سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کل بازدیدها:----970328---
بازدید امروز: ----29-----
بازدید دیروز: ----39-----
جستجو:
بهمن 88 به بعد - حرف های جوانی
  • لوگوی وبلاگ
    بهمن 88 به بعد - حرف های جوانی

    پیوندهای روزانه
  • لینک دوستان من
    عاشق آسمونی
    (( همیشه با تو ))
    وبلاگ گروهی فصل انتظار
    ورود پسرا ممنوع
    آموزه
    دنیای جوانی
    مرکز دانلود رایگان آهنگ فیلم و کلیپ جالب دوربین مخفی
    همسفر مهتاب
    ای نام توبهترین سر آغاز
    دست نوشته های بی معرفت
    حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد
    آقاشیر
    روانشناسی آیناز
    کـــــلام نـــو
    .:: اســــوه هــــا ::.
    کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد !
    تکنولوژی کامپیوتر
    xXxرنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx
    بوی سیب BOUYE SIB
    سیاست
    پاک دیده
    آدمک ها
    آخوندها از مریخ نیامده اند!!!
    مدیر پارسی بلاگ
    پرسش مهر 8
    یا مهدی ادرکنی
    پیمان دانلود
    السلام علیک یا حبیبی یا رسول الله !
    هرچه می خواهد دل تنگت بگو(مشاوره)
    خط بارون
    شور شیرین
    کلام دل
    مفرد مؤنث غائب
    قافله شهدا
    پیامبر اعظم
    دوستداران و منتقدان دکتراحمدی نژاد
    عطاری عطار
    نان ، عشق ، موتور هزار
    تخیّلات خزان‌زده یک برگ بید
    امیدزهرا omidezahra
    شاهد
    یارب کی آن صبا بوزد کز نسیم او گردد
    مهدیار دات بسیجی
    گل نرگس
    ولایت علیه السلام
    .:: مهدیاد ::.
    خانه اطلاعات
    علوم قرآنی
    ألا إنَّّ حِزبَ الله هُمُ الغالِبُون
    پوست کلف
    مشاوره و مقالات روانشناسی
    کجایید ای شهیدان خدایی

    تارنما
    نسیمی از بهشت ...
    موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
    آریایی بیدارشو
    دسته کلید
    افشای سایت www.roozna.com/
    تا ریشه هست، جوانه باید زد...
    خلوت تنهایی
    عشقی
    شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
    ایران اسلام
    زیر آسمان خدا
    جوان ایرانی
    بهار سبز
    ..:: نـو ر و ز::..
    تالوگ
    دنیا به روایت یوسف
    ترنم باران
    کانون گفتمان قرآن
    یک امل مدرنیسم نشده
    یوسف گم گشته
    یاد ایام
    رادیوی نسل برتر
    به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
    شمیم وصل
    دانستنیهای علمی ، تاریخ، ترفند ، دانلود
    اقالیم قبله
    رایحه عشق
    بچه دانشجو !
    حوزه نت
    منصوره معتمدی
    جامعه اسلامی دانشجویان
    مقاومت
    پایگاه آیت الله حائری شیرازی
    علمیران
    علمی
    شبکه المنار
    زن مسلمان
    دل نوشته ها

    ملیکا
    معصومین
    ادبیات
    در پیشگاه قرآن
    وفا لینک
    خاکریز
    دانش نامه ی آزاد
    پیامبر اعظم(ص)
    حوزه نت
    همه چی از موبایل
    جدیدترین اخبار روز دنیا
  • لوکوی دوستان من
  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • مطالب بایگانی شده
  • وضعیت من در یاهو
  • توصیه ها و وصایای آیت الله سید علی قاضی (ره)
    نویسنده: جوانان ایران زمین یکشنبه 90/9/13 ساعت 9:51 عصر

    مطالب زیر گزیده ای از توصیه ها و وصایای آیت الله سید علی قاضی (ره) است که به شاگردان و اطرافیان خود فرموده اند و ما آن ها را به اختصار ذکر می نماییم.
    باشد که کلامش چون صاعقه ای بر قلبمان بدرخشد و راهنمایمان در تاریکی ها باشد.

    نماز

    شما را سفارش می کنم به اینکه نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آنها به جا بیاورید و آن نمازها با نوافل، 51 رکعت است؛ پس اگر نتوانستید، 44 رکعت بخوانید و اگر مشغله های دنیوی نگذاشت آنها را به جا آورید، حداقل نماز توابین را بخوانید [ نماز اهل انابه و توبه هشت رکعت هنگام زوال است ].

    مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از ایشان نقل می کنند که می فرمودند: « اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند. »

    مرحوم آقای سید هاشم رضوی هندی می فرمایند: روزی یکی را به محضر آقای قاضی آوردند که مثلا آقا دستش را بگیرد و راهنمایی اش کند. مرحوم آقای قاضی فرموده بودند: « به این آقا بگویید که نماز را در اول وقت بخواند. »بعد معلوم شد که آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخیر می انداخته است.

    اما وصیت های دیگر، عمده آنها نماز است. می فرمودند نماز را بازاری نکنید اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان محفوظ میماند و تسبیح صدیقه کبری سلام الله علیها که از ذکر کبیر به شمار می آید و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود.

    دعا در قنوت نماز
    آقای قاضی به شاگردان خود دستور می دادند این دعا را در قنوت نماز هایشان بخوانند: « اللهم ارزقنی حبّک و حبّ ما تحبه، و حبّ من یحبّک، والعمل الذی یبلغنی إلی حبّک واجعل حبّک احبّ الاشیاء إلی. »

    قرآن
    آیت الله نجابت می فرمودند: آیت الله میرزا علی قاضی به مرحوم آیت الله شیخ علی محمد بروجردی (از شاگردان برجسته آقای قاضی) فرموده بودند که: « هیچ گاه از قرآن جدا مشو و ایشان تا آخر عمر بر این سفارش آقای قاضی وفادار و پایبند بود. هر وقت از کارهای ضروری و روزمره فارغ می شد، قرآن می خواند و با قرآن بود. »

    آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند: « چند سفارش ایشان عبارت است از: اول روخوانی قرآن. می فرمودند قرآن را خوب و صحیح بخوانید. توصیه دیگر ایشان راجع به دوره تاریخ اسلام بود. می فرمودند یک دوره تاریخ اسلام را از ولادت حضرت پیغمبر(ص) تا 255 هـ.ق یا 260 هـ.ق بخوانید. و بعد از عمل به این ها می فرمودند برو نمازشب بخوان! »

    آیت الله قاضی در نامه ای به آیت الله  طباطبایی می فرمودند: « دستورالعمل، قرآن کریم است؛ فیه دواء کل دواء و شفاء کل عله و دوا کل غله علماً و عملاً و حالاً. آن قره العیون مخلصین را همیشه جلوی چشم داشته باشید و با آن هادی طریق مقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جمله سیرهای شریف آن قرائت است به حسن صورت و آداب دیگر، خصوص در بطون لیالی...»

    و نیز:« بر شما باد به قرائت قرآن کریم در شب با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن نوشیدنی و شراب مؤمنان است. تلاوت قرآن کمتر از یک جزء نباشد. »

    نماز شب

    « اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست، و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد و در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب. »

    علامه طباطبایی می فرمودند: « چون در نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم تا یک روز در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آن جا عبور می کردند. چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: ای فرزند! دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان! »

    حاج سید هاشم حداد می فرمودند: « مرحوم آقا خودش این طور بود و به ما هم این طور دستور داده بود که در میان شب وقتی برای نماز شب برمی خیزید، چیز مختصری تناول کنید، مثلاً چای یا دوغ یا یک خوشه انگور یا چیز مختصر دیگری که بدن شما از کسالت بیرون آید و نشاط برای عبادت داشته باشید. »

    توسل به ائمه أطهار(ع)

    آیت الله سید علی آقا قاضی در یکی از نامه هایش چنین مرقوم فرمودند: « .... و تمام طرق .... توسل به ائمه أطهار(ع) و توجه تام به مبدأ است. چونکه صد آمد، نود هم پیش ما است. با دراویش و طریق آنها کاری نداریم. طریقه، طریقه علما و فقها است، با صدق و صفا. »

    توسل به حضرت سیدالشهدا(ع)

    محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیه السلام به مقام توحید برسد.سریان فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهدا علیه السلام است و پیشکار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس علیه السلام است.

    دعا برای فرج امام زمان(ع)

    از آن چیزها که بسیار لازم و با اهمیت است دعا برای فرج حضرت حجت ـ صلوات الله علیه ـ در قنوت نماز وتر است بلکه در هر روز و در همه دعاها.

    دل هیچ کس را نرنجانید!

    دیگر آن که، گر چه این حرفها آهن سرد کوبیدن است، ولی بنده لازم است بگویم اطاعت والدین، حسن خلق، ملازمت صدق، موافقت ظاهر با باطن و ترک خدعه و حیله و تقدم در سلام و نیکویی کردن با هر برّ و فاجر، مگر در جایی که خدا نهی کرده. الله الله الله که دل هیچ کس را نرنجانید!
    تا توانی دلی بدست آور *** دل شکستن هنر نمی باشد

    رفع ناراحتی های روحی

    آن مرحوم در هنگام اضطراب و ناراحتی های روحی، خواندن این کلمات را سفارش می کردند: « لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الحمد و له الملک و هو علی کل شیء قدیر، أعوذ بالله من همزات الشیاطین و أعوذ بک ربی من أن یحضرون إن الله هوالسمیع العلیم: هیچ معبودی جز خداوند یکتای بی شریک وجود ندارد و ستایش و حکومت مخصوص اوست و او بر هر کاری تواناست. از وسوسه های شیاطین به خدا پناه می برم و به تو پناه می برم ای پروردگارم از این که نزد من حاضر شوند. همانا خداوند شنوا و داناست. »

    حق الناس
    آیت الله نجابت نقل می کند: وقتی که بنده مشرف شدم خدمت ایشان فرمودند: « هر حقی که هر کس بر گردن تو دارد باید ادا کنی. خدمت ایشان عرض کردم:مدتی قبل در بین شاگردهایم که نزد بنده درس طلبگی می خواندند، یکی خوب درس نمی خواند. بنده ایشان را تنبیه کردم. اذن از ولیّ او هم داشتم در تربیت. در ضمن این جا هم نیست که از او طلب رضایت کنم. می فرمودند: « هیچ راهی نداری، باید پیدایش کنی. گفتم آدرس ندارم، گفتند باید پیدا کنی.

    آقای قاضی فرمودند : هر حقی که برگردنت باشد تا ادا نکنی باب روحانیت، باب قرب، باب معرفت باز شدنی نیست. یعنی این ها همه مال حضرت احدیت است. و حضرت احدیت رضایت خود را در راضی شدن مردم قرار داده است.»

    اوراد و اذکار معمول

    بر شما باد به التزام به وردهای معمول که در دسترس هر یک از شماست؛ و سجده معهوده از 500 مرتبه تا هزار بار.

    رفتن به مساجد

    زیارت مشهد اعظم ـ برای کسی که مجاور آنجاست ـ در هر روز، و رفتن به مساجد معظمه در حد امکان و همین طور سایر مساجد، همانا مؤمن در مسجد مانند ماهی در آب است!

    زیارت برادران مومن

    زیاد به زیارت و دیدار برادران نیک سیرت بروید، چرا که آنها برادران شما در پیمودن راه و رفیق در مشکلات هستند.

    رفع گرفتاری

    علامه لاهیجانی انصاری روزی از ایشان پرسیدند که در مواقع اضطرار و گرفتاری چه در امور دنیوی و یا در امور اخروی و بن بست کارها به چه ذکری مشغول شویم تا گشایش یابد؟ در جواب فرمودند: « پس از 5 بار صلوات و قرائت آیة الکرسی در دل خود بدون آوردن به زبان بسیار بگو:

    « اللهم اجعلنی فی درعک الحصینة التی تجعل فیها من تشاء : بار پروردگارا! مرا در حصن و پناهگاه خود و در جوشن و زره محکمت قرار بده که در آن هر کس را که بخواهی قرار می دهی تا گشایش یابد. »

    حدیث عنوان بصری

    آیت الله سید محمد حسین حسینی تهرانی در کتاب روح مجرد می فرمایند: « آقای قاضی برای گذشتن از نفس اماره و خواهش های مادی و طبعی و شهوی و غضبی که غالباً از کینه و حرص و شهوت و غضب و زیاده روی در تلذذات بر می خیزد، روایت عنوان بصری را دستور می دادند به شاگردان و تلامذه و مریدان سیر و سلوک إلی الله، تا آن را بنویسند و بدان عمل کنند. یعنی یک دستور اساسی و مهم، عمل طبق مضمون این روایت بود. و علاوه بر این می فرموده اند باید آن را در جیب خود داشته باشند و هفته ای یکی، دو بار آن را مطالعه نمایند. »

    دعای کمیل و زیارت جامعه

    آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند: « ایشان خصوصاً سفارش می کردند که دعای کمیل را در شب های جمعه بخوانید و خواندن زیارت جامعه ( در اواخر مفاتیح الجنان مذکور است ) را در روزهای جمعه تأکید داشتند. »

    حضور قلب
    حجت الاسلام آقای دکتر مرتضی تهرانی می فرمایند: « آیت الله قاضی در پاسخ شخصی که از ایشان تقاضای سفارش کرد، فرمودند:

    قلم و کاغذ از جیبت درآور و بنویس:
    سررشته دولت ای برادر به کف آر   ***   وین عمر گرانمایه به خسران مسپار
    یعنی همه جا با همه کس در همه جا *** می دار نهفته چشم دل جانب یار »

    توصیه به توبه و استغفار

    برادران عزیزم! ـ خداوند متعال شما را برای طاعتش موفق نماید ـ هشیار باشید که به ماههای حرام وارد شده ایم، پس چه بزرگ است و تمام نعمتهای باری تعالی بر ما؛ پس قبل از هر چیز بر ما واجب و لازم است که توبه نمائیم با شرائط لازم و نمازهای ویژه، سپس از گناهان کبیره و صغیره به قدر توان دوری نماییم.
    پس شب جمعه ـ یا روز شنبه ـ نماز توبه بخوانید ـ شب جمعه یا روز آن ـ سپس روز یکشنبه از روز دوم ماه اعاده کنید آن را. سپس ملازم باشید به مراقبه صغری و کبری و محاسبه و معاقبه نفس به آنچه که شایسته و لازم است. [ منظور از مراقبه صغری، محاسبه نفس است از جهت صدور گناه و خطا حتی ترک مستحبات و ارتکاب مکروهات و مراقبه کبری، دوام ذکر و توجه و عدم غفلت در حد امکان ]. پس همانا در آن یادآوری برای کسی است که اراده دارد متذکر شود یا از خدا بترسد. سپس به دلهایتان توجه نمائید و مرضهایی که در اثر گناه است مداوا کنید و به وسیله استغفار، عیبهای بزرگ تان را کوچک و کم نمائید.

    « مرحوم قاضی به همه سفارش می کردند این ذکر را قرائت کنند: استغفر الله الذی لا اله الا هو من جمیع ظلمی و جوری و إسرافی علی نفسی و أتوب إلیه: از خداوند که معبودی جز او نیست به خاطر تمامی ظلم ها و گناهانم و ستمی که بر خود روا داشته ام طلب بخشش می کنم و به سوی او باز می گردم. »

    برآورده شدن حاجت
    « مرحوم قاضی قرائت دعای زیر( دعای سریع الاجابه، مفاتیح الجنان ) را به مدت چهل شب، هر شب یک تا صد بار برای برآورده شدن حاجت سالکان درگاه الهی مفید می دانستند: إلهی کیف أدعوک و أنا أنا و کیف أقطع رجایی منک و أنت أنت؟ إلهی أذا لم أسئلک فتعطین فمن ذاالذی أدعوه فیعطینی؟ ألهی إذا لم أدعک فستجیب لی، فمن ذاالذی أدعوه فیستجیب لی؟ إلهی إذا لم أتضرع إلیک فترحمنی فمن ذا الذی أتضرع إلیه فیرحمنی؟ إلهی فکما فلقت البحر لموسی و نجیته أسئلک أن تصلی علی محمد و آل محمد و إن تنجینی مما أنا فیه و تفرج عنی فرجا عاجلا غیر أجل بفضلک و رحمتک یا أرحم الراحمین. »

    عرضه خود به امیرالمؤمنین
    حاج سید عبدالکریم کشمیری(ره) می فرماید: « روزی با آقا سید مهدی قاضی، فرزند استادم آقا میرزا علی قاضی (ره) در مسجد هندی نشسته بودیم. ایشان گفت: شما که در برخی امور ماهر و متبحر هستید بگویید پدرم به من چه وصیتی کرده است؟ من بلافاصله به پشت بام مسجد رفتم و تأملی کرده، ذکری بر زبان راندم. به دلم الهام شد آقای قاضی به وی دو نصیحت کرده است: اول این که هر روز خودت را بر امیرالمؤمنین علیه السلام عرضه کن و دیگر این که اگر فقر و فاقه به تو فشار آورد به قصد کمک مالی، به منازل و بیوت مراجع نرو. »

    دعای "یا من احتجب..."

    « آقای سید هاشم حداد در موقع خوابیدن دعای « اللهم یا من إحتجب بشعاع نوره...» را قرائت می کردند و چه بسا می شد که در قنوت نماز می خواندند. و چون از بعضی از شاگردان دیگر مرحوم قاضی شنیده شده است، معلوم می شود اصلش از مرحوم قاضی بوده است.

    این دعا با مختصر اختلافی در لفظ، در «مهج الدعوات» ص 108 مرحوم سید بن طاووس موجود است که آن را از محمد ابن حنیفه از رسول خدا (ص) روایت نموده است و برای آن آثار و خواص عجیبی را نقل کرده است. »

    تقویت حافظه
    آن مرحوم برای تقویت حافظه، خواندن آیت الکرسی و معوذتین ( دو سوره مبارکه ناس و فلق ) را سفارش می فرمودند.

    مدد از روح بزرگان

    « آقای قاضی(ره) به همه توصیه می کردند که: اگر قبری از امام زادگان یا علما و بزرگان در اطرافتان یا شهرتان است حتماً بروید. »

    عمل به دانسته ها

    برو آنچه از نیکی که می دانی درست عمل کن؛ در نهایت دقت و سعی، بدان که تو عارف خواهی بود.

    کلید سعادت دنیا و آخرت

    سید علی آقا قاضی در یکی دیگر از نامه هایش چنین می نگارد: « بسم الله الرحمن الرحیم، بعد حمدالله جل شأنه و الصلاة والسلام علی رسوله و آله؛ حضرت آقا! تمام این خرابی ها که از جمله است وسواس و عدم طمأنینه، از غفلت است؛ و غفلت کمتر مرتبه اش، غفلت از اوامر الهیه است و مراتب دیگر دارد که به آنها إن شاء الله نمی رسید و سبب تمام غفلات، غفلت از مرگ است و تخیل ماندن در دنیا؛ پس اگر می خواهید از جمیع ترس و هراس و وسواس ایمن باشید دائماً در فکر مرگ و استعداد لقاء الله تعالی باشید و این است جوهر گرانبها و مفتاح سعادت دنیا و آخرت؛ پس فکر و ملاحظه نمائید چه چیز شما را از او مانع و مشغول می کند، اگر عاقلی!

    و به جهت تسهیل این معنی چند چیز دیگر به سر کار بنویسد بلکه از آنها استعانتی بجوئی:
    اول ـ بعد از تصحیح تقلید یا اجتهاد مواظبت تامه به فرائض خمسه و سائر فرائض در احسن اوقات؛
    و سعی کردن که روز به روز خشوع و خضوع بیشتر گردد؛
    و تسبیح صدیقه طاهره ـ صلوات الله علیها ـ بعد از هر نماز؛
    و خواندن آیه الکرسی ـ کذلک ـ ؛
    و سجده شکر و خواندن سوره « یس » بعد از نماز صبح؛
    و « واقعه» در شبها؛
    و مواظبت بر نوافل لیلیه؛
    و قرائت مسبّحات در هر شب قبل از خواب و خواندن معوذات در شفع و وتر و استغفار هفتاد مرتبه در آن و ایضاً بعد از صلاة عصر؛
    و این ذکر را بعد از صلوات صبح و مغرب یا در صباح و عشاء ده دفعه بخوانید: « لا إله إلا الله وحده لا شریک له، له الحمد و له الملک و هو علی کل شیء قدیر، أعوذ بالله من همزات الشیاطین و أعوذ بک ربی أن یحضرون إن الله هو السمیع العلیم. »

    مدتی به این مداومت نمائید بلکه حالی رخ دهد که طالب استقامت شوید إن شاء الله تعالی.
    منبع: سایت شهید آوینی


    نظرات دیگران ( )

  • زنان و شیوه های جلب محبت همسر
    نویسنده: جوانان ایران زمین پنج شنبه 90/8/26 ساعت 7:45 عصر

     پدید آورنده : انسی نوش آبادی 

     پیشگفتار

    وجود مهر و محبت و تداوم آن بین همسران، ضامن سعادت ایشان است، نیز باعث ایجاد خانواده ای سالم و پرورش نسلی پاک در فضایی گرم و آرام، در نتیجه ایجاد جامعه ای سالم و شاداب می شود، بنابراین شایسته است در باره این امر مهم تحقیقات ارزشمند و مطالعات فراوانی صورت بگیرد و نتایج آن در اختیار عموم، به ویژه بانوان ارجمند ـ که سرشار از عواطف پاک انسانی هستند و برای انجام این مهم، آماده تر از مردانند ـ قرار بگیرد تا هر چه بیشتر و با اشتیاقی فراوان و بینشی گسترده تر بر این مسئله همت گمارند.

    محبت و رحمت و شیوه های نمایاندن آن

    محبت که اساس آسودگی و آرامش است همچون کشتی نجاتی است که بر امواج خشمگینِ مشکلات زندگی در حرکت است. کشتی ای که یک زن مهربان و هنرمند ناخدای آن می باشد زیرا تسکین و آرامش بخشی به زندگی، رسالتی است که بر دوش زنان نهاده شده است.

    «فأن تعلم أنّ اللّه جعلها لکَ سکنا و أنسا فتعلَمَ أنّ ذلک نعمة من اللّه َ؛(1)

    خداوند متعال زن را برای شوهرش مایه آسودگی و آرامش قرار داده، او نعمت بزرگ الهی است.»

    دست حکیم پروردگار همخوان با رسالتی که بر دوش زنان قرار داده، استعداد مهرورزی، محبوبیت و مطلوبیت را نیز در فطرت و غریزه ایشان نهاده است. به قول استاد شهید مطهری(ره):

    «طبیعت، مرد را مظهرطلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن ... غریزه مرد، طلب و نیاز است و غریزه زن جلوه و ناز.»(2)

    روشن است اگر زنان در مسیر طبیعی فطرت خویش و در پرتو آشنایی با معارف دینی و آموزه های روانشناسی ـ که روشنگر راه زندگی خانوادگی است ـ بتوانند به وظایف خویش عمل کنند و به جای آنکه وزیر اقتصاد یا مأمور نظافت باشند، نماد رحمت و مهربانی باشند، بسیاری از مشکلات و موانع را در مسیر زندگی عاشقانه از سر راه برداشته اند.

    «بدون تردید غالب کشاکش های خانوادگی، سردی ها، بی اعتنایی ها، بی رغبتی ها، خانه گریزی ها، ستیزها، جدایی ها و طلاق های بین زن و شوهرها به دلیل فقدان آرامش روانی در کانون خانواده و عدم تأمین نیازهای عاطفی و روانی به وجود می آید.»(3)

    اما برای چاره این گونه مشکلات فقط شناخت ریشه مشکلات و پی بردن به ضرورت و اهمیت محبت کافی نیست بلکه زنان باید شیوه های به کارگیری عواطف سرشار خود را بیاموزند. در این مبحث به بیان دو شیوه مهم نمایاندن محبت می پردازیم:

    أ) ابراز زبانی

    ب) ابراز عملی

    * * *

    أ) ایجاد، افزایش و ابراز عشق و محبت از راه زبان

    هر کسی می تواند با دو زبان سخن بگوید؛ با زبان عاطفه و احساس، یا با زبان عقل و منطق. اکنون صحبت از زبان عاطفی است. زبان عاطفی (مثبت یا منفی) به خاطر ارتباط مستقیمی که با قلب و جان شنونده دارد تأثیر بسیاری در ایجاد یا سلب محبت می گذارد. چون بحث در ایجاد و افزایش و حفظ محبت است، به ذکر دو کاربرد مهم زبان عاطفی (مثبت) در ایجاد و ازدیاد عشق و محبت می پردازیم.

    1. ابراز عشق با صراحت و صداقت (جملات عاشقانه) که لحظه های یکنواخت زندگی را شیرین و لبریز از لذت و هیجان می کند. به قول «مترلینگ»:

    «زندگی وقتی لذت بخش است که در آن لذات کوچک و عشق های کوچک وجود داشته باشد و همین چیزهای کوچک است که ما را به زندگی پای بند می کند.»(4)

    واژه های عاشقانه و دلنشین به طور شگفت انگیزی می تواند آفریننده لذت های کوچک باشد. ابراز محبت با صراحت و در عین صداقت و راستی در حالی که آمیخته با هیجانات روحی است، محبت را تا مرز عشق می رساند که شیرینی و حلاوت لذت آن را باید در عمق دل ها جستجو کرد ولی پنهان کردن عشق، محبت را خفه می کند و می میراند.

    هیچ گاه نباید غرور و یا کمرویی مانع ابراز عشق و علاقه شود، یا در طول زمان مشکلات زندگی و گاه مشاجرات و درگیری ها باعث شود ابراز عشق و علاقه ترک شود بلکه باید همواره و در همه حالات زندگی طوری رفتار کنیم که فضای عاطفی از بین نرود و جایی برای گفتن جملات عاشقانه و البته صادقانه بماند؛ چرا که برخی زنان می پندارند مردها به خاطر روحیه خاص مردانه شان اهمیتی به این حرف ها نمی دهند و نیازی به شنیدن عبارات محبت آمیز و دلنشین ندارند در حالی که تجربه و تحقیقات روانشناسی، نادرستی این مطلب را اثبات کرده است، چنان که برخی معتقدند: «در مردان هر چقدر هم که به ظاهر والامقام و قوی باشند، باز هم لایه هایی از دوران کودکی باقی می ماند که آنها را نیازمند دلداری می کند.»(5) استفاده از این گونه جملات کار ساده ای نیست بلکه هنری است که مهارت خاص می طلبد. اگر روح صداقت نداشته باشند و در لحظات خاص زندگی و حالات ویژه ای ـ که تشخیص آن به عهده خودتان است ـ گفته نشوند، دلربایی خود را از دست می دهند و حالت کلیشه ای و خسته کننده ای پیدا می کنند. امام صادق(ع) می فرماید:

    «... لا غنی بالزّوجة فیما بینها و بین زوجها الموافق لها عن ثلاث خصال و هُنّ ... و اظهار العشق له بالخلابة؛

    ... زن در روابط بین خود و شوهرِ همدلش، از سه خصلت بی نیاز نمی باشد که یکی ...، اظهار عشق با دلربایی است.»(6)

    2. تعریف و تحسین

    از آنجا که همه انسان ها دوست دارند مورد توجه، تعریف و تحسین قرار گیرند، خیلی زود می توانیم از این راه، در دل های دیگران جا باز کنیم. معمولاً افراد برای به خاطر سپردن اشخاص با اسم و مشخصات، حافظه خوبی ندارند ولی اگر از شخصی تعریفی در باره خود شنیده باشند حتما آن فرد در خاطرشان خواهد ماند. بنابراین اگر تعریف و تحسین صادقانه باشد و همراه توقع و

    چشمداشتی نباشد، می تواند باعث محبت و دوستی شود، به ویژه اگر تعریف، تأثیرگذار و بااهمیت باشد؛ مثلاً مردها به خاطر اهمیت زیادی که برای خلقیات و ویژگی های مردانه مثل شجاعت، دلیری، مهارت های شغلی و ... قائلند تعریف و تحسین آنها در این موارد خیلی ارزشمند می باشد. یک خانم روانشناس که شیوه های صحیح همسرداری را به شاگردانش می آموزد در این زمینه می نویسد:

    «روزی در کلاس درس به خانم ها پیشنهاد کردم که امشب سعی کنید از اندام شوهرتان تعریف و تمجید کنید. یکی از خانم ها که تصمیم گرفته بود تکالیفش را به طور دقیقی انجام دهد، آن شب در کنار همسرش روی مبل نشست و در همان حال بازوی شوهرش را نوازش می کرد. بعد از مدتی بازوی او را فشار داد، مرد ناگهان عضلات دستش را سفت کرد. [زن که مترصد فرصتی بود گفت]: «اوه، من تا حالا نمی دانستم عضلاتت این قدر قوی است.» مرد روزنامه را به کناری گذاشت و گفت: «دیگر چی.» او واقعا در انتظار تحسین بود و می خواست جملات بیشتری بشنود ... بعد از گذشت دو شب وقتی آن مرد هنگام شام دیر به منزل آمد همسرش فهمید که او در آن وقت در گاراژ بوده و با وزنه ها تمرین می کرده تا عضلاتش قوی تر شود و بیشتر مورد تعریف واقع شود.»(7)

    البته در این مورد (تعریف و تحسین از دیگران)، صداقت و واقع بینی شرط اساسی است یعنی نباید بی دلیل و در هر زمینه ای تعریف کنیم. باید باور کنیم که واژه ها نیرو و انرژی دارند و چون انرژی می آفرینند باید صادقانه و واقع بینانه به کار گرفته شوند.

    ب) ابراز عملی محبت

    نمایش عملی محبت ـ که بیشترین تجلی آن در احسان و فداکاری است ـ شامل هر نوع نیکی و خوبی که نشان از اخلاص و عشق درونی داشته باشد، می شود. ابراز عملی پشتوانه ابراز زبانی است اما نمایاندن محبت، بدون پشتوانه عملی، فریبی بیش نیست. عشق و محبت هر گاه با عمل همراه شود تأثیرگذار خواهد بود حتی ناسپاس ترین انسان ها در مقابل احسان دیگران واکنش نشان می دهند. امام علی(ع) می فرماید:

    «الانسان عبید الاحسان؛(8)

    انسان بنده کسی است که به او احسان می کند.»

    توجه کردن به علاقه مندی های همسر اعم از غذای مورد علاقه او، رنگ لباس و ... رعایت حال او در مواقع استرس های روحی و روانی، بیماری، مشکلات شغلی، چشم پوشی از کمبودها و کاستی های مادی که مربوط به اوست، به پیشواز وی به هنگام ورود به منزل رفتن، گرامیداشت خانواده و دوستان وی، احترام به او بخصوص در حضور دیگران، ... نمونه هایی از ابراز عملی محبت هستند.

    نقش بینش صحیح در روابط جنسی و تأثیر آن در ایجاد و افزایش محبت زوجین

    بدون شک روابط خاص در ایجاد عشق و محبت تأثیر مستقیم و بسزایی دارد که به علت روشنی، نیازی به اثبات ندارد. چنان که بسیاری از اختلافات جزئی، پیش پا افتاده و روزمره بین زن و شوهرها که گاه منشأ اختلافات بزرگ و حتی طلاق می شود، ریشه در همین روابط غریزی دارند که به صورت های مختلفی بروز و ظهور می کنند.

    عدم رضایت غریزی در روابط زناشویی، مهربان ترین مردها را سختگیر و بدخلق می کند و بر عکس، مردی که از روابط زناشویی با همسرش رضایت کامل داشته باشد، چشمش را به روی بسیاری از خطاهای همسرش می بندد (البته این مطلب در مورد زنان هم صادق است). بنابراین باید مراقب بود مانعی در روابط زناشویی به وجود نیاید و یا به قول خانم مورگان صخره هایی در بستر خواب نباشد.

    البته هرگز نباید عشق و محبت بین زوجین در روابط جنسی خلاصه شود. یک زن علاوه بر نقش همسری باید یک دوست خوب، غمخوار، هم صحبت و همفکر، مشاور و بالاخره شریک خوبی برای شوهرش باشد و هرگز تنها به عشقی که حاصل لذت غریزی است اعتماد نکند. او باید همسرش را عاشق اخلاق و رفتار خود کند و یقین داشته باشد پایه های یک عمر زندگی باید بر محبتی عمیق تر بنا نهاده شود. برخی می نویسند:

    «عشق جنسی صرف و به تعبیر عرفای شامخ، عشق مجازی که مبدأ آن به قول «ویل دورانت» ترشح غدد جنسی و پایان آن ارضای زودگذر است، هرگز نمی تواند مایه استواری و پایداری روابط انسانی به ویژه در امر زناشویی باشد.»(9)

    حفظ نشاط و شادابی در روابط غریزی و چند نکته مهم دیگر

    عدم اشتیاق و بی حوصلگی، از آفت های مهم زندگی زناشویی است که گاهی باعث می شود زنان فقط برای رفع تکلیف و صرفا پاسخ به نیاز غریزی همسر، تن به این گونه امور بدهند. اگر این حالت ادامه پیدا کند در طرف مقابل هم نفوذ می کند و در میزان محبت دو طرف نسبت به همدیگر تأثیرگذار خواهد بود. همواره باید توجه کرد که جای امر زناشویی و مقدمات آن در زندگی حفظ شود و فشار مشکلات و گاه دلزدگی ها، بی حوصلگی ها و افسردگی های ناشی از حالت یکنواخت زندگی باعث کمرنگ شدن کشش غریزی نشود، بلکه هر از گاهی با ایجاد تنوع در نوع لباس پوشیدن، آرایش چهره و ظاهر، پیش کشیدن خاطرات خوش و حرف های محبت آمیز دیگر و ... می توان تا اندازه ای شادابی و طراوت را به محیط استراحت بازگرداند. به خاطر اهمیت زیاد این مسائل در حفظ آرامش و سلامت و محبت خانواده، در شرع مقدس اسلام سفارش های زیادی آمده است از جمله حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید:

    «علیها أن تطیّب بأطیب طیبها و تلبس أحسن ثیابها و تزیّن بأحسن زینتها و تعرض نفسها علیه غدوة و عشیّة؛

    بر عهده زن است که خود را به بهترین عطری که در اختیار دارد خوشبو سازد، زیباترین لباس خود را بپوشد، به بهترین وجه خود را بیاراید و هر صبح و شام خود را بر شوهر عرضه کند.»(10)

    نباید روابط زناشویی را فقط به عنوان یک تفریح و سرگرمی تلقی کرد که در صورت بروز هر پیش آمدی قبل از هر چیز، این روابط متأثر شود. در بررسی های روانشناسی و پزشکی بسیاری از بیماری های روحی و جسمی به نبود روابط سالم غریزی و مسائل مربوط به آن نسبت داده شده است. توجه به روایت زیر در این باره آموزنده است. امام علی(ع) فرمود:

    «إذا کان بأحدکم أوجاع فی جسده و قد غلبته الحرارة، فعلیه بالفراش، قیل للباقر (علیه السلام): یابن رسول اللّه ما معنی الفراش؟ قال: غشیان النساء فانّه یسکنه و یطفئه؛

    هر گاه یکی از شما احساس ناراحتی جسمی نمود و حرارتش بالا رفت، باید به بسترش پناه ببرد. از امام باقر(ع) سؤال شد منظور از بستر چیست؟ فرمود: منظور، رفتن سراغ همسر است، که سبب آسودگی و آرامش می شود.»(11)

    هرگز نباید نیاز جنسی همسر را یک برگ برنده در دست خود دانست. بزرگ ترین دشمن عشق، داد و ستد و تجارت در امر زناشویی است. اگر این رفتار در زندگی دو زوج پیش بیاید به یقین آنچه که مرد را به دنبال زن می کشاند، نیازش است نه عشقش. در این صورت ممکن است برای بعضی مردها فرقی نداشته باشد کسی که نیازش را برآورده می کند همسرش باشد یا دیگری!

    پذیرش روابط جنسی (تمکین)

    برخی تفاوت های جنسیتی بین زن و مرد باعث شده فشار غریزی بر مرد بیش از زن باشد و او حریص تر و نیازمندتر از زن در این مسائل گردد. خدا به زنان قدرت خودداری و خویشتنداری بیشتری بخشیده که حاصل حیای زنانه است. استاد شهید مطهری(ره) می نویسد:

    «مرد بنده شهوت خویش است و زن در بند محبت مرد. زن بیش از مرد قادر است بر شهوت خود مسلط شود. شهوت مرد ابتدایی و تهاجمی است و شهوت زن انفعالی و تحریکی.»(12)

    شاید در سال های اولیه زندگی مشترک این تفاوت چندان نمایان نشود اما بیشتر زنان پس از گذر سال ها، بی میلی کمتری به روابط زناشویی از خود بروز می دهند. در حالی که بعضی مردها در میانسالی حریص تر هم

    می شوند به طوری که گفته اند چهل سالگی برای مرد، جوانی دوم است! بنابراین منطقی است اسلام در مورد اطاعت زنان در امر تمکین، فراوان سفارش کند از جمله پیامبر(ص) فرمود:

    إذا دعَا الرَّجلُ زوجَتَهُ لحاجتِهِ فلتأتِهِ و إنْ کانتْ علی التنور؛(13)

    وقتی مرد همسرش را به نیاز خویش فرا خواند، اجابت کند اگر چه در کنار تنور باشد.»

    نیز: «لا تُطَوّلنّ صلَوتکنَّ لِتَمْنَعْنَ أزواجکنّ؛(14) نمازهایتان را طولانی نکنید تا مانع خواست شوهران تان باشید.»

    «شرّ الزّوجات مَن لا توانی؛(15) بدترین زنان کسی است که بدتمکین باشد.»

    البته این اطاعت و تسلیم از نوع اطاعت سرباز از مافوقش نیست که باید بدون هیچ اراده و اختیاری، اطاعت امر کند بلکه به معنی دریغ نکردن و نیازردن شوهر است.

    روشن است مردان هم از همسر خود رفتاری همچون «محبوبه عشوه گر» طلب می کنند که مانند آهویی رمیده و گاهی سرکش، شیر در حال شکار را مجذوب اندام خویش می کند و به دنبال خود می کشاند. اطاعت در زندگی زناشویی، از هنرهای ظریف زنانه است که باید همراه با سرکشی ملایم و حتی گاهی جسورانه باشد که البته نهایتش تسلیم و پذیرش است.

    پذیرش تفاوت ها و درک و تفاهم زوجین

    مسئله مهم دیگری که در زندگی زوجین باید نگاه شود، پذیرش تفاوت ها و نگرش درست به آنهاست. اگر زن و شوهر پی به وجود تفاوت های طبیعی و فطری یکدیگر ببرند و از نقش آنها در تشدید محبت و تشکیل زندگی بهتر آگاه شوند، حتما به شناخت تفاوت ها و استفاده درست از آنها بهای بیشتری خواهند داد. شایسته است گذرا به بررسی تفاوت های بین زن و مرد بپردازیم.

    أ) تفاوت ها و ایجاد محبت و جذابیت

    بین زن و مرد مانند موجودات دیگر، تفاوت های بسیاری وجود دارد. بنا به گفته زیست شناسان هر سلول بدن مرد با هر سلول بدن زن تفاوت دارد. حتی برخی فمینیست ها که سعی در پوشاندن و از بین بردن تفاوت ها دارند به وجود آنها معترفند. آنچه مهم است نوع نگرش و برخورد ما با تفاوت هاست.

    نگرش درست ما برخاسته از علم و آگاهی به وجود آنها و نقش آنها در ایجاد عشق و تکامل است؛ زیرا تفاوت های بین دو جنس مخالف به گونه ای طراحی شده است که هر یک از زوجین به وسیله دیگری به تکامل و تعادل می رسد. روانشناسان معتقدند:

    «سردی بدن مرد با گرمی بدن زن متعادل می شود و تهاجمی بودنش با کیفیت همسازی همسرش و قاطعیت او با انتقادپذیری زن و قدرتش با عشق زن متوازن می گردد.»(16)

    تفاوت هاست که زندگی را با جنس مخالف شیرین و جذاب می کند به طوری که اگر تفاوت ها نبودند کشش و جذابیتی بین دو طرف به وجود نمی آمد. به اعتقاد جان گری:

    «این تفاوت های مکمل که سبب جذب و کشش به طرف شخص دیگر می شود، احساس مرموزی را به نام عشق به وجود می آورد.»(17)

    حتی گفته شده که هر چه توان و قوّت این تفاوت های فطری و طبیعی بیشتر باشد، درجه جذب و کشش افزایش خواهد یافت:

    «مردانی که از «مردانگی» بیشتری برخوردارند از زنانی که زنانگی بیشتری دارند خوش شان می آید.»(18)

    «هنگامی که زنان و مردان خیلی شبیه یکدیگر شوند آن جاذبه مرموز را از دست می دهند. زندگی کردن با شخصی که مثل خودمان است بسیار خسته کننده است.»(19)

    «به راستی اگر زن دارای ویژگی های جسمی و روانی و اخلاقی مردانه بود هرگز هنر ایجاد شیفتگی برای وصال در مرد را نمی توانست داشته باشد و اگر مردها همانند زنان بودند ممکن نبود عالی ترین هنر خود که صید و شکار و تسخیر قلب زن است را جلوه دهند.»(20)

    شرع مقدس اسلام نیز در این زمینه فراوان سخن گفته است از جمله حضرت علی(ع) می فرماید: «... فإنّ المرأة ریحانة لیستْ بقهرمانة؛(21)

    زن گل بهاری است نه تدارکچی و مسئول دخل و خرج.»

    در جای دیگر سه صفت بد مردان را بهترین صفات زنان برمی شمرند.(22)

    بنابراین وجود تفاوت ها موهبت الهی است که باید حفظ شود و مورد استفاده بهینه قرار گیرد نه آنکه با تصور نادرست (ظلم و تبعیض از راه تفاوت ها) سعی در نابودی آنها شود. برای یک مرد زنی که در مسیر طبیعی فطرت زنانه خویش، طبعی لطیف و چشمانی آکنده از حیا دارد، با زبانی شیرین و چهره ای آراسته توأم با عشوه گری های زنانه و دلی لبریز از محبت شوهر، بسیار جذاب و دلفریب است. در مقابل عشق چنین زنی، مغرورترین مردها هم توان مقاومت ندارند.

    ب) تفاوت ها و اختلافات

    اما تفاوت ها در عین حال که باعث ایجاد جذابیت و کشش انسان ها به سوی هم می شود، برخوردها و تنش هایی را هم به وجود می آورد به طوری که نمی توان دو زوج را یافت که هیچ گونه اختلافی با یکدیگر نداشته باشند ولی نه بدان معنا که تفاوت ها به صورت طبیعی تنش زا هستند و گریزی از آنها نیست چرا که ایجاد اختلاف و تنش در اثر نگرش نادرست به تفاوت ها و عدم آگاهی از وجود برخی فرق هاست. اگر زوجین با آگاهی از تفاوت های یکدیگر سعی در پذیرش آنها کنند، بسیاری از مشکلات را نخواهند داشت و می توان گفت که شاید بیش از نیمی از خوشبختی را به دست آورده اند.

    دکتر جان گری می گوید:

    «باید زن و مرد یاد بگیرند که به تفاوت های یکدیگر احترام گذارند تا با هم نزدیک تر و صمیمی تر شوند.»(23)

    بنابراین شناخت و پذیرش تفاوت ها و برخورد درست با آنها می تواند بسیاری از اختلافات و تنش ها را از بین ببرد ولی نه به طور کامل و صد در صد چرا که زندگی با تمام فراز و فرودهایش در جریان است و بشر نمی تواند همواره مانند یک ماشین، دقیق و درست عمل کند. به هر حال اختلاف نظرها وجود دارد. گاهی خواسته های دو نفر در مقابل هم قرار می گیرند، یا منافع یکی با دیگری تداخل می کند و گاهی مصلحت برخی برای دیگری زیانبار است و ... خلاصه زندگی آکنده از حوادث است، بنابراین نمی توان گفت اصلاً نباید اختلاف پیش بیاید بلکه باید راه حل اختلافات را پیدا کرد که جز درک و تفاهم نیست.

    ج) تفاهم

    تفاهم به معنی اختلاف نداشتن و توافق کامل با طرف مقابل نیست بلکه تفاهم یعنی فهمیدن و فهماندن. از آنجا که سوء تفاهم به معنی فهم مطلبی بر خلاف واقعیت است پس تفاهم یعنی فهم درست واقعیت ها. تفاهم بین زوجین یعنی:

    1. فهم درست شخصیت همسر؛

    2.فهماندن و بروز دادن واقعیت درونی خود به همسر؛

    * * *

    فهم درست شخصیت همسر

    وقتی می توانیم شخصیت افراد را همان طور که هست بشناسیم که آن شخصیت را در مجموعه شرایط محیط زندگی، فرهنگ خانوادگی، وضع شغلی، تفاوت های فردی و جنسیتی و ویژگی های مهم دیگر نگاه کنیم.

    بسیاری از توقعات بی جا، سوء تفاهم ها، قضاوت های منفی، نگرانی های بی مورد، مقایسه های غلط و مشکلات دیگری که باعث کدورت و مشاجره می شود و فضای عاطفی خانه را آلوده می کند، برخاسته از شناخت نادرست زن و شوهر از یکدیگر است.

    کمترین فایده شناخت درست برای زنان این است که در فضایی سالم تر و آرام تر و به دور از ترس و اضطراب می توانند در باره رفتارهای خود و همسرشان بیندیشند، نیز به جای اینکه با حالتی عصبی و البته بی نتیجه برخورد کنند، در فضایی دوستانه به مذاکره بپردازند.

    مردان وقتی ببینند توسط همسرشان درست شناخته شده اند آرامش بیشتری دارند و بهتر می توانند با همسرشان ارتباط برقرار کنند؛ بر عکس وقتی مردی احساس کند که همسرش در باره او اشتباه می کند، در مقابل او رفتاری نابه هنجار و عصبی خواهد داشت. یک روانشناس فرانسوی در این باره می نویسد:

    «به محض اینکه شوهری احساس کند که تشخیص اخلاقی همسر از وی به طور افراطی شکل گرفته است و هیچ چیزی نمی تواند نظرش را تغییر دهد تمام صراحت و ابراز احساسات شخصی وی به نابودی خواهد گرایید. در چنین موقعی است که شوهر ممکن است سر صحبت را با خانمی باز کند که در اداره یا باشگاه ورزشی ملاقات می کند. چه بسا با وی راجع به مسائلی صحبت کند که مدت هاست جرئت بروز آنها را پیش همسرش نداشته است و بعد از مدتی احساس تفاهم و احساس خویشاوندی را که همه انسان ها با ولع دنبال آن هستند در خود مجددا کشف کند و حتی ممکن است مشکلات زناشویی خود را نیز بیان کند. مردها با بیان ناکامی ها و شکست ها در ازدواج به سهولت قلب زن ها را به ترحم وا می دارند. بعید نیست چنین مردی بعد از مدتی به دفتر من بیاید و بگوید:

    من بدون این زن جوان نمی توانم زندگی کنم. او خیلی خوب مرا درک می کند در حالی که همسرم از درک من عاجز است.»(24)

    فهماندن و بروز دادن واقعیت درونی خود به همسر

    شناخت روحیات و ویژگی های زن نیز به اندازه شناخت مرد توسط زن بااهمیت است. وظیفه زنان در این مورد آن است که با بروز دادن واقعیت درونی خود و صراحت و صداقت در گفتار و رفتار، به شناخت بهتر و بیشتر کمک کنند. برخی معتقدند:

    در سرتاسر جهان زیادند افرادی که از نبود تفاهم رنج می برند ولی وقتی وضع آنها را از نزدیک بررسی کنیم مشخص می شود حداقل تا حدودی خودشان مقصرند یعنی اگر دیگران آنها را درک نمی کنند به علت این است که خود را بروز نداده اند.

    بسیار دیده شده است که بعضی افراد احساسات و درونیات خود را مخفی می کنند، علاقه خودشان را به دیگران نشان نمی دهند و یا از چیزی ناراحتند اما چیز دیگری را بهانه می کنند و خلاصه آنکه دیگران را در مورد خود به اشتباه می اندازند. بعضی روانشناسان این حالت را بیشتر به زنان نسبت می دهند.

    «مهم ترین علت شروع مشاجرات از جانب زنان، عدم صراحت در بیان احساسات شان است. زن به جای اینکه مستقیما ناراحتی خود را مطرح سازد، ایرادهای بی ربط می گیرد تا ناراحتی خود را نشان دهد.»(25)

    پی نوشتها: ــــــــــــــــــــــــــ

    1 ـ مکارم اخلاق، ص420.

    2 ـ مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص15.

    3 ـ پل تورنیر، راز تفاهم در زندگی زناشویی، ص78.

    4 ـ راز تفاهم در زندگی زناشویی، .ص99

    5 ـ راز تفاهم، ص77.

    6 ـ بحار، ج78، ص237.

    7 ـ مارابل مورگان، زن کامل، ص65.

    8 ـ بحار، ج 71، ص 117 .

    9 ـ سیدمجتبی رکاوندی، مقدمه ای بر روانشناسی زن، ص237.

    10 ـ کافی، ج5، ص508؛ وسائل، ج20، ص158.

    11 ـ بحار، ج103، ص291.

    12 ـ نظام حقوق زن در اسلام، ص179 (مجموعه آثار، ج19).

    13 ـ کنزالعمال، ج15، ص335.

    14 ـ فروع کافی، ج5، ص305.

    15 ـ غررالحکم، حکمت 51.

    16 ـ دکتر جان گری، زنان، مردان، روابط، ص88.

    17 ـ همان، ص54.

    18 ـ پروفسور روژه پیره، روانشناسی اختلافی زن و مرد، ص39.

    19 ـ زنان، مردان، روابط، ص86.

    20 ـ نظام حقوق زن در اسلام، ص177.

    21 ـ نهج البلاغه، نامه 31/118.

    22 ـ همان، حکمت 234.

    23 ـ زنان، مردان، روابط، ص12.

    24 ـ راز تفاهم در زندگی زناشویی، ص81.

    25 ـ همان، ص96.

    منبع: سایت حوزه


    نظرات دیگران ( )

  • روز عید غدیر خم؛ روز لبخند زدن
    نویسنده: جوانان ایران زمین دوشنبه 90/8/23 ساعت 8:51 عصر


    روز عید غدیر خم "روز لبخند زدن" است، همچنین این روز، روز نشر دانش، روز کمال دین، خواری شیطان، پذیرفته شدن اعمال شیعیان و دوستداران آل محمد (ص)، آسودگی و رهایی از گرفتاری و روز ریزش بار سنگین گناه است.

    به گزارش خبرنگار دین و معارف اسلامی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) امام محمد باقر (ع) درباره روز عید غدیر خم بیاناتی دارند که در ادامه می‌آید:

    ایشان می‌فرمایند:

    پیامبر اکرم (ص) با گروهی بیش از هفتاد هزار نفر از مردم مدینه و اطراف آن برای انجام مناسک حج به مکه رفتند، در آنجا جبرئیل امین بر آن حضرت فرود آمد و گفت:

    "ای محمد خدای عز و جل تو را سلام می‌رساند و می‌فرماید:

    "پایان عمرت نزدیک است؛ و تو را به جایی خواهم برد که چاره‌ای از آن نیست. پس به عهد خود وفا کن؛ و وصیت خود را به انجام برسان؛ و میراث پیامبران پیشین، و معجزاتی که از آنان نزد تو است، به وصی و جانشین پس از خودت، حجت تام و تمام من بر خلقم: علی بن ابی طالب تسلیم کن؛ و او را برای مردم، پرچم هدایت و نشانه‌ای آشکار قرار بده. عهد و پیمان و بیعت او را بار دیگر تجدید کن؛ و بیعت و پیمان مرا که درباره‌ او از مردم گرفتی، به آنان یادآور شو؛

    یعنی همان عهدی که از آنان در مورد ولایت ولی من علی بن ابی طالب که مولای آنان و مولای هر مرد و زن مومنی است، گرفتی.

    من جان هیچ پیامبری از پیامبرانم را نگرفتم، مگر پس از کامل کردن دینم و تمام کردن نعمتم، به دوستی کردن با دوستانم، و دشمنی کردن با دشمنانم. این کمال توحید و دین من است و تمام نعمت بر خلقم در پیروی و اطاعت از ولی من است. این سنت من است که زمین را بدون ولی و قیم نگذارم؛ تا حجتی از سوی من بر آفریدگانم باشد...."

    پیامبر اکرم (ص) از قوم خود و منافقان و تفرقه افکنان ترسید که به عهد جاهلیت برگشته و بت پرست شوند. زیرا دشمنی آنان با علی (ع) را می‌دانست؛ و از اتفاق نظر و همبستگی آنان در عداوتشان آگاه بود. بنابراین از جبرییل خواست تا از آسیب مردم در امان باشد؛ و چشم به راه بود تا وعده حفظش را دریافت کند.

    پیامبر (ص) به مسجد خیف رسید و بار دیگر جبرئیل فرود آمد و به آن حضرت فرمان خدا را ابلاغ کرد که به عهدش وفا کند و علی (ع) را به عنوان نشانه‌ای آشکار برای مردم قرار دهد؛ تا به وسیله‌ آن هدایت شوند؛ ولی وعده‌ حفظ ابلاغ نشد.

    پیامبر (ص) به محلی که ... میان مکه و مدینه بود رسید؛ و بار دیگر جبرییل فرود آمد و پیام پیشین را ابلاغ کرد؛ اما خبری از حفظ نبود. پیامبر (‌ص) فرمود: ای جبرئیل! من ترس آن دارم که قوم من مرا تکذیب کنند؛ و سخن مرا در حق علی (ع) نپذیرند. پیامبر (ص) به راه خود ادامه داد؛ و هنگامی که به محل غدیر خم – در سه مایلی جحفه – رسید، پنج ساعت از روز گذشته بود، که جبرئیل با آیه‌ای توام با تهدید و خبر محفوظ ماندن فرود آمد و گفت:

    ای محمد خدای عز و جل تو را سلام می‌رسا‌ند و می‌گوید:

    یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ

    «ای پیامبر آنچه را که بر تو از جانب پروردگارت نازل شده است - درباره علی (ع)- ابلاغ کن» «و اگر چنین نکنی رسالتش را انجام نداده‌ای؛ و بدان که – خدا تو را از – شر- مردم حفظ می‌کند»

    و آن حضرت امر فرمود تا مردمی که پیش رفته‌اند بازگردند؛ و آنان که عقب مانده بودند رسیدند. آنگاه چیزی شبیه منبر ساختند و پیامبر (ص) بر آن بالا برفت و سخنان رسایی را ایراد فرمود که در آن، مردم را پند و اندرز داده و از عذاب الهی بیم داد؛ و در وصف حضرت علی بن ابی طالب و امامان معصوم (ع) و فرمانبرداری از ایشان تاکید بسیار کرده، و در آ‌خر کلام شریف خود فرمود:

    ای مردم! آیا من بر شما از خودتان سزاواتر نیستم؟

    گفتند: بلی ای پیامبر خدا.

    سپس فرمود: ای علی برخیز.

    علی (ع) برخاست و پیامبر خدا (ص) دست آن جناب را گرفت و بلند کرد و فرمود:

    «آگاه باشید، هر که من مولای اویم، این علی مولای اوست. خداوندا دوست بدار هر که او را دوست بدارد؛ و دشمنی کن با آن که با وی دشمنی کند؛ و هر که او را یاری کرد یاری‌اش کن؛ و هر که او را یاری نکرد، بی‌یاورش گذار».

    «آگاه باشید، من از پیش شما می‌روم و شما فردای قیامت ... که در حوض بر من وارد شوید، از شما می‌پرسم با آنچه من در این روز، خدا را در مورد آن برشما شاهد گرفتم، چه کردید؟ پس از من،‌ با دو امانت گرانقدر چه کردید؟ در نظر داشته باشیم که هنگام ملاقات با من – در قیامت، از شما می‌پرسم – با آن‌دو چه کرده‌اید؟ اصحاب گفتند: این پیامبر خدا این دو امانت گرانقدر چیست؟

    پیامبر (ص) فرمود: امانت بزرگتر کتاب خدای عزوجل است – آن – ریسمانی کشیده شده از سوی خدا و من است که در اختیار شما است؛ یک سر آن در دست خدا و سر دیگر آن در دست شماست‌؛ در آن کتاب، دانش – مربوط به گذشته و آینده جهان آفرینش تا روز قیامت است.

    امانت کوچک‌تر که از قرآن ناگسستنی است، علی بن ابی طالب و فرزندان او (ع) هستند و آن دو – امانت – هیچگاه از هم جدا نخواهند شد تا وقتی که در حوض بر من وارد شوند».

    پیامبر بزرگوار اسلام (ص) پس از ابلاغ امر ولایت امیرالمومنین و دیگر پیشوایان معصوم (ع) از منبر فرود آمد‌ و همراهان آن حضرت به نزد امیرالمومنین (ع) آمده و ولایت آن جناب را تبریک گفتند و نخستین کسی که به آن حضرت تبریک گفت عمر بن خطاب بود که اظهار کرد:

    ای علی ! اکنون تو مولای من و مولای هر زن و مرد مومنی.

    در این هنگام جبرئیل (ع) با این آیه فرمود آمد:

    «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا»

    امروز دین شما را به حد کمال رسانیدم و بر شما نعمتم را تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام است برایتان برگزیدم.

    غدیر یعنی ....

    روایتی است که آثار و اوصاف غدیر را به گونه‌ای بیان می‌کند که می‌توان از آن‌ها به عنوان نام‌های روز غدیر یاد کرد: سید بن طاووس در کتاب " اقبال الاعمال" آن روایت را از امام رضا (ع) در شان این روز عزیز آورده است که به فرازهایی از آن اشاره می‌شود:

    همانا که آن روز، روز کمال دین است.

    و روز خواری شیطان است.

    و روزی است که اعمال شیعیان و دوستداران آل محمد (ع) پذیرفته می‌شود.

    و آن روزی است که خداوند بر (حسن) حال کسی که او را پرستش کند، و بر خانواده و خود و برادرانش گشایش دهد، می‌افزاید، و او را از آتش دوزخ می‌رهاند.

    و آن روزی است که خداوند در آن روز تلاش و عمل شیعه را پاس می‌دارد؛ و گناهانشان را آمرزید، و عملشان را می‌پذیرد.

    و آن روز آسودگی و رهایی از گرفتاری است.

    و آن روز ریزش بار سنگین گناه است.

    و روز نشر دانش است.

    و روز بشارت دادن، و بزرگترین عید است.

    و روزی است که دعا در آن به اجابت می‌رسد،

    و روز پوشیدن لباس نو، و بیرون آوردن لباس سیاه است.

    و روز برطرف شدن اندوه‌ها است.

    و روز صرف نظر کردن از گناهکاران شیعه امیرالمومنین (ع) است،

    و آن، روز مسابقه است.

    و روز بسیار صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد (ع) است.

    و روز خشنودی ( حضرت حق) است،

    و روز عید اهل بیت محمد (ص) است،

    و روز پذیرفته شدن اعمال است،

    و روز فزون‌خواهی ( از خداوند ) است،

    و روز استراحت مومنان است

    و روز تجارت ( با خداوند) است.

    و روز به دوستی رفتار کردن ( با اهل بیت پیامبر (ص) و مومنان است) است.

    و روز دستیابی به رحمت خداوند است،

    و روز پاکیزه گردانیدن است،

    و روز دست برداشتن از گناهان کبیره و غیر کبیره است،

    و روز بندگی خداوند است،

    و روز افطاری دادن به روزه داران ( مومن ) است،

    و آن روز شادباش گفتن است. هر یک از شما به دیگری شادباش بگوید. و چون برادر مومن خود را دید بگوید:

    «اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذى جَعَلَنا مِنَ الْمُتَمَسِّکینَ بِوِلایةِ اَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَالاَْئِمَّةِ»

    "سپاس خدا را که ما را از درآوختگان به ولایت امیرالمومنین و پیشوایان معصوم (ع) قرار داد"

    و آن روز لبخند زدن به روی مومنان است.

    و آن روز زینت کردن است.

    هر کس برای روز غدیر، خود را زینت کند، خداوند همه خطاهایی را که انجام داده از کوچک و بزرگ می‌آمرزد..."

    منابع:

    www.maarefquran.net .

    - غدیر را فراموش کرده‌ایم، گروه تحقیق انتشارات دلیل ما1388،

    - پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی.www.makaremshirazi.org

    انتهای پیام


    نظرات دیگران ( )

  • کابوس امریکایی ها کیست؟
    نویسنده: جوانان ایران زمین چهارشنبه 90/8/18 ساعت 9:25 عصر

    «ژنرال سلیمانی» ، این «مجاهد» تحت تعقیب شیطان بزرگ و نوچه هایش، برای فرزندان این آب و خاک ، همان «حاج قاسم» بسیجی آفتاب سوخته کرمانی است که گوش به فرمان ولایت مطلقه فقیه و چشم به آزادی قدس شریف دارد.

    کبری آسوپار/ هر قدر که داخل ایران، او را کم می شناسند، خارج از این مرزهای جغرافیایی، قصه های حیرت آوری از او بر سر زبان هاست که با آمیخته ای از راست و دروغ، شبحی ترسناک و هول انگیز از او ارائه می دهد که گویی همه منافع امریکایی ها را در خاورمیانه به خطر انداخته است و جالب آنکه هر قدر آنها او را ترسناک تر و هول انگیزتر معرفی می کنند، اینجا داخل ایران اسلامی، آنها که او را می شناسند، از حجب و تواضع و آرامش او می گویند، مردی که برخلاف آنچه امریکایی ها می گویند، مرموز نیست.

    هر قدر او آرام و بی سر و صدا می رود و می آید و کارهایش را انجام می دهد، بیرون از مرزهای جمهوری اسلامی در مورد او، یعنی سردار سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران خیلی خبرها هست. آنها از او و سپاه تحت امرش می ترسند و همین ترس سرآغاز خبرهای بعدی است، آنها او را تروریست می خوانند، بارها و بارها تحریمش می کنند، به او اتهام دخالت در امور سایر کشورها را می زنند، او را فردی بسیار قدرتمند در عرصه سیاست خارجی جمهوری اسلامی در خاورمیانه توصیف می کنند، او را متهم پرونده ترور رفیق حریری می دانند و سرانجام آنکه، آنها در کنگره امریکا، صریحاً و رسماً پیشنهاد ترور او را می دهند! شاید تعجبی هم نباشد، آخر آنها از مبارزه با قاسم سلیمانی و نیروهایش ناتوان شده اند، به همین سادگی!

    و این البته همه آن چیزی نیست که در مورد او گفته می شود. روزنامه انگلیسی گاردین در مورد قاسم سلیمانی می نویسد: «حتی کسانی که سلیمانی را دوست ندارند، او را فردی با هوش می دانند. بسیاری از مقامات امریکا که این چند ساله را صرف متوقف کردن کار افراد وفادار به سلیمانی کرده اند، می گویند مایل هستند او را ببینند و معتقدند که مبهوت کارهای او شده اند.»
    شاید از سر همین بهت است که یکی از مقامات بلندپایه ارتش امریکا عاجزانه می گوید: «من اگر او را ببینم، خیلی ساده از او خواهم پرسید که از ما چه می خواهد؟!»

    واقعیت آن است که گرچه غربی ها او را ژنرال می نامند و او فرمانده یک نیروی نظامی است و امریکایی ها دوست دارند قبل از هر چیز او یک تروریست به نظر برسد که فقط با عملیات های نظامی به اهدافش دست می یابد، اما خود نیز نمی توانند معترف نباشند که او، بی آنکه وارد عرصه نظامی شود، از بعد سیاسی به پیروزی دست می یابد، اتفاقی که او با تکیه بر ویژگی های اخلاقی اش و تکیه بر اصول انقلاب اسلامی که منشأ منش رفتاری او نیز هست، رقم می زند، نه با تکیه بر قدرت نظامی اش.

    روزنامه امریکایی «مک کلثی» در سی ام مارس 2008 گزارش داده بود: «سلیمانی برای توقف درگیری ها میان نیروهای امنیتی عراق که بیشترشان شیعه هستند و نیروهای رادیکال مقتدی صدر در شهر بصره، پا در میانی کرده است. . . یکی از نخستین و مهمترین پیروزی های سلیمانی بر امریکا در عراق، ایجاد برتری سیاسی بود، نه نظامی. وی در ژانویه سال 2005، زمانی به عراق آمد که عراقی ها برای نخستین بار پس از سقوط صدام حسین، به پای صندوق های رأی می رفتند. در حالی که امریکا حمایت شدیدی از نخست وزیر شدن ایاد علاوی می کرد، سلیمانی فعالیت خود را در حمایت از شیعیان طرفدار ایران آغازکرد و به شدت به راهنمایی آنان برای پیروزی در انتخابات پرداخت. پس از انتخابات، بوش انگشت های رنگی مردم عراق را پیروزی بزرگی برای دمکراسی دانست، اما علاوی و متحدانش شکست خوردند.»

    زلمای خلیل زاد، سفیر سابق امریکا در افغانستان نیز می گوید: «همان قدر که مقامات امریکایی سلیمانی را به جنگ افروزی متهم می کنند، او در ایجاد صلح نیز برای رسیدن به اهدافش فعال بوده است. او در پایان دادن به درگیری های نیروهای مقتدی صدر و نیروهای عراقی در بصره، نقشی حیاتی داشت، تهدیدی که می رفت ناآرامی های آن گسترش یافته و پیامدهای وخیمی به ویژه برای منابع نفتی عراق در پی داشته باشد.»

    یکی از نمایندگان مجلس عراق که از دستیاران ارشد نوری المالکی هم هست، درباره سردار سلیمانی می گوید: «او فقط یکبار در این هشت ساله به عراق آمده است. او فردی است که آرام سخن می گوید و منطقی و بسیار مؤدب است. وقتی با او حرف می زنید، بسیار ساده برخورد می کند. تا زمانی که پشتوانه او را نشناسید، نمی دانید چه قدرتی دارد، هیچ کسی نمی تواند با او بجنگد.»

    قاسم سلیمانی آن گونه که آنها در موردش نقل می کنند، بی محافظ و فقط با دو همراه، به عراق رفته و در منطقه حفاظت شده توسط امریکایی ها، موسوم به منطقه سبز حضور یافته و دیدارهایش را در کمال آرامش سروسامان داده و بعد به ایران بازگشته است!

    خیلی فرقی نمی کند که این ادعاها چقدر مستند است یا حتی چقدر می تواند صحیح باشد؛ همین مؤلفه ها و قصه های راست و دروغ دیگری که از او می گویند، برای ذهن شهروندان غربی که مقهور شانتاژهای رسانه ای دولت هایشان هستند، کفایت می کند تا به نمایندگان کنگره امریکا معترض نشوند که چرا دور هم نشسته اید و با صراحتی باور نکردنی، پیشنهاد ترور می دهید! این ادعاها برای پروپیمان کردن پروژه ایران هراسی و به طور اخص، سپاه هراسی کفایت می کند؛ حتی اگر دلیلی بر درستی شان اقامه نشود! ذهن شهروند غربی، برای فریب چنین تبلیغاتی را خوردن، از مدت ها قبل آماده شده است. او به دیدن و شنیدن افسانه های هالیوودی عادت دارد!

    ما اما به قصه های هالیوودی عادت نداریم، آرمان ما حقیقت اتفاقی است که روز دهم محرم سال 61 هجری در صحرای کربلا روی داده است. این است که می گوییم کسی از آن جماعت امریکایی اگر توان ترور حاج قاسم سلیمانی را داشت، درنگ نمی کرد. این است که در برابر پیشنهاد ترور او می گوییم: بسم الله اگر حریف مایی!

    قاسم سلیمانی مرموز نیست اما فرمانده سپاه قدس ایران است و همین فرمانده سپاه قدس ایران بودنش، کافی است تا جماعت امریکایی از او بترسند و در توجیه این ترس خویش، او را به نحوی اغراق آمیز، ترسناک معرفی کنند. بر این جماعت حرجی هم نیست البته؛ چه آنکه آدم ترسیده، اگر نخواهد که ترسو لقب بگیرد، باید علت ترس را ترسناک و ترسناک تر معرفی کند تا ترسش توجیه شود.

    اینها، همه که گفتیم، آن هم از قول آنهایی که خارج مرزهای جمهوری اسلامی ایران هستند، تنها یک روی سکه بود؛ روی اشداء علی الکفار سردار قاسم سلیمانی؛ این روی سکه اما، در داخل مرزهای عقیدتی انقلاب اسلامی، او تمام قد سرباز ولایت است. از آن جنس آدم هایی که مکلف به تکلیفند و همه حیاتش را از جوانی تاکنون، وقف نهضت حضرت روح الله کرده است. این روی سکه، او، رحماء بینهم است.

    جنگ که شد، قاسم سلیمانی جوان بنایی بود در کرمان؛ متولد اسفند 1336. سرش هم گرم کار خودش. جنگ که شد، بنایی را همان جا رها کرد و راهی جبهه شد. کمی بعدتر، این جوان بسیجی فرمانده بسیجی های هم ولایتی اش شد و بعد تر لشکری از همین بسیجی های آفتاب سوخته کویر تشکیل داد که شد لشکر 41 ثارالله.
    جنگ که تمام شد، امنیت آن خطه کویری را که مستعد جولان اشرار بود به او سپردند و هنوز هم، هر قدر او، میان مردم کشورش ناشناخته باشد، مردم سیستان و بلوچستان و کرمان خوب می دانند که در آن سال های فرماندهی او، امن ترین دوران را گذرانده اند.

    سال 1379، حضرت آیت الله خامنه ای، فرماندهی کل قوا، او را به تهران فراخواند و مسئولیت سپاه قدس را به او سپرد. مسئولیتی که قاسم سلیمانی را به کابوسی در ذهن امریکایی ها بدل ساخت. کابوسی که اگر دستشان برسد، خیلی زود، همچون عماد مغنیه ترورش خواهند کرد!

    کابوسی که همان قدر که غربی ها را می ترساند، به جان ما، غروری مقدس می ریزد و اینها این روی سکه اوست، روی رحماء بینهم قاسم سلیمانی، فرماندهی با صلابت، با موهایی جوگندمی و بدنی لاغر و صورتی آفتاب سوخته و نگاهی محجوب و آرام. فرماندهی که در میان هم ولایتی هایش و در مراسمات و مجالس شان، خیلی خاکی و خودمانی حضور دارد. فرماندهی که اگر لباس نظامی تنش نباشد، کسی حدس هم نخواهد زد که او یک فرمانده نظامی است. فرماندهی که در خارج از مرزهای جمهوری اسلامی، بسیار شناخته شده تر از داخل مرزهاست.

    انتهای پیام

    منبع: جوان آنلاین


    نظرات دیگران ( )

  • توصیه قرائتی به دختران زیبا
    نویسنده: جوانان ایران زمین چهارشنبه 90/8/4 ساعت 1:46 عصر

    برنا خبر داد: حجت‌الاسلام قرائتی در جلسه درس‌هایی از قرآن که پنجشنبه از صداوسیما پخش می‌شود درباره «زیبایی در قرآن» گفته:
    انسان فطرتا زیباطلب است. این جزء فطرت انسان است و شیطان هم از همین فطرت استفاده می‌کند. «زَینَ لَهُمُ الشیطانُ أَعمالَهُم‏» (انفال/48) زیبایی نیاز انسان است. همیشه هم زیبایی عامل نجات نیست. این هم یک مساله است.
    گاهی ممکن است کسی زیباتر باشد، دختری خوشگل است زودتر خواستگار برایش می‌آید.
    دختر زشت یا غیرخوشگل می‌گوید: چطور شد ما را خدا خوشگل نیافرید؟ او برایش خواستگار می‌آید و برای ما نمی‌آید.
    این در عقیده‌اش ‌گیر می‌کند. حضرت امیر می‌گوید: دخترخانم اگر می‌بینی یک نمره، دو نمره شکلت کمتر است، ببین خدا به تو چه کمالی داده است؟
    ممکن است خوشگله 62 سال عمر کند و تو 95 سال. منتهی اینهایی که زیبا هستند باید خودشان را حفظ کنند.
    دختران زیبا، دخترهایی که شکل‌و‌رو دارند، قرآن می‌گوید که: «اللولُو المَکنُونِ» (واقعه/23) لولو، مکنون و پوشیده است، حراج نیست.
    زیبا هستی «مکنون.» می‌گوید: «کَأَنهُن الیاقُوتُ وَ المَرجانُ» (الرحمن/58) این زن‌های بهشتی مثل یاقوت و مرجان هستند ولی «لَم یطمِثهن إِنسٌ قَبلَهُم وَ لَا جَان» (الرحمن/56) یعنی زن‌های بهشتی خوشگل هستند اما هیچ‌کس دست به آنها دراز نکرده است. خوشگلی معنایش حراجی نیست. بعضی از این دخترها تا فکر می‌کنند خوشگل هستند، خودشان را حراج می‌گذارند. مفت مرا ببینید. هان! ببینید. بابا قرآن گفته: نگذار تو را ببینند. هرکس می‌خواهد تو را ببیند باید خرجت را بدهد. خانه، ماشین، تلفن، آب، گاز، برق، هرکس نوکر تو شد، تو را ببیند. این دختر می‌گوید: مرا مفت ببینید. خودش را حراج کرده است. حیف هستی!

    متن کامل به نقل از سایت قرائتی
    بسم الله الرحمن الرحیم
    «الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی» ...

    ادامه مطلب...

    نظرات دیگران ( )

    <      1   2   3   4   5   >>   >