    نویسنده: جوانان ایران زمین سه شنبه 86/8/29 ساعت 8:39 عصر


    اسم آن بزرگوار علی و کنیة او ابوالحسن الثانی و لقب مشهور او رضا است. عمر مبارک آن حضرت پنجاه و پنج سال بود. در یازده ذی العقدة سال 148هجری به دنیا آمد و در سال 203 هجری در آخر ماه صفر به دست مأمون عباسی مسموم و شهید شد.
    مدّت امامت آن بزرگوار بیست سال بود که تقریباً هفده سال آن را در مدینه، ملجأ عوام و منجی انام و معلّم علما و مروّج دین بود. سه سال آخر، او را از مدینه جبراً به طوس بردند و در طوس تا توانست از حریم دین حراست کرد تا سرانجام به دست مأمون شهید شد.
    مقام علمی حضرت رضا (ع)
    از متون اسلامی می توان نتیجه گرفت که آن حضرت عالم بما سوی الله، واسطة فیض این عالم، معدن کلمات پروردگار، صندوق انوار الهی و خزینة علم خداوند متعال است. احتجاجات و مباحثات حضرت رضا (ع) با فرقه های مختلف در مجلس مأمون، مقام علمی آن حضرت را آشکار می کند چنانکه بارها مأمون می گفت: ما اعلم احداً افضل من هذا الرّجل علی وجه الارض.
    هیچ کس را در روی زمین داناتر از حضرت رضا نمی دانم.
    فرید وجدی در دایرة المعارف خود، در ذیل کلمة رضا می گوید: «مأمون سی و سه هزار نفر از بزرگان طوایف و فرق مختلفه را جمع کرد و از آنان خواست که لایقترین افراد را از میان خود انتخاب کنند تا ولا یتعهدی را به او واگذار نماید. همة آن سی و سه هزار نفر در علی بن موسی الرضا اتفاق نمودند.»
    مقام عبودیّت حضرت رضا (ع)
    در این باب از حضرت رضا (ع) مطلبی نقل است که مقام عبودیت آن بزرگوار را بر ما روشن می کند. آن حضرت به دعبل خزاعی شاعر معروف عبایی داد و فرمود: «قدر آن را بدان که در این عبا هزار شب و هر شبی هزار رکعت نماز خوانده شده است.»
    آنان که حضرت رضا (ع) را از مدینه به طوس آوردند، همه از کثرت عبادت و تضرع و انابه و زاری و تهجّد و مواظبت کامل آن حضرت در عبادت سخن گفته اند.
    تواضع حضرت رضا (ع)
    یاسر، خادم آن حضرت می گوید حضرت رضا همیشه با خدمه و کارگرهای خود غذا می خورد و دوست داشت که با آنها بنشیند و صحبت و درد دل کند. بعضی از ناآگاهان به این کار حضرت ایراد می کردند و حضرت می فرمود: انّ الرب تبارک وتعالی واحد والاب واحد والام واحده والجزاء بالاعمال.
    پروردگار، پدر، و مادر، یکی است و فضیلت فقط و فقط به کردار است.
    ادب و اخلاق حضرت رضا (ع)
    ابراهیم بن عباس که در مسافرت از مدینه تا طوس خدمت آن حضرت بوده است چنین می گوید: «ندیدم به احدی ظلم کند، هیچ وقت کلام کسی را قطع نمی کرد، هیچ حاجتی را رد نمی نمود، پای خود را مقابل احدی دراز نمی کرد و در مقابل احدی تکیه نمی داد، با هیچ کس سخن جسارت آمیز سخن نمی گفت.
    سخاوت حضرت رضا (ع)
    قضیه‌ای را که کلینی رحمه الله در این باره نقل کرده است ذکر می کنیم. راوی می گوید: «با جمعی بسیار خدمت حضرت رضا بودیم که ابن سبیلی آمد و چنین گفت: یابن رسول الله، من دوست شما و پدران شما هستم، نفقة خود را در راه حج گم کرده ام، نفقة راه به من عنایت کنید، چون به خراسان رسیدم برای شما صدقه می دهم زیرا آنجا مکنت دارم. حضرت رضا (ع) داخل اتاق شد، پس از چندی از بالای در، دویست دینار به او داد و خواهش کرد برود و فرمود لازم نیست صدقه بدهی. چون حضرت آمد از ایشان پرسیدند: پول را از بالای در دادید و خواهش نمودید که برود تا او را نبینید فرمود: می خواستم ذلت سؤال را در صورت او نبینم، آیا نشنیده اید که رسول اکرم فرموده است: صدقة پنهانی معادل هفتاد حج است، و گناه آشکار موجب خذلان، و گناه پنهانی را خداوند می آمرزد؟» آنچه نوشته شد نمونه ای از فضایل حضرت رضا (ع) بود. ذکر این گونه فضایل برای حضرت رضا (ع) مقام و شأنیتی نیست، بنابراین بهتر است که مقداری از وقایع مسافرت جبری آن بزرگوار از مدینه به طوس را ذکر کنیم.
    ممالک اسلامی بعد از مرگ هارون الرشید در طغیان بودند و شورشهای فراوانی پدید آمد. هنگامی که مأمون برادرش را نابود کرد و توانست زمام امّت اسلامی را به دست بگیرد، صلاح را در آن دید که سران ممالک اسلامی را جمع کند تا بدینوسیله بتواند فتنه ها را خاموش نماید. پس، سی و سه هزار نفر از بزرگان بلاد را به نام مستشار در مرکز جمع نمود، و ولایتعهدی را بطور جبر و تهدید به حضرت رضا واگذار کرد. و بدینوسیله توانست به ممالک اسلامی آرامش بخشد.
    هنگامی که شورش ها فرو خفت، افرادی که به عنوان مستشار خوانده شده بودند متفرق، و بسیاری از آنان مورد بیمهری و یا احیاناً زندان و تبعید قرار گرفتند و کشته شدند. از جملة آن افرادی که صلاح دانستند او را شهید کنند، حضرت رضا (ع) است. نکاتی که لازم به تذکر است:
    1 ـ حضرت رضا (ع) در موارد متعددی ذکر کرده که سفرش به خراسان، قبول ولایتعهدی و ورود به دستگاه مأمون بر ایشان تحمیل شده بود. تشکیل مجلس عزا در مدینه موقع حرکت، گریه های آن بزرگوار در مکه و خدا حافظی با بیت الله قبل از موقع آمدن عمال مأمون، گریه های او کنار قبر جدّ بزرگوارش و خداحافظی با او بعد از آمدن آنان، قبول نکردن مکر ولایتعهدی تا آنکه تهدید می شود و سپس قبول کردن آن مشروط بر اینکه در امور مملکتی هیچ دخالتی نکند، همه مبین این مطلب است که این جریان جبراً به حضرت رضا (ع) تحمیل شده است.
    2 ـ مأمون دستور داده بود که حضرت رضا را از راه فارس به مرو ببرند و سفر ایشان حتی الامکان در شب صورت گیرد. آیا این دستور، خود دلیل بر این نیست که محبّت اهل بیت در دلها جایی داشته و مأمون از اینکه حضرت رضا وارد شهرهای پرجمعیّت و شیعه نشین شود در هراس بوده است، و یا نمی خواسته که حضرت رضا (ع) در دلها جایی باز کند؟
    ممانعت مأمون از برگزاری نماز عید فطر توسط حضرت، احتمال دوم را تأیید می کند.
    2 ـ حضرت رضا از برخوردش با مأمون فوق العاده ناراحت بود، چنانکه هر وقت که از نماز جمعه باز می گشت با حالت خستگی از خداوند متعال طلب مرگ می کرد.
    آیا در خلوت حضرت رضا را زجر می دادند؟ آیا اعمال منافقانه روی آن بزرگوار اثر می گذارده است؟ آیا مطلب دیگی بوده؟ نمی دانیم، ولی ناراحتی فوق العادة حضرت رضا (ع) از مسافرت امری مسلم است.
    4 ـ آمدن حضرت رضا علیه السلام به مرو برای اسلام بسیار مفید بود، زیرا طوس برای بیگانگان میدان علم بود و اگر حضرت رضا در طوس نبود کسی وجود نداشت که شبهات آنان را رفع کند. و اگر آن شبهات رفع نمی شد، برای عالم اسام خطرناک بود.
    5 ـ حضرت رضا (ع) در بین راه به نیشابور رسیدند. نیشابور فوق العاده پرجمعیّت و شیعه نشین بوده است. همة مردم به استقبال حضرت رضا (ع) آمدند و می خواستند که آن بزرگوار خود را در میان مردم آشکار کند و برای آنان روایت بگوید. عقل و درایت حکم می کند که حجّت خداوند متعال در آن وضع حسّاس باید بهترین سوغات را به آنها عنایت کند.
    حضرت رضا صبر نمود تا شوق مردم به نهایت رسید، پس از آن سر از هودج بیرون آوردو چنین فرمود:
    حدثنی ابی موسی الکاظم عن ابیه جعفر بن محمد الصادق عن ابیه محمد الباقر عن ابیه زین العابدین عن ابیه الحسین عن ابیه علی بن ابی طالب قال حدثنی رسول الله صلی الله علیه وآله قال حدثنی جبرئیل قال سمعت عن الله تعالی قال کلمة لا آله إلا الله حصنی فمن قال لا اله اا الله دخل فی حصنی ومن دخل فی حصنی امن من عذابی!
    پدرم و او از پدرش تا به رسول اکرم و او از جبرئیل و او از خداوند متعال نقل کرد که خداوند فرموده است: کلمه لا اله الا الله قلعة محکم من است و هر که در آن داخل شود از عذاب من در امان است.
    سپس حضرت سر را در هودج بردند و چند قدمی رفتند. دوباره سر را از هودج بیرون آوردند و فرمودند: بشرطها وشروطها وانا من شروطها.
    گفتن لا اله الا الله که موجب سعادت است شرایط اساسی دارد، و یکی از شرایط اساسی آن من هستم، یعنی اقرار به ولایت.
    جا دارد که چند کلمه ای دربارة این روایت شریف بحث شود.
    کلمة لا اله الا الله، اقرار به آن و عمل نمودن به آن، موجب سعادت است. کلمه لا اله الا الله، در حقیقت همان قرآن است، همان کتابی است که مایة سعادت جامعة بشری است ولی از نظر قرآن، کلمة لا اله الا الله منهای ولایت، ناقص و بلکه هیچ است.
    پروردگار عام وقتی امیرالمؤمنین (ع) را به ولایت منصوب نمود آیه اکمال را فرو فرستاد: الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا[1].
    در این روز کامل نمودم برای شما دین شما را و اتمام نمودم برای شما نعمت خود را و راضی شدم که اسلام ـ توأم با ولایت ـ دین شما باشد.
    و قبل از نصب امیرالمؤمنین به ولایت، آیة تبلیغ به پیامبر چنین خطاب می کند:
    یا ایها الرسول بلغ ما أنزل الیک من ربک وان لم تفعل فما بلغت رسالته[2].
    ای پیامبر آنچه به تو نازل شد ـ نصب امیرالمؤمنین به ولایت ـ به مردم بگو اگر تبلیغ نکنی، رسالت خود را نرسانیده ای .
    حضرت رضا با جملة شرطها وشروطها همان آیة اکمال و آیة تبلیغ را یادآوری می کند و می فرماید شرط اساسی کلمة لا اله الا الله ولایت است.
    چیزی را که باید متوجه باشیم، معنی و حقیقت ولایت است. ولایت از نظر لغت معانی متعددی دارد و از جمله به معنی دوست هم آمده است. همه باید اهل بیت را دوست بدارند، و محبّت اهل بیت نعمت بزرگی است چنانچه بغض اهل بیت خذلان بزرگی است. سنّی و شیعه این روایت را از پیامبر گرامی نقل می کنند که فرمود: الا من مات علی حب آل محمد مات شهیدا، الا ومن مات علی حب آل محمد مات مغفورا له، الا ومن مات علی حب آل محمد مات تائباً، الا ومن مات علی حب آل محمد مات مؤمنا مستکمل الایمان، الامن مات علی بغض آل محمد مات کافرا، الا ومن مات علی بغض آل محمد لم یشم رائحة الجنة.
    «آگاه باشید کسی که با محبّت آل محمد بمیرد، شهید مرده است. آگاه باشید کسی که با محبت آل محمد بمیرد آمرزیده است. آگاه باشید کسی که با محبت آل محمد بمیرد با توبه مرده است. آگاه باشید کسی که با محبّت آل محمد بمیرد مؤمن کامل مرده است. آگاه باشید کسی که با بغض آل محمد بمیرد کافر مرده است. آگاه باشید کسی که با بغض آل محمد بمیرد بوی بهشت به دماغ او نمی رسد.»
    و از جمله معانی ولایت، سرپرستی است. کسی که سرپرست دل او علی بن ابی طالب (ع) باشد ولایت دارد. کسی که از هوی، از شیطان درون و برون رها شده باشد ولایت دارد. کسی که از صفات رذیله مهذب شده باشد ولایت دارد. کسی که سرپرست دلش طاغوتهای برونی و درونی، شیطانهای درونی و برونی، هوی ها، هوسها، آمال و آرزوهای بیجا باشد؛ کسی که هوای او، عقیدة شخصی او، خواست او مقدم بر خواست اهل بیت باشد، بی ولایت بلکه بی محبّت به اهل بیت است. از این جهت است که امام سجاد (ع) می فرماید: ولایت و محبّت بدون متابعت معنایی ندارد، کسی که خداوند متعال را معصیت کند و با این وصف اظهار محبت خدا کند، اظهار او بیجا است و از عجایب روزگار است. از این جهت می توان گفت که معنای اول و دوم ولایت به یک معنی می رسد. ولایت اهل بیت ادامة ولایت خداوندمتعال است. خداوند متعال می فرماید: الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور والذین کفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات اولئک اصحاب النارهم فیها خالدون![3]
    « خدا سرپرست افراد مؤمن است. آنان را از تاریکیها ـ تاریکی کفر و ضلالت، تاریکی هوی و هوس، تاریکی صفات رذیله، تاریکی شیطانها ـ بیرون می برد به سوی نور ـ نور ایمان، نور خدا، نور صفات خوب، نور ولایت ـ و سرپرست کافران طاغوت است ـ طاغوت هوی و هوس، طاغوت درون و برون، طاغوت صفات رذیله ـ آن طاغوتها آنان را از نور به تاریکیها می برند و سرنوشت آنان آتش همیشگی است.
    و این است معنی روایت حضرت رضا (ع) که فرموده است: «کسی که داخل در لااله الا الله شود، سرپرست دلش الله باشد ـ عقیده اش، عملش، گفتار و کردارش نمایانگر این است که تأثیری در عام جز از ناحیة الله نیست ـ و ادامة آن سرپرستی ولایت باشد در قلعة محکم خداوند است.»
    بنابراین باید گفت که حضرت رضا (ع) به یک جمله تمام ایمان، تمام سعادت، تمام قرآن وتمام سنّت راعرضه کرده است.
    نظیر همین جمله با شرحی که داده شد از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است.
    چون آیة شریفة وانذر عشیرتک الاقربین.[4] یعنی: «خویشان نزدیک خود را سنجش کن» نازل شد، پیامبر (ص) بزرگان قریش را دعوت کرد و فرمود: «اگر یک جمله بگویید سعادتمند خواهید شد، بگویید لا اله الا الله و هر که اول بگوید بعد از من وصیّ من است.» اول کسی که جواب آن حضرت را داد امیرالمؤمنین (ع) بود.
    حضرت رسول سه مرتبه کلام خود را تکرار کرد و جز امیرالمؤمنین کسی جواب نداد. پیامبر اکرم در همان جلسه فرمودند: علی بعد از من وصّی و جانشین من است. این کلام با کلام فرزندش حضرت رضا شباهت دارد.
    در خاتمه قسمتی از قصیدة دعبل را که در مرو برای حضرت (ع) خوانده است یادآور می شویم. قصیده بسیار مفصل است و صاحب کشف الغمه همة آن را ضبط نموده است چند بیتی از آن را اینجا می آوریم. دعبل خدمت حضرت رسید و اشعارش را خواند تا بدین جا رسید:
    افاطم لوخلت الحسین مجدلا                             وقدمات عطشانا بشط فرات
    ای فاطمه کاش با حسینت در کربلا بودی، که در کنار نهر فرات تشنه جان داد.
    تا اینکه رسید به قبر موسی بن جعفر در بغداد و چنین گفت:
    وقبر ببغداد لنفس زکیة                                تضمنها الرحمن فی الغرفات
    ای فاطمه از قبر بیرون آی و گریه کن، برای قبری که در بغداد است. قبر نفس پاکی که انوار رحمانی آن را فرا گرفته است.
    حضرت رضا فرمود: «دعبل منهم شعری می گویم، همین جا آن را درج کن.»
    وقبر بطوس یا لها من مصیبة                         الحت علی الاحشاء بالزفرات
    الی الحشر حتی یبعث الله قائما                      یفرج عنا الغم والکربات
    فاطمه گریه کن، برای قبری که به طوس است دل او را غصّه ها پاره پاره کرده است. این غصّه ها ادامه دارد تا روز قیامت؛ نه بلکه، تا قیام آل محمد که همة غمها و غصّه های اهل بیت را می زداید. دعبل می گوید: یابن رسول الله ما در طوس از شما اهل بیت قبری سراغ نداریم.
    حضرت فرمود: آن قبر من است، زمانی نخواهد گذشت که من در طوس مدفون می شوم. هر که مرا زیارت کند در بهشت با من است و از این جهان آمرزیده خواهد رفت. دعبل ادامه می دهد:
    خروج امام لامحالة واقع                             یقوم علی اسم الله والبرکات
    یمیز فینا کل حق وباطل                           ویجزی علی النعماء والنقمات
    قیام پیشوا ـ امام ـ قطعاً واقع می شود با نام خدا و با فیض و برکات خدا می آید. حق و باطل با وجود او در میان مردم ظاهر می شود و خوبان و بدان به جزای کردارشان خواهند رسید.
    چون به اینجا رسید، حضرت رضا بلند شد و برای احترام دست روی سر نهاد و سر فرود آورد، گریه کرد و فرمود: دعبل این امام را می شناسی؟ دعبل گفت: می دانم که امامی از شما قیام می کند و به دست او پرچم اسلام روی زمین افراشته می شود و عدات اسلامی سرتاسر جهان را می گیرد. فرمود: دعبل، امام بعد از من، محمد پسر من است و بعد از او پسرش علی است و بعد از او پسرش حسن است و بعد از حسن پسر او حجت، قائم آل محمدمنتظر مطاع است. منتظر است در غیبت، مطاع است وقت ظهور. او است که جهان را از عدات انباشته می کند پس از آنکه از ظلم انبوه بود. سپس حضرت صد دینار و یک لباس به دعبل عنایت کردند.
    چون دعبل به قم آمد هر دیناری را از او صد دینار خریدند و هرچه کردند که لباس را به هزار دینار از اوبخرند نداد ولی چون از قم بیرون رفت بعضی از اهل قم لباس را به زور از او گرفتند.
    در خاتمه اشاره ای به حضرت معصومه سلام الله علیها می کنیم. بانویی که شأن و مقامی عالی نزد خدای متعال دارد، بانویی که دختر امام، خواهر امام و عمة امام است. بانویی که برکات حوزة علمیه قم از گذشته تا به حال به واسطة وجود مکرمة او است. بانویی که حضرت رضا (ع) درباره اش فرموده است هر که او را زیارت کند بهشت برای او واجب است.
    این بانو در سال 183 هجری متولد شد و چون برادر بزرگوارش به مرو برده شد برای زیارت برادر از مدینه حرکت نمود و چون به قم رسید، بیمار شد. چند روزی بیمار بود تا سرانجام در قم از دنیا رفت. سال وفات ایشان 201 از هجرت است . پس سنّ مبارک ایشان تقریباً هیجده سال است. در زیر گنبد آن بانوی محترمه چند نفر از دختر و نوه های امام جواد (ع) مدفونند. از بزرگان و کملّین و اصحاب ائمة طاهرین علیهم السلام در قم فراوان مدفون شده اند.
    ------------------
    [1] مائدة، قسمتی از آیه 3
    [2] مائدة، قسمتی از آیه 67
    [3] بقره، آیه 25
    [4] شعراء ، آیه 214
    منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله صافی
    ---------------

    سروده ها ـ شعری از قیصر امین‌پور
    تفسیر امام رضا (ع) از قرآن کریم .... (سوره‌ی یونس)
    چیزی هست که آرامش می دهد
    کرامتی از آستان قدس رضوی و داستان ضامن آهو
    همسایگان خورشید (عالمان خفته در خاک مشهد) 45-1
    داستانک 3-1
    سنگ مقام، نه سنگ قبر
    مشهد؛ شهر آگاهی، شهر حضورـ درنگی در معنای واژه‌ی مشهد
    دعاهاى روزانه ماه مبارک رمضان
    آشنایى با امام رضا
    آلبوم یادگارى
    یک بقعه و دو مزار
    ارتباط سبز
    بازدید از دفتر یادبود
    توفان کربلا
    مشهد؛ نگاه روز (1)
    زیارتگاهها و مقابر رجال ( داخل شهر )
    تلفن هاى مورد نیاز شهر مشهد
    زیارت از راه دور
    حکم
    کتب
    خطب
    مقدمة السید الشریف الرضی
    هذه الطبعة
    شرح هاى نهج البلاغه
    سخنى در استناد نهج البلاغه
    نهج البلاغه، جولانگاه بلاغت
    مؤلف نهج البلاغه
    جستجوى قرانی
    سالشمار وقایع مشهد
    مشهد از نگاه سیاحان
    شمس الشموس (انیس النفوس)
    مزار میر مراد
    خاطرات سیاسى سید محمد على شوشترى
    واقعه گوهرشاد به روایت دیگر
    تقویم تاریخ خراسان
    تاریخ شهر مشهد
    تاریخ مشهد
    مطلع الشمس
    حوزه علمیّه مشهد در بستر تاریخ و فرهنگ
    در پیشگاه نور
    عنایت امام
    نام من رضاست
    ضریح مقدس
    حضور به یاد ماندنى
    راز آیینه ها
    باده حضور
    در حریم خلوت یار

     


    نظرات دیگران ( ) حرف های جوانی