سلام. هميشه از قم كه رد ميشديم اون چراغاي سبزو بالاي كوه ميديم ولي نميدونستم چيه .ولي يه جورائي دلم براش تنگ ميشد. گذشت وگذشت و دست تقدير خواست كه من برم پاي همون چراغ سبز زندگي كنم.شهرك امام خميني-ولي نميدونم چي شد كه همه چي خراب شد شايد لياقتشو نداشتم كه همه چي خراب شد. شايد باور نكنيد كه من اينجام ولي هر شب دلم بالاي اون كوهه. پيش همون چراغ سبزه.هرشب دعا ميكنم روزي بياد كه با مسعودم از اون بالا دعاي توسل بخونيم . برامون دعا كنيد